پست های مشابه

madaran_sharif

#طهورا (مامان سه دختر ۶ساله، ۴ساله و ۵ ماهه) . از زمان خواب بچه‌ها خیلی استفاده می‌کنم. خودمم سعی می‌کنم بیشتر از ۷ ساعت در روز نخوابم. برای کار خونه کارگر نمی‌گیرم مگر در مواقع خیلی ضروری. البته به نظم و تمیزی خونه حساس نیستم که بخوام خودم و بچه‌ها رو اذیت کنم.😄 . همیشه کارها رو به قسمت‌های کوچیک تقسیم می‌کنم و تکه‌تکه انجام می‌دم تا روی هم تل‌انبار نشه. سعی می‌کنم زرنگ باشم😉 و از زمان‌هایی که اضافه میارم استفاده کنم برای کارای دیگه. . کارهای بیرون از خونه رو طوری تنظیم می‌کنم که بچه‌ها رو بتونم با خودم ببرم. مثلا دندانپزشکی جایی می‌رفتم که بخش اطفال داشت و می‌تونستم بچه‌ها رو اونجا بذارم با اسباب‌بازی و خوراکی مشغول بشن تا کار دندونم انجام بشه.👌🏻 . . حتما برنامه‌ریزی می‌کنم و لیست کارهامو می‌نویسم. از وقت تلف کردن بیزارم... خصوصا در فضای مجازی! . دوست دارم رفتارم طوری باشه که بچه‌هام هم یاد بگیرن از وقت و استعدادشون، خوب و بهینه استفاده کنن. . یکی دیگه از دغدغه‌هام که براش تلاش می‌کنم، ترویج تفکر کارآفرینیه برای همه بچه‌ها، که وقتی بزرگ شدن همه‌ش منتظر آگهی استخدام و دعوت به همکاری نباشن.😉 . توی حیاط خلوتمون گل و گیاه پرورش می‌دم. وقتی مهمونی می‌ریم هم از گل‌های پرورشی خودم هدیه می‌برم.🌹 . قبل از کرونا بچه‌ها رو  مسجد، هیئت، روضه، جشن و... می‌بردم. دلم می‌خواست بچه‌ها تو این فضا رشد کنن و باهاش مانوس بشن.🧡 . با وجود همه‌ی مشغله‌های همسرم، سعی می‌کردیم حتما در طول سال مسافرت بریم. از وقتی بچه‌ها هم اومدن تعدادش رو کم نکردیم تا اونا هم از گشت و گذار لذت ببرن. ماهی یک‌بار می‌رفتیم قم خونه‌ی مادرشوهرم و علاوه بر اون مسافرتای دیگه. گاهی حتی وقتی که همسرم ماموریت داشتن، ما هم می‌رفتیم باهاشون. توی راه هم فرصت خوبی برای صحبت با همسرم داشتم!😅 برای بچه‌ها هم یک ساک اسباب‌بازی می‌بردیم که هم بهشون حسابی خوش بگذره هم نیازی به بازی با گوشی پیدا نکنن. . الانم با توجه به شرایط کرونا، توی خونه ورزش می‌کنم و می‌خوام به امید خدا یه مدت از نظر جسمی به خودم برسم و ان‌شاءالله منتظر فرشته کوچولوی بعدی باشیم😍 . . #قسمت_آخر #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین

28 آبان 1399 16:54:10

0 بازدید

madaran_sharif

. #ز_م . داشتم برای علی آقا👦🏻 کتاب📔 می‌خوندم، که یه دفعه زد رو صفحه و گفت: چرخ دوچرخه‌ی🚲 این دختره چی داره؟ منم از اینا می‌خوام. دختر توی کتاب توی چرخش مهره‌های رنگی داشت یه کم فکر کردم و خواستم بگم ما نداریم،⁦🤷🏻‍♀️⁩ نمی‌تونیم،⁦✋🏻⁩ حالا بعداً می‌خریم،😏 بعداً پیدا می‌کنیم و... که یه لحظه مکث کردم...🚫 . گفتم بیا با هم درست کنیم😍 برو کاغذ رنگی و چسب بیار ما هم می‌تونیم چیزای رنگی بچسبونیم روی دوچرخه‌ت🚲 . تو ذهنم بود کاغذا رو براش کوچولو کوچولو ببرم با چسب آبکی به چرخش بچسبونه⁦👌🏻⁩ ولی خودش رفت چسب کاغذی آورد... یه حس مادرانه گفت حالا که این‌طوره چرا خودش قیچی نکنه؟🤔 قیچی✂️ و کاغذا رو دادم دست خودش... . کاغذا رو کوچولو کوچولو کرد ولی اون‌طوری که من می‌خواستم نشد⁦🤷🏻‍♀️⁩ خیلی بزرگ‌تر از کوچولو بود😄 . گفتم حالا چطور می‌خوای بچسبونی؟🤔 شروع کرد تکه‌تکه از چسب کاغذی برید و تکه‌های کاغذرنگی رو به چرخش چسبوند. . این وسط هم خواهری👧🏻 زحمت تقویت صبر و اعصاب داداش😤 ( با کندن چیزایی که داداشی می‌چسبوند و چسبوندنشون به جاهای دیگه) رو به عهده داشت🤭 . بیشتر از این‌که وسط چرخ بچسبونن رو تایر چسبوندن😄 نتیجه‌ی کار با چیزی که توی ذهن من بود خیلی فاصله داشت🧐 اما همون لحظه با خودم گفتم عوضش خودش ساخته صفر تا صدش رو مشارکت کرده⁦👌🏻⁩ خودش که نتیجه‌ی کار رو دید یه کم فکر کرد🤔 و گفت شبیه کتاب نشد، فرق داره گفتم اشکال نداره عوضش کار دست خودته خودت ساختی...⁦😉 نسبتا راضی شده بود... داشتم فکر می‌کردم خیلی دوست دارم که بچه‌هام بتونن از امکانات موجود استفاده کنن. یا چطور می‌شه به بچه‌هام یاد بدم قدر چیزی که خودشون ساختن رو بهتر بدونن...😊 . یاد خاطرات بچگیم⁦👧🏻⁩ افتادم، خیلی از اوقاتی که‌ دوستام چیزایی داشتن که من نداشتم و خیلی دلم می‌خواست...😔 همون موقع‌ها مامانم⁦🧕🏻⁩می‌گفت بیا شبیهشو بسازیم... بیا باهم درست کنیم...⁦💪🏻⁩ و یادمه گاهی بعدش دوستام به مال من حسرت می‌خوردن نه به خاطر اینکه خیلی شاهکار بود، بیشتر به خاطر اینکه عشق مامانم رو توش می‌دیدن...😍 و حس کردم شاید همین عشق کافی باشه...😊🥰 . . #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین

05 مرداد 1399 16:23:13

0 بازدید

madaran_sharif

. یه روز وقتی زهرا خیلی کوچولوتر از الان بود تو یه جمع دوستانه یکی از مامانا گفت من بچه‌م رو تا ۲ سالگی دعوا نکردم.😇 اون موقع اون حرف خیلی برام عجیب نبود چون بچه‌م نوزاد بود و هنوز زمینه‌ای برای دعوا کردنش ایجاد نشده بود😅 ولی حرفش توی ذهنم موند🤔 . مطمئن بودم این حرف تو ذهن مامان‌های دیگه اون جمع هم نشست؛ احتمالا یکی از خودش پرسید من اولین بار تو چه سنی بچه‌م رو دعوا کردم؟🤔 اون یکی یاد آخرین باری که بچه‌ش رو دعوا کرده بود افتاد و حسابی وجدان درد گرفت.😔 یکی هم شاید تو دلش گفت الکی!😒 مگه میشه اصلا دعوا نکردی باشی؟🤨 (منِ خبیث😁) . منم پیش خودم می‌گفتم کدوم مادر پدری می‌تونن بچه‌شون رو دعوا کنن؟ فکر می‌کردم به خاطر شدت عشق و ترحم به بچه کنترل خشم کار سختی نباشه😏 . از اون روز ماه‌ها گذشت و من زودتر از دو سالگی زهرا با مسئله دعوا کردن یا نکردن بچه مواجه شدم... . به نظرم بچه‌ها خیلی خیلی زیاد می‌تونن موقعیت عصبانی شدن رو برای بزرگترها فراهم کنن😬😤😈 توی هر سنی با یه رفتارهایی... . از طرفی مثلا من وقتایی که حال جسمی یا روحیم خوب نباشه یا مشغول کاری باشم که حس کنم زهرا برام مزاحمت ایجاد کرده، در برابر رفتارهاش بی‌اعصاب میشم😑 ولی وقتایی که همه چی آرومه و خودم رو می‌برم تو قد و قامت زهرا از همون موقعیت‌های آزاردهنده خیلی کمتر عصبانی میشم و واکنش تند نشون میدم . شماها وقتی حالتون خوبه، خوبین با رفتارای آزاردهنده؟ وقتی حالتون بده چطورین؟😄 چطور میشه یه مامان وقتی حالش خوش نیست بتونه سرخوش باشه؟ شما کشف کردین چه وقتایی نمیتونین کظم غیظ کنید و به اینجاتون میرسه؟😁 . حتما بعدشم عذاب وجدانم میگیرن؟😔 پشیمون بشیم... ولی خودخوری آخه چرا؟ . بابا خب مادرم یه آدمه که تو مادریش داره رشد میکنه و سقف انسانیتشو بلند میکنه، اگه الان با یه خرابکاری ساده بچه نمی‌تونه جلوی خودشو بگیره خب تلاش می‌کنه و از خدا می‌خواد کمکش کنه که با چیزهای مهم‌تر و کمتری اون روش بالا بیاد😂 . پ ن: امروز که ولادت حضرت معصومه (س) و روز دختر بود از یه هفته قبل داشتم فکر می‌کردم که برای زهرا چی کار کنم حالا که متوجه جشن و شادی و هدیه میشه؟😍🤔 تو ذهنم برنامه یه جشن کوچیک خونگی رو ریختم اما یهو تصمیمم جدید گرفتم امروز خودم رو هدیه دادم به دخترم😎🤣 سعی کردم همه حواسم معطوف به دنیای اون باشه... فک کنم از این تصمیمم هر دومون راضی بودیم.🤲 . #ف_جباری #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین

03 تیر 1399 17:23:04

0 بازدید

madaran_sharif

. #پ_شکوری (مامان #عباس ۳سال و ۱۰ماهه و #فاطمه ۲سال و ۴ماهه) یادمه تنها اسباب‌بازی که توی سیسمونی خریدیم یه دونه اردک زرد با جوجه‌هاش بود.😁 تا یک سالگی عباس هم از اسباب‌بازی‌های به ارث رسیده از اقوام یا هدیه‌هایی که بهش می‌دادن، استفاده می‌کردیم. بعدش کم‌کم وارد فاز خرید اسباب‌بازی شدیم. هرچی بزرگتر می‌شد اسباب‌بازی‌های متنوعی رو می‌تونستیم بخریم و دوران آزمون و خطاهامون شروع شد. حالا می‌خوام تجربیاتی که توی این حدود دو سال خرید اسباب‌بازی به دست آوردم رو باهاتون در میون بذارم: ۱. مهم‌ترین چیز جنس و کیفیت اسباب‌بازیه. اسباب‌بازی‌هایی که جنس محکمی ندارن، خیلی زود خراب می‌شن. درسته که قیمتش ممکنه کمتر باشه، ولی بعد از یکی دو هفته خراب می‌شه و پولی که خرجش شده از بین می‌ره.😖 مثل ماشین‌های پلاستیکی با بدنه‌ی ضعیف، ست‌های اسباب‌بازی پزشکی یا نجاری یا آشپزی با جنس بد. پس بهتره به جای تعداد زیادی اسباب بازی با کیفیت پایین، تعداد کمتری اسباب بازی با کیفیت بالا بگیریم که دوام داشته باشه و چندین سال بچه‌ها بتونن باهاش بازی کنن. ۲. طبق تجربه‌ اسباب‌بازی‌های باتری خور معمولا بعد از مدت کوتاهی جذابیت خودشون رو از دست می‌دن. چون خودکاره و خلاقیت و اراده‌ی بچه توی بازی باهاش دخیل نیست.🧐 مثل ماشین باتری دار خودکار و کنترلی، اسباب‌بازی‌های موزیکال مثل گیتار یا ارگ اسباب بازی‌. ۳. عروسک‌ها و حیوون‌های پلاستیکی هم تقریبا برامون خوب بوده و بچه‌ها باهاش سرگرم شدن و می‌شن. البته هرچی تعداد عروسک‌ها بیشتر بشه، توجه بچه بهشون کمتر می‌شه. معمولاً هم از بین همه‌ی عروسک‌ها، بچه خودش یکی دو تا رو انتخاب می‌کنه و با اون‌ها انس بیشتری می‌گیره. تجربه‌مون در این زمینه هم این بود که زیاد عروسک نگیریم.😅 ۴.اما بهترین و مفید ترین اسباب‌بازی‌هایی که تا الان داشتیم: اسباب‌بازی‌های ساختنی و چیدنی. انواع لگوها، قطعات مختلف ساختنی، لوله‌های پلاستیکی که به هم متصل می‌شن، قطعاتی که توی هم چفت میشن. خوبیش اینه که معمولاً زمان زیادی بچه‌ها رو سرگرم می‌کنه و به خاطر مدلش، بچه‌ها باهم هم‌کاری می‌کنن و هی نمی‌خوان از دست همدیگه بگیرن. چون قطعات یکسان در تعداد زیاد داره. توی عکس‌ها چندتا از این اسباب‌بازی‌های ساختنی خوب و با کیفیت رو که ایرانی هم هست، بهتون معرفی می‌کنم. پ.ن: شماهم بیاید تجربیاتتون رو باهامون در میون بذارید. از خرید کدوم اسباب‌بازی‌ها پشیمونید و از کدوما خیلی راضی هستید؟ گروه سنی هر اسباب بازی رو هم بگید. #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین

10 شهریور 1400 16:19:16

1 بازدید

madaran_sharif

سلام دوستان عزیز😁✋🏻 حالتون خوبه؟ سوالی که در مورد مسجد پرسیدیم یادتونه؟ پرسیدیم که ارتباطتون با مسجد محله‌تون چطوره و چه فعالیت‌هایی توش انجام می‌دید. ممنون از همهٔ دوستانی که پاسخ دادن. حالا بریم تو این عکس‌نوشت‌ها جمع‌بندی جواب‌هایی رو که داده شد ببینیم. ورق بزنید. #مسجد #مهارت_های_مادرانه #مادران_شریف_ایران_زمین

03 شهریور 1401 18:02:55

3 بازدید

madaran_sharif

#قسمت_سوم #م_ک (مامان چهار پسر ۱۰ساله، ۸ساله، ۶ساله و ۳ساله) بعد ازدواج که درسمم تموم شده بود، یه ترم توی یه دانش‌سرا به تعدادی دانش‌آموز، برنامه نویسی زبان C درس دادم. با اینکه بچه دوست داشتم و مادر بودن رو برای آینده‌ی خودم متصور بودم، اما اطرافم بچه کوچیک نبود و شناخت زیادی نداشتم.🤷🏻‍♀️ خودم هم که بچه‌ی آخر بودم! سرم هم که همیشه لای کتاب بود و اگه یه کوکوسبزی می‌پختم، همه برام دست و سوت و هورا می‌کشیدن!😅 حالا با این اوصاف، همون سال اول ازدواجم باردار شدم و یک‌باره چرخش عظیمی تو زندگی من به وجود اومد؛ مثل یک تریلی که با سرعت بالا تو جاده حرکت بکنه و یک‌باره بخواد ۱۸۰ درجه دور بزنه! خیلی بعیده که چپ نکنه!🙃 همیشه معروف بودم به خوابالو🙈 اگر هم گرسنه و هم خسته بودم، اول خواب رو ترجیح می‌دادم.😅 ولی نوزاد که متوجه نمی‌شه شبه باید بخوابه!🤦🏻‍♀️ مسائل رایج نوزاد مثل کولیک و... هم که هست. اینا یه طرف، نابلدی تو خونه‌داری هم یه طرف. به همین خاطر برنامه‌ریزی‌مون اینطور بود که سه هفته قبل تولد پسرم (اواخر ماه شعبان) به منزل مادرم بریم و تمام ماه رمضان رو منزلشون باشیم.👌🏻 اما یه روز قبل از اینکه به منزل مادر بریم، درد زایمان من شروع شد و چون سر بچه بالا بود و نچرخیده بود، اورژانسی سزارین شدم و آقا هادی مرداد ماه سال ۹۰ به دنیا اومد. سنگین و ضعیف شده بودم و اصلا آمادگی برگشتن به خونه نداشتم! هرچی می‌خوردم و می‌خوابیدم، بهتر که نمی‌شدم هیچ! بدتر هم می‌شدم.😥 روز بیستم ماه رمضان به زور مادرم رفتیم خونه‌ی خودمون.😅 چند شب اول، خیلی سخت گذشت. . ولی کم‌کم بهتر شد. فهمیدم مادر هرچی زودتر بلند بشه و فعالیت کنه، بدن تقویت می‌شه، روحیه می‌گیره و حتی زخم‌ها زودتر خوب می‌شن. یه کم که سر و سامون گرفتم، درس حوزه رو به صورت غیرحضوری شروع کردم! خوبیش این بود که زمان درس خوندن دست خودم بود.👌🏻 تو ساعت‌های خواب بچه و وقت‌هایی که کارهام انجام شده بود، درس می‌خوندم. کلاس‌ها آنلاین نبودن که استرس حضور به موقع در کلاس و هم‌زمانی گریه و نیازهای بچه رو داشته باشم. با بزرگ شدن پسرم و کم شدن زمان خوابش، تو بیداریش هم، سرگرمش می‌کردم و مشغول مطالعه می‌شدم. این رویه هنوز ادامه داره. حالا دیگ بچه‌ها عادت دارن که مامان همیشه کتاب به دسته و خیلی زود دوره کتاب‌های خیس و پاره و مچاله رو پشت سر گذاشتم.💪🏻😅 #مادران_شریف_ایران_زمین #تحربیات_تخصصی

14 تیر 1400 16:47:15

0 بازدید

مادران شريف

0

0

. (مامان #علی آقای ۳سال و نیم و #فاطمه خانم ۲سال و ۴ ماهه) . من امسال یه جورایی روزه‌اولی محسوب می‌شم. 😅 . بعد از ۴ سال بارداری و شیردهی پشت هم، باید روزه می‌گرفتم.  اون هم توی روزهای بلند #هلند (حدود ۱۹ ساعت😰) . روز اول رو که گرفتم دیدم چقدر سخته…😣 گرسنه و تشنه و بی‌حال باشی، ولی با بچه‌ها بازی کنی، ظرف بشوری، غذا درست کنی ، حتی درس بخونی...😑 . دلم می‌خواست بعد افطار تا سحر بیدار بمونم و روز رو بخوابم تا فشار روزه‌داری رو کم‌تر احساس کنم... اما نمی‌شه، بچه‌ها ۷ صبح بیدار می‌شن و … 🤪 . دلم برای روزهای مجردی تنگ شده‌بود...💔 وقتایی که شب تا سحر بیدار بودم، بعدشم نصف روز رو می‌خوابیدم و بقیه‌اش رو کتاب می‌خوندم و کارهای نشستنی که خدای‌نکرده کمی سختم نشه.😉😅 . اما حالا... 😐🙄 تمام تلاشم رو باید بکنم که بازی‌های هیجانی رو تبدیل به نشستنی کنم یا مواظب باشم داد نزنم و بداخلاقی نکنم و… که همیشه هم موفق نمی‌شم.🥴 .  انگار وقتی انقدر گرسنه و تشنه‌ای،  یه لبخند و خسته نباشید گفتن، به همسرِ خسته‌تر از خودت هم سخت می‌شه چه برسه به تحمل بچه ها.🤯 . سال‌های مجردی وقتی این ⁦👇🏻⁩ قسمت از خطبه شعبانیه را می‌شنیدم: . (أَیهَا النَّاسُ مَنْ حَسَّنَ مِنْکمْ فِی هَذَا الشَّهْرِ خُلُقَهُ کانَ لَهُ جَوَازاً عَلَی الصِّرَاطِ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ. . ای مردم! هر کس از شما خُلق خود را در این ماه(رمضان) نیکو سازد، ازصراط، در روزی که قدم‌ها بر آن می‌لغزد عبور خواهد‌کرد.) . با خودم می‌گفتم انقدرم سخت نیست حالا 😏 کسی باهام کاری نداشت که بخواهم بداخلاقی کنم. 😎 . اما الان قضیه فرق داره، همه با من کار دارن!😬 . وقتی موقعیت‌های عصبانی‌شدن زیادتر برام فراهم می‌شه با خودم می‌گم شاید باید تلاش کنم مثل یه کلاس ورزش ببینمش که اگر مربی به من وزنه سنگین‌تر بده بیش‌تر ذوق می‌کنم و یعنی من قوی‌ترم!🤩⁦💪🏻⁩ . و رشد، یعنی این‌که زمینه‌های عصبانیت برات فراهم باشه و عصبانی نشی!😤 . شاید ماه رمضان مثل یه میدان مسابقه است که هر کس بتونه نشون بده چند مرده حلاجه... و جهاد من این‌جا در میان خانواده است… . خانواده ای که پیامبر اکرم در موردش می‌فرمایند: . (بهترين شما كسى است كه براى خانواده‌اش بهتر باشد و من از همه‌ی شما براى خانواده‌ام بهترم) . . #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین #ز_منظمی

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

madaran_sharif

مادران شريف

0

0

. (مامان #علی آقای ۳سال و نیم و #فاطمه خانم ۲سال و ۴ ماهه) . من امسال یه جورایی روزه‌اولی محسوب می‌شم. 😅 . بعد از ۴ سال بارداری و شیردهی پشت هم، باید روزه می‌گرفتم.  اون هم توی روزهای بلند #هلند (حدود ۱۹ ساعت😰) . روز اول رو که گرفتم دیدم چقدر سخته…😣 گرسنه و تشنه و بی‌حال باشی، ولی با بچه‌ها بازی کنی، ظرف بشوری، غذا درست کنی ، حتی درس بخونی...😑 . دلم می‌خواست بعد افطار تا سحر بیدار بمونم و روز رو بخوابم تا فشار روزه‌داری رو کم‌تر احساس کنم... اما نمی‌شه، بچه‌ها ۷ صبح بیدار می‌شن و … 🤪 . دلم برای روزهای مجردی تنگ شده‌بود...💔 وقتایی که شب تا سحر بیدار بودم، بعدشم نصف روز رو می‌خوابیدم و بقیه‌اش رو کتاب می‌خوندم و کارهای نشستنی که خدای‌نکرده کمی سختم نشه.😉😅 . اما حالا... 😐🙄 تمام تلاشم رو باید بکنم که بازی‌های هیجانی رو تبدیل به نشستنی کنم یا مواظب باشم داد نزنم و بداخلاقی نکنم و… که همیشه هم موفق نمی‌شم.🥴 .  انگار وقتی انقدر گرسنه و تشنه‌ای،  یه لبخند و خسته نباشید گفتن، به همسرِ خسته‌تر از خودت هم سخت می‌شه چه برسه به تحمل بچه ها.🤯 . سال‌های مجردی وقتی این ⁦👇🏻⁩ قسمت از خطبه شعبانیه را می‌شنیدم: . (أَیهَا النَّاسُ مَنْ حَسَّنَ مِنْکمْ فِی هَذَا الشَّهْرِ خُلُقَهُ کانَ لَهُ جَوَازاً عَلَی الصِّرَاطِ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ. . ای مردم! هر کس از شما خُلق خود را در این ماه(رمضان) نیکو سازد، ازصراط، در روزی که قدم‌ها بر آن می‌لغزد عبور خواهد‌کرد.) . با خودم می‌گفتم انقدرم سخت نیست حالا 😏 کسی باهام کاری نداشت که بخواهم بداخلاقی کنم. 😎 . اما الان قضیه فرق داره، همه با من کار دارن!😬 . وقتی موقعیت‌های عصبانی‌شدن زیادتر برام فراهم می‌شه با خودم می‌گم شاید باید تلاش کنم مثل یه کلاس ورزش ببینمش که اگر مربی به من وزنه سنگین‌تر بده بیش‌تر ذوق می‌کنم و یعنی من قوی‌ترم!🤩⁦💪🏻⁩ . و رشد، یعنی این‌که زمینه‌های عصبانیت برات فراهم باشه و عصبانی نشی!😤 . شاید ماه رمضان مثل یه میدان مسابقه است که هر کس بتونه نشون بده چند مرده حلاجه... و جهاد من این‌جا در میان خانواده است… . خانواده ای که پیامبر اکرم در موردش می‌فرمایند: . (بهترين شما كسى است كه براى خانواده‌اش بهتر باشد و من از همه‌ی شما براى خانواده‌ام بهترم) . . #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین #ز_منظمی

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن