پست های مشابه

madaran_sharif

. #ز_منظمی (مامان #علی آقا ۳ سال و ۱ ماهه و #فاطمه خانم ۱ سال و ۱۱ ماهه) . این ترم از همه‌ی ترم‌های پیش واحدهای بیشتری دارم. دروسم کاملا تخصصیه و ۵ روز در هفته هم کلاس دارم. چند وقته مطالعات غیردرسیم بیشتر و هدفمندتر شده . چند تا فعالیت و مطالعه‌ی جانبی که شروع کرده بودم جدی‌تر شده و وقت بیشتری ازم می‌گیره. . گاهی وقتا که کارها و مشغله‌های ذهنی بهم فشار میاره🤯، یه ندای ضعیفی از اون ته دلم می‌گه چقدر دلم تنگ شده برای وقتی که بچه نداشتم.😏 می‌تونستم راحت‌تر درس بخونم، تحقیق کنم و هزار تا کار دیگه که دلم می‌خواد... یه کم که آروم‌تر می‌شم و می‌تونم واقعی به شرایطم نگاه کنم،🧐 مغزم می‌گه: مطمئنی اگه بچه نداشتی همه‌ی چیزایی که الان داری رو داشتی؟😎 منطقی که بهش فکر می‌کنم خیلی هم بیراه نمی‌گه.🤔 یادم میاد وقتی پسری رو باردار بودم در به در دنبال فعالیتی می‌گشتم که حوصله‌مو سر جاش بیاره اما نمی‌یافتم😕 به هر کار هنری یه نوک زدم اما هیچ‌کدوم حالم رو خوب نکرد...😒 حتی یادمه وقتی یه بچه داشتم کارم خیلی کمتر بود ولی به همون اندازه برکت وقت و کار مفیدم هم کمتر بود...🤨 به این جا که می‌رسم ته دلم دستشو میاره بالا می‌گه آقا من تسلیم🙌🏻 . شاید اگر کسی از بیرون به زندگی من نگاه کنه شرایطم خیلی ایده‌آل به نظر نیاد... اما الآن که خودم تو این شرایط هستم، فهمیدم نمی‌شه از روی چیزی که از بیرونِ زندگی آدم‌ها می‌بینیم درباره‌ی خوشبختی‌شون قضاوت کنیم. الآن شرایطم رو خیلی دوست دارم.😍 فاصله‌ی سنی کمی که با بچه‌هام دارم رو دوست دارم. برکتی که خدا به وقت و روحم داده رو دوست دارم. رزقی که بچه‌ها برای مطالعه و هدفمند شدن مسیرم برام آوردن رو دوست دارم. اینا و خیلی نکات دیگه، چیزایی هستن که از بیرون قابل دیدن نیستن اما به زندگی من ارزش می‌ده... . همه‌ی اینا با هم باعث میشه حس کنم همه‌ی سختی‌هایی که می‌کشم ارزشش رو داره... شاید اگر بچه نداشتم، مدرک داشتم. اما این هدفمندی رو نداشتم، این نشاط و رشد رو نداشتم.🤔 مدتیه فکر می‌کنم موفقیت چیه؟ اون چیزی که بقیه دوست دارن من بهش برسم طبق عرف، موفقیت تعریف می‌شه؟ یا اون چیزی که حال من رو بهتر می‌کنه و من رو در مسیر بندگی و زندگی رشد می‌ده؟ . یه چیزی ته قلبم می‌گه بیشتر چیزهایی که الان دارم رزقیه که بچه‌ها با خودشون برام آوردن 🎁 رزق که همیشه مادی نیست... . أَلَیْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ . . #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین

12 آذر 1399 16:59:24

0 بازدید

madaran_sharif

. #ف_صنیعی (مامان #فاطمه ۷ساله، #معصومه‌زهرا ۴.۵ساله و #رقیه ۲ساله) #قسمت_پنجم روزهای بارداری می‌گذشت. هنوز به خاطر از دست دادن دکترا ناراحت بودم. همین روزها بود که از طرف بنیاد ملی نخبگان تماس گرفتند. به خاطر مدال طلای المپیاد، عضوش شده بودم.☺️ و حالا داشتن به من خبر می‌دادن که یک بورس تحصیلی به من تعلق گرفته و می‌تونم دکترا ثبت نام کنم!😮😍 از طرفی همسرم هم تو مقطع ارشد قبول شدن. وای خدای من!🤩 این هم یه روزیِ تپل... به قدم گل دختر دومم! راستش رو بخواید، من بارها اینو تو بارداری‌هام تجربه کردم که به طرز عجیبی مسائل رو ریل افتادن و آسون شدن... انگار اون زمان به آسمون وصلم.😄 همه‌ش به خاطر اون طفل معصومی که دارم با سختی حملش می‌کنم.💛 حتی دعاهام حس می‌کنم سریع مستجاب می‌شه. دوستانی داشتم که باردار نمی‌شدن و همیشه دعاشون می‌کردم ولی... تو هر بارداری برای هر کدوم دعا کردم به طرز معجزه‌آسایی باردار شد.😍 همیشه به اطرافیانم می‌گم نگید که خونه یا ماشین بخریم، بعد بچه‌دار شیم. بر عکسش رو بگین. بچه‌دار بشیم، ان‌شاالله خونه هم خواهیم خرید. چون واقعاً یه چیزایی روزیِ اون بچه‌است. یادمه یکی از دوستام می‌گفت من بچه‌ی اولم رو خیلی سخت از پوشک گرفتم. هم خودم هم بچه خیلی اذیت شدیم.🤪 ولی دومی رو خیلی راحت گرفتم، شاید بخاطر این بود که باردار بودم و خدا خواست سر یه هفته جمع بشه.👌🏻 خود من هم دقیقا همین رو تجربه کردم. هر دو بچه‌ای که از پوشک گرفتم در شرایط بارداری بود، و دقیقا ۳ روزه ختم شد. اینا هم امداد الهی هستن. فقط تاب دادن گهواره به دستان جبرئیل که امداد غیبی نیست.😉 داشتم می‌گفتم! با بورس دکترا، در دانشگاه خودمون (دانشگاه فردوسی مشهد) و همون رشته‌ی ادبیات فارسی ثبت نام کردم و آذر ماه همون پاییزی که سر کلاس دکترا نشستم (سال ۹۶)، دختر دومم به دنیا اومد. کلاس‌های دکترا کم بود؛ ترمی ۴ تا ۶ واحد، که یکی دو روز در هفته بیشتر نمی‌شد. این زمان‌ها رو هم بچه‌ها پیش مامانم می‌موندن. البته دیگه خونه‌ی مامانم نزدیک دانشگاه نبود و اومده بودن محله‌ی ما.😍 از کلاس‌ها که می‌رسیدم خونه، هر بار می‌دیدم مامانم برای سرگرم کردن گل دخترا یه ابتکار جدیدی زدن.😄 مثلاً یه روسری رو به دسته‌ی یه دیگ بزرگ گره می‌زدن بچه‌ها رو سوارش می‌کردن و می‌کشوندن رو زمین!😃 یا دختر بزرگه رو می‌فرستادن تو باغچه سبزی و فلفل و... بچینه، بعد عکس می‌گرفتن و به من نشون می‌دادن. یه ننو هم درست کرده بودن و بچه‌ها رو نوبتی سوارش می‌کردن. خدا خیرشون بده.❤️ #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین

25 خرداد 1401 17:48:05

3 بازدید

madaran_sharif

. #پ_بهروزی #قسمت_پنجم . از مرحله‌ی تصمیم گیری عبور کردم، گام بعدی تحمل حرف و حدیث‌ها بود که سخت‌تر از اصل تصمیم گیری نبود. . با تمام قوا مادری رو شروع کردم. از ۱۲ روزگی محمد رفتم خونه خودمون. روزهای اول تمام وقتم برای رسیدگی به محمد می‌گذشت، فقط غذا درست می‌کردم که گرسنه نمونم.😊 با اینکه تجربه نداشتم، ولی مطالبی که قبل تولد محمد خونده بودم باعث شد گام مادری رو با موفقیت بیشتری نسبت به خانه‌داری طی کنم.😁💪🏻 ماه‌های اول از کتاب «من و کودک من» دکتر فیض هم خیلی کمک گرفتم. هر وقت نیاز به بغل داشت، بغلش میکردم...(بدون ترس از بغلی شدن) وقتی دلش درد می‌کرد و با راه رفتن آروم‌ می‌شد، با هم راه می‌رفتیم. . سه ماه و نیمه بود که موعد سفرهای راهیان نور رسید،خیلی نیاز به همچین سفری داشتم، نیاز به تجدید قوا در محضر شهدا. مردد بودم، با خودم گفتم اگر بخوام با بچه خودمو محدود کنم و از علایق و نیازهام بگذرم خیلی زود خسته می‌شم و از ادامه‌ی راه باز می‌مونم، ضمن اینکه الان محمد شیر می‌خوره و می‌خوابه، ولی سال بعد راه افتاده و کنترلش سخت‌تره و سال بعدتر دو تا هستن و این داستان ادامه دارد😜... صندلی ماشین بچه رو گذاشتیم تو اتوبوس و رفتیم... با جماعتی که الحمدلله همه بچه داشتن و و ما کم سر و صداترین خانواده‌ی بچه‌دار بودیم.😅😂اولین سفر سه تایی با کلی خاطره خوب سپری شد خدا رو شکر. . هر روز با هم کتاب می‌خوندیم، تمرین تقویت نیمکره راست، تمرین‌های ورزشی مناسب سن، بازی‌های مخصوص هر سن...و از چهارماهگی، مواد غذایی که باید می‌خورد... همه چی طبق برنامه و عالی پیش می‌رفت.(ناگفته نماند پیگیری‌های مجدانه👊🏻😁 همسر در انجام این برنامه‌ها تاثیر فراوانی داشت) . خسته می‌شدم، غرغرو می‌شدم، اما همین که می‌خوابید و منم می‌خوابیدم،یا حرم می‌رفتیم و خودمو می‌سپردم به بانوی قم،😇دوباره سرحال و پرقدرت ادامه می‌دادم. . مامانم می‌گفتن من ازت دورم و نمی‌تونم کمکت کنم، اما هر روز از حضرت زهرا می‌خوام که برات مادری کنن😓😓 و من شرمنده‌ی لحظه لحظه‌ی مادریِ بانوی دو عالم هستم...حالا هم هر وقت کم میارم، از تسبیحات حضرت زهرا مدد می‌گیرم... و این روزها😔...و روضه مادر😥😢.. برای محمد از حضرت زهرا می‌گم و از امام علی...و آدم بدایی که حرف پیامبر خدا یادشون رفت، در خونه‌ی امام علی رو آتیش زدن، و چادر مادر خاکی شد. میگه مامان چه آدم بدای بی تربیتی!چرا امام علی رو ناراحت کردن؟میگم چون بی تربیت هستن دیگه،ما هم باید خودمونو بسپاریم دست حضرت زهرا تا خوب تربیت بشیم. #پ_بهروزی #ریاضی۹۱ #مادران شریف #تجربیات_تخصصی

09 بهمن 1398 17:26:24

0 بازدید

madaran_sharif

. #م_روح_نواز (مامان #محمدحسن ۱۰ساله، #محمدعلی ۷ساله، #محمدحسین ۵ساله، #محمدرضا ۳ساله) #قسمت_هشتم پرستاری که برای کمک میاد خونه‌مون، بیشتر روزها رو از ۸ صبح تا ۵ بعد از ظهر حضور دارن و گاهی اگه مادرم کار زیادی داشته باشن (معمولا یکی دو روز تو هفته)، می‌رن به ایشون کمک می‌کنن. روزهایی که ایشون نیستن، کارهای خونه و بچه‌ها رو خودم انجام می‌دم و یه کمی درسم رو می‌خونم. و وقتایی که هستن، کارهای خونه رو ایشون انجام می‌دن و منم فقط به بچه‌ها و درسم می‌رسم.👌🏻 اگه حجم درس‌هام کم باشه، بیشتر با بچه‌ها بازی می‌کنم یا کارهای فوق‌برنامه انجام می‌دم؛😁 مثل پختن کیک و پیتزا و غذاهای زمان‌بر. و اگه حجم درس‌هام زیاد باشه، فقط در حدی که کاری از بچه‌ها نمونه، به اونا رسیدگی می‌کنم و بیشتر درس می‌خونم. کارای درس و دانشگاه رو هم معمولاً تو خونه و پیش بچه‌ها انجام می‌دم. مگه اینکه کار فشرده داشته باشم و مجبور باشم برم تو حسینیه‌ی همکف ساختمونمون و اونجا کارامو انجام بدم.😁 بیشترین هدف از استخدام این خانوم، به خاطر حضور تو آزمایشگاهه که از ترم‌های بعد، پیش رو دارم. زمان خواب بچه‌ها هم از مواقعیه که سعی می‌کنم ازش استفاده کنم. مخصوصا که آرامش خونه هم بیشتره و راحت‌تر می‌شه درس خوند. موقع امتحانات هم که کارام زیاده، معمولاً تا دم نماز صبح بیدارم یا اگه شب خوابم بیاد، می‌خوابم و صبح خیلی زود بیدار می‌شم. تلاشم رو می‌کنم همیشه خونه نسبتاً مرتب باشه. همسرم هم تو کارهای خونه مشارکت می‌کنن و این باعث می‌شه بچه‌ها هم به مرتب بودن خونه اهمیت بدن.👌🏻 وقتی می‌بینن پدرشون با اون خستگی داره کمک می‌کنه، قشنگ تاثیر می‌گیرن و وقتی پدرشون تذکر می‌ده اینو بردار، ازش حساب می‌برن.😉 برای من بهترین زمان مرتب کردن خونه (غیر از مواقعی که همسرم میان) شب‌ها قبل خوابه. سعی می‌کنیم با کمک هم خونه رو مرتب کنیم بعد بخوابیم. اینجوری روز بعد رو با آرامش شروع می‌کنم و هول نمی‌شم که وای خونه رو ببین😢 حالا غذا رو چی کار کنم؟ حالا بچه‌ها رو چیکار کنم؟ البته گاهیم خسته می‌شم. مواقع خستگی، صحبت کردن با مادرم و همسرم و دوستام خیلی حالمو خوب می‌کنه. گاهی که با دوستای خانوادگی می‌ریم پارک یا بچه‌ها رو می‌سپریم به مامان یا پرستار و با همسرم یه تفریح دونفره داریم، روحیه‌م خیلی خوب می‌شه. برای حفظ سلامتی‌م، سعی می‌کنم تدابیر طب سنتی رو تو زندگی پیاده کنم. و اینکه تو اوقات خالی‌ورزش می‌کنم. هرچند برنامه‌ی منظم ندارم و اگه سرشلوغ باشم رهاش می‌کنم.🤪 #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین

11 مهر 1400 16:20:45

1 بازدید

madaran_sharif

. فکر می‌کنم خیلی از آدما اینجوری هستن که یه روزایی از زندگیشون، از آدما و اتفاقای دور و برشون خسته و دلزده میشن، یه جوری که دلشون می‌خواد از همه عالم و آدم ببرن و برن تو لاک خودشون، یا با همه عالم و آدم سر جنگ داشته باشن و تنه‌ی بی‌حوصلگیشون به تنه اطرافیانشون بگیره. من قدیما ازون جنگیاش بودم، ولی چند ساله که کم کم از اون تو لاکی‌ها شدم. . حالا این روزا برای من از همین روزاست؛ اما این بار بیخیال علت و سبب حال و احوالم می‌شم. . می‌شه نشست و خودخوری کرد و کلنجار رفت و آزار دید و آزار رسوند، ولی یه راه باحال تر و خوشگل ترم هست، وقتشه که بگم؛ خدایا میشه بیخیال همه فقط خودم و خودت باشیم؟ خدا جانم! میخوام سفت بغلم کنی. . اما امان از این روزهای بچه داری؛ که برام شده روزهای نمازهای بی‌توجه و هول هولی، و هفته‌های بی مناجات، و سحرهای خواب آلودگی، چقدر کم حواسم به خودمه، چیزی که حالا که مادرم و پر از مشغله بیشتر از همیشه بهش نیاز دارم. دلم تنگه یه شب بیداری و چند تا چیکه اشکه؛ . اِلـهي كَيْفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لي بَعْدَ مَماتي خدای من، چگونه پس از مرگم از تو نا امید باشم؟ وَاَنْتَ لَمْ تُوَلِّني اِلاّ الْجَميلَ في حَيوتي درحاليكه در تمام زندگی‌ام مرا جز به نيكی سرپرستی نكردی؟ . اِلهي قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوباً فِي الدُّنْيا خدای من، گناهانی از من را در دنيا پوشاندی وَاَ نَا اَحْوَجُ اِلي سَتْرِها عَلَيَّ مِنْكَ في الاُْخْري كه بر پوشاندن آن در آخرت محتاج ترم اِذْ لَمْ تُظْهِرْها لاَِحَد مِنْ عِبادِكَ الصّالِحينَ گناهم را در دنيا برای هيچيك از بندگان شايسته ات آشكار نكردی فَلاتَفْضَحْني يَوْمَ الْقِيمَةِ عَلي رُؤُسِ الاَْشْهادِ پس مرا در قيامت در برابر ديدگان مردم رسوا مكن . وَاِنْ اَدْخَلْتَنيِ النّارَ اَعْلَمْتُ اَهْلَها اَنّي اُحِبُّكَ و اگر مرا وارد دوزخ كنی، به اهل آن می‌گویم كه من تو را دوست دارم😭 . اِلهي هَبْ لي كَمالَ الإِنْقِطاعِ اِلَيْكَ خدای من انقطاع از هر چیز و پیوستن کامل به خودت را به من عطا فرما 🙏 . دو تا سحر جمعه بیشتر تا ماه رمضون نمونده #دعای_کمیل و #مناجات_شعبانیه تو این روزا و شب‌ها دوای همه دردهاست دلم نیومد این حس و حال و این مناجاتِ دلبر رو باهاتون به اشتراک نذارم🌸 . اگه از این مناجاتی که دو تیکه‌ش رو گذاشتم خوشتون اومد می‌تونین خودتون با جست و جوی "مناجات شعبانیه آقای فرهمند" کاملش رو پیدا کنین و گوش کنید. 😊 . #ف_جباری #روزنوشت‌های_مادری #مناجات_شعبانیه #شبِ_جمعه #مادران_شریف_ایران_زمین

28 فروردین 1399 16:23:55

0 بازدید

madaran_sharif

. #م_نیکبخت (مامان #ابوالفضل ۱۳/۵ ساله، #زهرا ۵/۵ ساله، #محمدجواد ۱ سال و ۹ماهه، #حلما ۱۰ماهه) . شرایطمون برای آوردن بچه‌ی اول، از دید خیلیا بهتر بود. مثلا مادرم دچار تومور و صرع و پیامدهای بعد از اون نشده بودن، پدر شوهرم تو بستر نبودن، و موضوع کلاسای حضوری هم پیش نیومده بود. . ولی خیلیامون این تجربه رو داشتیم که انگار بهمون می‌گن تو بیا توی راه، خودم کمکت می‌کنم.😊 . . با وجود ویار شدید، من باید ۲۰ روز کار آموزشی عملی توی تهران می‌گذروندم.🙄(۳۶۰ کیلومتر دورتر از خونه) . پسرم اون موقع ۷ ساله بود. ده روز از دوره رو پیش عمه جونی‌ش که تهرانن، موند. و ده روز بعدی رو مدارس باز شده بود و برگشت شهر خودمون پیش همسرم. . . بعد اون دوره‌ی بیست روزه، کلاس‌ها تا ۱.۵ سال شروع نشد. تو این مدت دخترم، به دنیا اومد. زهرا خانوم دختر ناآرومی بود و به شدت گریه و بی‌قراری می‌کرد.😔 . این شد که پدر جان براشون ننو بستن. مخصوصا که تو ده روز اول کسی نبود به من کمک کنه. این ننو تا به الانم مادر دوم بچه‌هاست😁 . . دخترم که یک ساله شد، کلاس‌ها شروع شد. . هر دو هفته یکبار، همراه همسر و پسرم 👨‍👩‍👦‍👦غروب پنجشنبه راه می‌افتادیم و آخر شب می‌رسیدیم به مسافرخونه‌ای تو تهران. کلاس من ۶ صبح بود تا ۱ ظهر. چند بار بچه رو شیر می‌دادم و می‌سپردم به همسرم، تا با غذا و نون کیک دست‌پخت خودم، تا ظهر نگهش دارن. . پسرمم بیشتر مواقع با من می‌اومد سرکلاس و من تو نصف روز باید به اندازه‌ی یک ماه درس و سی‌دی درسی یاد می‌گرفتم.👩🏻‍🎓 . این کلاس‌ها تا دو سال ادامه داشت. البته وقتی که دخترمو از شیر گرفتم، دیگه خودم تنهایی می‌اومدم تهران و برمی‌گشتم. . کنار کلاس‌ها، یه کار مشاوره‌ی اصلاح سبک زندگی هم، به صورت تلفنی یا حضوری (البته کاملا رایگان) به کارام اضافه شد. . تصمیم گرفتیم بچه‌ی سوم رو بیاریم.⁦👌🏻⁩ ولی به خاطر بارداری، شغل سنگین همسر⁦🧔🏻 بیماری تومور مادر⁦👵🏻⁩ و اینکه تمام برادر خواهرام بچه‌ی کوچیک داشتن، نتونستم کلاس‌ها رو ادامه بدم و تصمیم گرفتم خودم تو خونه مطالعه کنم، درس‌های قبلی رو مرور کنم و کنارش صوت گوش بدم. کار مشاوره رو هم همچنان ادامه می‌دادم. . . کارام روی روال افتاده بود. اکثر چیزهای خوراکی‌ها مثل لبنیات، انواع رب، شیرینی‌جات و... رو مردم شهرمون خودشون درست می‌کنن و اینا هم جز کارام بود. خداروشکر همسرم هم وقتشون برکت پیدا کرده بود و کمک می‌کردن. . آقا ابوالفضل هم دیگه بزرگ شده بود و ما چند تا گاو بومی خریدیم😜 که ایشونم بیکار نباشه.😅 . . #قسمت_سوم #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین

24 شهریور 1399 17:01:58

0 بازدید

مادران شريف

0

0

. این روزا تو #مادران_شریف_ایران_زمین شریف چه خبره⁉️ 🔸۱. پست‌های #روزنوشت این پست‌ها رو کادر اصلی مادران شریف از تجربیاتشون می‌نويسن. این مامانا ۲ تا ۴ بچه دارن و در کنار تربیت بچه‌ها، مشغول تحصیل و فعالیت اجتماعی‌اند. 🔸۲. پست‌های #تجربیات_تخصصی مهم‌ترین بخش صفحه‌‌مونه. تجربیات مامانای فعال و چندفرزندی که بعد از ۳ تا ۶ ساعت #مصاحبه، پیاده سازی و خوشگل و مرتب در قالب چند پست‌ تقدیم می‌شه تا هرکی طبق شرایط خودش از راهکارهای این مامانا کمک و انگیزه بگیره. 🔸۳. پست‌های #سبک_مادری. اینا هم مهارت‌ها و راهکارهای شماست در مواجهه با چالش‌های مختلف مادری، که در قالب خاطره می‌نویسید ما ویرایش و منتشر می‌کنیم. 🔸۴. کلیپ‌هایی از مادران چندفرزندی خارجی در این بخش ویدیوهای منتشر شده از خانواده‌های بزرگ دنیا رو #ترجمه (زیرنویس) و منتشر می‌کنیم. تا تجربیاتشون در مواجهه با چالش‌های مختلف رو در اختیار مامانا بذاریم. (کلیپ ایرانی پیدا نکردیم!) 🔸۵. گفتگوی زنده (لایو) در این بخش با مامانای فعال و #چندفرزندی به صورت زنده گفتگو می‌کنیم و مخاطبین می‌تونن مستقیم باهاشون ارتباط بگیرن. 🔸۶. استوری تعاملی اینجا هم هربار یه موضوعِ مبتلابه رو مطرح می‌کنیم و مثل جاروبرقی همممه راهکارها و مطالعات شما رو می‌گیریم و بعد از بررسی ویرایش و دسته بندی، منتشر می‌کنیم. 🔸۷. مهر شریف (همکاری با گروه مهرفرشته‌ها) با کمک شما مخاطبین همیشه در صحنه، مبالغی جهت کمک به خانواده‌های چندفرزندی جمع‌آوری و از طریق همکاری با گروه #مهر_فرشته‌ها، در موارد مورد نیاز صرف می‌شه. 🔸۸. پروژه‌ی تحلیل راهکارهای جمع نقش بانوان‌. تو این دو سال ما مصاحبه‌های زیادی انجام دادیم و تجربیات شما رو دریافت کردیم. تو این پروژه می‌خوایم سر و سامونی به این تجربیات بدیم تا براتون قابل استفاده تر و کاربردی‌تر بشه. دعا کنید این کار به نتیجه برسه و به درد همه‌ی مامانای شریف ایران و فراتر از آن بخوره. 🔸۹. دوره‌های مطالعاتی ابزار خیلی مهم مامانا، تعمیق دانش مورد نیاز در زمینه‌ی تربیت فرزنده. اینجا دوره‌های مطالعاتی با محوریت کتاب‌های تربیتیِ ناب برگزار می‌کنیم. تا الان مجموعه‌ی #ادب_الهی اثر حاج آقا مجتبی تهرانی، #تربیت_دینی_کودک اثر آیت الله حائری شیرازی من دیگر ما اثر #حجت‌الاسلام_عباسی_ولدی تو یه گروه ۲۰۰ نفره خونده شده.👌🏻 🔸۱۰. لابه‌لای کتاب‌ها یه گروه، بخش‌های مهم کتاب‌های تربیتی‌ای که در #دوره‌ی_مطالعاتی خونده شده، انتخاب و به صورت عکس‌نوشت (استوری) منتشر می‌کن. تا همه مامانا با نکات مهم تربیت ا

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

madaran_sharif

مادران شريف

0

0

. این روزا تو #مادران_شریف_ایران_زمین شریف چه خبره⁉️ 🔸۱. پست‌های #روزنوشت این پست‌ها رو کادر اصلی مادران شریف از تجربیاتشون می‌نويسن. این مامانا ۲ تا ۴ بچه دارن و در کنار تربیت بچه‌ها، مشغول تحصیل و فعالیت اجتماعی‌اند. 🔸۲. پست‌های #تجربیات_تخصصی مهم‌ترین بخش صفحه‌‌مونه. تجربیات مامانای فعال و چندفرزندی که بعد از ۳ تا ۶ ساعت #مصاحبه، پیاده سازی و خوشگل و مرتب در قالب چند پست‌ تقدیم می‌شه تا هرکی طبق شرایط خودش از راهکارهای این مامانا کمک و انگیزه بگیره. 🔸۳. پست‌های #سبک_مادری. اینا هم مهارت‌ها و راهکارهای شماست در مواجهه با چالش‌های مختلف مادری، که در قالب خاطره می‌نویسید ما ویرایش و منتشر می‌کنیم. 🔸۴. کلیپ‌هایی از مادران چندفرزندی خارجی در این بخش ویدیوهای منتشر شده از خانواده‌های بزرگ دنیا رو #ترجمه (زیرنویس) و منتشر می‌کنیم. تا تجربیاتشون در مواجهه با چالش‌های مختلف رو در اختیار مامانا بذاریم. (کلیپ ایرانی پیدا نکردیم!) 🔸۵. گفتگوی زنده (لایو) در این بخش با مامانای فعال و #چندفرزندی به صورت زنده گفتگو می‌کنیم و مخاطبین می‌تونن مستقیم باهاشون ارتباط بگیرن. 🔸۶. استوری تعاملی اینجا هم هربار یه موضوعِ مبتلابه رو مطرح می‌کنیم و مثل جاروبرقی همممه راهکارها و مطالعات شما رو می‌گیریم و بعد از بررسی ویرایش و دسته بندی، منتشر می‌کنیم. 🔸۷. مهر شریف (همکاری با گروه مهرفرشته‌ها) با کمک شما مخاطبین همیشه در صحنه، مبالغی جهت کمک به خانواده‌های چندفرزندی جمع‌آوری و از طریق همکاری با گروه #مهر_فرشته‌ها، در موارد مورد نیاز صرف می‌شه. 🔸۸. پروژه‌ی تحلیل راهکارهای جمع نقش بانوان‌. تو این دو سال ما مصاحبه‌های زیادی انجام دادیم و تجربیات شما رو دریافت کردیم. تو این پروژه می‌خوایم سر و سامونی به این تجربیات بدیم تا براتون قابل استفاده تر و کاربردی‌تر بشه. دعا کنید این کار به نتیجه برسه و به درد همه‌ی مامانای شریف ایران و فراتر از آن بخوره. 🔸۹. دوره‌های مطالعاتی ابزار خیلی مهم مامانا، تعمیق دانش مورد نیاز در زمینه‌ی تربیت فرزنده. اینجا دوره‌های مطالعاتی با محوریت کتاب‌های تربیتیِ ناب برگزار می‌کنیم. تا الان مجموعه‌ی #ادب_الهی اثر حاج آقا مجتبی تهرانی، #تربیت_دینی_کودک اثر آیت الله حائری شیرازی من دیگر ما اثر #حجت‌الاسلام_عباسی_ولدی تو یه گروه ۲۰۰ نفره خونده شده.👌🏻 🔸۱۰. لابه‌لای کتاب‌ها یه گروه، بخش‌های مهم کتاب‌های تربیتی‌ای که در #دوره‌ی_مطالعاتی خونده شده، انتخاب و به صورت عکس‌نوشت (استوری) منتشر می‌کن. تا همه مامانا با نکات مهم تربیت ا

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن