پست های مشابه

madaran_sharif

. #پ_وصالی (مامان #امیرعلی ۱۰ ماهه) . او که در شش ماهگی باب الحوائج می‌شود، گر رسد سن عمو حتما قیامت می‌کند... . می‌خوام بهش شیر بدم، شیر نمی‌خواد، پس میزنه. 😔 با عجله یه تیکه نون می‌دم دستش به امید اینکه شاید آروم بگیره، تیکه نون رو هم پس می‌زنه... گریه‌اش شدت می‌گیره. 😞 کلافه می‌شم هیچ کاری از دستم برنمیاد. 🤯 به هق‌هق می‌افته، هر کاری می‌کنم آروم نمی‌شه. لیوان آب رو نزدیک لباش می‌برم، مثل کویری که به آب رسیده آب می‌خوره. یادم می‌آد از صب بهش آب ندادم. 🥺🥺 به یاد صحرای کربلا اشکام جاری می‌شن. 😭 . بمیرم برای دلت رباب بمیرم برای تشنگیت علی اصغر. 😭😭 . آدم گاهی تا مادر نشه درد گریه بچه رو نمی‌فهمه. آدم گاهی تا مادر نشه نمی‌دونه اینکه پدر با بچه بره و بی‌بچه برگرده یعنی چی... . . #سبک_مادری #مادرانه_های_محرم #مادران_شریف_ایران_زمین

05 شهریور 1399 16:47:15

0 بازدید

madaran_sharif

#قسمت_چهارم اذان ظهر ۶ محرم زهرا به دنیا اومد👼 . همسرم که طلبه هستن محرم ها خیلی سرشلوغن💼 . روزای غم‌بار محرم برای منی که همیشه و همه جا همراه همسرم بودم و این غم رو تو هیئت‌ها خالی می‌کردم، اما حالا باید می‌موندم خونه پدری پیش مادرم در حالیکه بقیه میرفتن هیئت، کافی بود تا دچار #افسردگی_پس_از_زایمان بشم 😪😥😞 . فکر می‌کردم دیگه اون آدم سابق نمیشم، دیگه نمی‌تونم پامو از خونه بیرون بذارم، منی که حسابی اهل بیرون بودم... از طرفی دلم برای خونه و خانواده دو نفره مون تنگ بود!😩😭😅 . تازه همه این احوالات در حالی بود که من با انگیزه و علاقه و کاملا #آگاهانه مادری رو انتخاب کرده بودم 💖👌 . اما نبودِ همسرم، اون روزهای اول، این چیزا سرش نمیشد... 😪 چیزی که ما، قبل از تولد زهرا متوجهش نبودیم و بعدش فهمیدیم که #حضور_همسر چقدر برای خارج شدن مادر از حال و هوایی که درگیرشه موثره . و البته این تجربه مون باعث شد به خانواده های اطرافمون قبل از وقوع حادثه آگاهی بدیم😅😎 . زهرا ۱۷ روزش بود که زندگی رو از سر گرفتم، برگشتیم خونه مون و من با زهرای ۱۷ روزه یک روز در هفته می‌رفتم حوزه دانشجویی تا سال آخرش رو هم تموم کنم💪😏 . در طول هفته هم معمولا یکی دو روز برای جلساتی به دانشگاه رفت و آمد داشتم🚶‍♂ . و همین #بازگشت زودهنگام به جمع دوستانم حالم رو بهتر از همیشه کرد...حالا مادری بودم که با دختر کوچولوش تو #جامعه #حضور داره و این منو راضی و خوشحال می‌کرد 🤩، و این شروع ماجرای بازگشت من به جامعه بود😎 . پ ن ۱: بعضی خانوما میگن ما #روحیه مون تو #خونه موندنیه و این بهمون #آرامش میده😇، بعضیا هم میگن روحیه ما #بیرون بودن رو می‌پسنده و اگه چند روز خونه بمونیم کلافه می‌شیم😖، من میگم شرایطی که آدم توش بزرگ میشه در شکل گیری این روحیات موثره، خود من خیلی مستقل و اهل بیرون بزرگ شدم، پس سخت بود برام تحمل خونه نشینی مطلق حتی همون روزای اول تولد دخترکم، اما زندگی نباید در بندِ روحیات #برساخته باشه... 🧐 بعدا بیشتر در موردش می‌نویسم . پ ن ۲: به اون مامانای بچه اولی که روحیه دَدَری دارن!😁 پیشنهاد می‌کنم از همون روزای نوزادی، نی نی رو تو کالسکه بذارید و اطراف خونه تون مخصوصا پارک و فضای سبز 🌳که بچه ها توش بازی میکنن #پیاده_روی کنید و از این موقعیت #لذت ببرید😍؛ اینطوری یک قدم به سمت #ترسِ تون برداشتین و عوضش ۱۰ قدم ترسِتون از شما دور میشه!😁 . پ ن ۳: عکس مربوط به ۳۰ روزگی زهرا در دَدَر یا همون سواحل دریای خزر هست 😍😂 . ادامه دارد... #ف_جباری #فیزیک۹۲ #تجربیات_تخصصی #قسمت_چهارم #مادران_شریف

09 آذر 1398 15:27:47

1 بازدید

madaran_sharif

. #م_نیکبخت (مامان #ابوالفضل ۱۳/۵ ساله، #زهرا ۵/۵ ساله، #محمدجواد ۱ سال و ۹ماهه، #حلما ۱۰ماهه) . کارهایی که من این روزا انجام می‌دم، اولش کار بچه‌هاست: غذا دادن، شستن و حمام کردن بعد از گل بازی، بازی کردن و نقاشی کردن، داستان گفتن‌ و بردن پیش گاوها یا گردوندنشون توی حیاط. . ۱۳ ساله رو باید به صورت مجزا براش وقت گذاشت، چون تنها محصل خونه‌ی ماست👨🏻‍🎓 وقت گذاشتن برای جلسات تربیتی مدرسه، انجام بازی‌های پرتحرک و فکری، ورزشی، آوردن هم‌بازی‌هاش به خونه (مخصوصا که فاصله‌ی سنی‌ش با خواهر برادراش زیاده)، توجه به فضای مجازی مفید و مباحثه‌های علمی متناسب با سنش، خرید کتاب و... . البته هیچ‌چیز مثل این خوب نیست که تو خانواده‌‌ی نزدیکمون دو سه تا پسر تو این محدوده سنی داریم و این کار ما رو راحت می‌کنه.😌 . . سعی می‌کنم دو تا کوچیکا رو حداقل روزی دو بار بخوابونم و تو این زمان طلایی، به کارهای دیگه‌م برسم، مثل درست کردن انواع مرباها، کیک‌ها و رب‌‌ها و... یا اگر کسی زنگ بزنه برای مشاوره، جوابشو بدم. . . تو فصل هر چیزی فرآورده‌ی مخصوص همون فصل رو درست می‌کنیم😋 برای همین هیچ‌وقت بیکار نیستیم.😅 محصولاتی مثل رب آلو، رب به،رب سیب ،رب زغال اخته انواع مربا مثل به، گلابی، سیب، آلبالو، انجیر انواع لواشک مثل زردآلو، آلو، سیب و... محصولات لبنی مثل پنیر، ماست و کره و محصولاتی مثل آلبالو خشک و انواع شربت، سبزی خشک، شیره انگور و... . بعضی چیزا رو هم خواهرام درست می‌کنن مثل کشک و قارا و... . علاوه بر اونا، من خیاطی هم انجام می‌دم و انواع لباس‌های مجلسی رو می‌دوزم. . حجم کارا بعضی روزا طوریه که به نیروی بیشتری برای کمک نیازه.😅 برای همین بچه‌ها رو می‌بریم خواهرم نگه داره، ما هم کارای عقب افتاده رو انجام می‌دیم: مثل خونه‌تکونی و درست کردن محصولات مختلف و آب دادن به پسته و سبزیجات، جمع و جور کردن حیاط و... . با وجود بچه‌ها نمیشه برنامه‌ریزی دلخواهی داشت. چون گاهی اون‌طور که می‌خوایم نمی‌شه. ولی همیشه اون طور که خدا می‌خواد می‌شه و خدا به همه چیز آگاهه. برای همین تقریبا هیچ‌وقت نگران نمی‌شم که برنامه‌هام به میل خودم نبوده. به یاری خدا، دیر یا زود به اهدافم رسیدم. حتی گاهی چیزهایی که فکر می‌کردم مشکلات بزرگی‌اند، راه میانبری شدن برای رسیدنم به اهدافم. . اینکه با وجود دوری راه و دو بچه‌ی زیر دو سال نمی‌تونم سر کلاس‌ها حاضر بشم، هم به فال نیک می‌گیرم و منتظرم تا خدا برام تصمیم بگیره چطور باید ادامه بدم😌 . . #قسمت_پایانی #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین

27 شهریور 1399 16:04:05

0 بازدید

madaran_sharif

. محمد کم‌کم داره حرف زدن یاد می‌گیره؛ هرچیزی که بشنوه #تلاش_می‌کنه تکرار کنه. . مامانی بگو پیشیه: شیه (پیشیه در زبان ترکی، یعنی گربه🐱 قبلا گفته بودم ما بهش #ترکی یاد می‌دیم😇) البته ناگفته نمونه خون دل‌ها خوردیم که به این مرحله هم برسه. قبلا گربه می‌دید می‌گفت #جوجو !! 🐱?=🐤 😓 گربه که باز خوبه! به ببعی🐑 و شترم🐪 می‌گفت جوجو!!!! . مامانی بگو سو (آب): سی بگو گوشی: شی (وقتی گوشیمون زنگ می‌خوره با صدای بلند می‌گه شیییی) بگو کلید: سی🔑 (وقتی می‌خوایم از خونه بریم بیرون، حواسش هست کلیدو برداریم و می‌گه سیییی! منم هر بار فکر می‌کنم آب می‌خواد اما باباش زود متوجه می‌شه کلیدو می‌گه) . پسرم تلاششو می‌کنه؛ ولی خب خیلی از کلمات شبیه هم ادا می‌شن😁 به قول مامانم، زبونش #سیاه_و_سفیده.📺 سبز و قرمز و نارنجی، همه رو خاکستری نشون می‌ده😂 . بگو سوت (شیر): سی تو ترکی، خود #بگو هم میشه #دِ، حالا با این نکته☝️، بریم که این جمله رو داشته باشیم: مامانی دِ بابا گِددی ایشَه (بگو بابا رفت سرکار): و پسرک به صورت خیلی کشدااار تکرار می‌کنه: باباااا... شیییی... دیروزم داشت به میله‌ی پرده اشاره می‌کرد و می‌گفت: شی!!😮 این دیگه انصافا هییچ ربطی به شی نداشت. . حالا تصور کنید وقتی عالی‌جناب می‌گن شی یا سی (که خیلیم شبیه هم ادا می‌شه)، ما باید چه‌جوری متوجه بشیم الان به چه چیزی اشاره داره؟😅 . یکی از کلماتی که این روزا پسرم زیاد تکرار می‌کنه کلمه‌ی طوطیه!! چون هر چیزی که ما بهش می‌گیم، تلاش می‌کنه تکرار کنه؛ ما هم ذوق‌زده می‌شیم از #تلاش و #پیشرفتِ اون و یه دونه با کِیف می‌گیم #طوووطییی !! و اونم باز همونو تقلید می‌کنه و می‌گه طوووطییی 😂😂 . اصلا اگه بچه‌ها این‌طوری تکرار و تقلید نمی‌کردن، عمرا زبون یاد می‌گرفتن. . به جز تقلید از کلمات، همه‌ی کارهامونم، محمد تحت نظر و زیر ذره‌بین🔎می‌گیره. می‌خواد همه‌ی اونارو تکرار کنه. مثل این عکس، که دیده باباش پیچ‌گوشتی به ‌دست، ‌پیچ می‌بنده😁 . یا مثلا یه بار خونه مامانم اینا بودیم. یه سوسک پیدا شد😱 مامانم با یه پارچه‌ای اونو برداشت و برد حیاط انداخت. فرداش محمد یه آشغال (بی‌جان البته😅)، روی زمین دید. با همون پارچه، اونو برداشت و رفت سمت در حیاط و «آآآ...» یعنی باز کن. خلاصه خیلی باید مراقب رفتارامون جلوی بچه باشیم دیگه😅 کوچکترین کارامون رو آقای کارگردان داره فیلم می‌گیره 🎥 حتی اگه همون روزا هم پخشش نکنه، تو حافظه‌ش می‌ره و یه روزی ازش استفاده می‌کنه. . #ه_محمدی #برق۹۱ #روزنوشت‌های_مادری #مادران_شریف

28 آذر 1398 16:38:36

1 بازدید

madaran_sharif

. . سلام به همه همراهان عزیز🌷 دوستان قدیمی و عزیزانی که تازه به جمع ما اضافه شدن❤️ . . امروز صبح خانم #ف_جباری و خانم #پ_شکوری مهمان برنامه‌ی زنده باد زندگی بودن. . درباره جمعیت #مادران_شریف_ایران_زمین و اینکه چطور و از کجا آغاز به کار کرد و میخواد در آینده چیکار بکنه، صحبت کردن👆 . نظرتون رو درباره مادران شریف، با ما به اشتراک بذارید.🌷 . #فیلم_کامل #زنده_باد_زندگی #شبکه_دو #مادران_شریف_ایران_زمین

25 بهمن 1399 16:17:42

0 بازدید

madaran_sharif

. در ماه، ۶-۷ بار، کشیک شب داشتم. . مهد بیمارستان فقط تا بعد از ظهر باز بود و نمی‌تونستم دخترم رو شب‌ها، تو بیمارستان نگه دارم. تا عصر اونجا بود و غروب باباش میومد و می‌برد خونه💔 . خیلی سخت بود😫 حس نبودن یک بخش از وجود💔 . البته گاهی اونقدر شدید مشغول کار بیمارها می‌شدم، که کلا یادم می‌رفت. . تو بخش اطفال، خیلی سخت‌تر می‌گذشت؛🥺 دیدن بچه‌هایی اندازه بچه خودت، که باید بستری‌شون کنی و نگاه‌های دردناکشونو ببینی😟 . تو بخش زنان هم، وقتی که نوزادی متولد می‌شد، دلم غنج می‌رفت و حسابی تنگ می‌شد برای دخترم!💕 . تو کشیک‌ها بعضی شب‌ها، پدرش برای شیر خوردن، می‌آوردش بیمارستان، و بعد برمی‌گردوند🧔🏻👶🏻🚙 . اما بیشتر شب‌ها، خودم، در زمان مخصوص استراحت، (که آف بودیم و بقیه همکارام صاف میرفتن تو تختخواب، 🛌 تا خستگی چند ساعت کار رو بیرون کنن)، می‌اومدم خونه. یه ساعتی پیشش بودم💕 و شیر می‌دادم و بوس😚 و نوازش و دوباره برمی‌گشتم.🚙🌃 . خونمون به لحاظ جغرافیایی به بیمارستان‌ها اصلا نزدیک نبود، ولی خوش مسیر بود😃 . خودم باورم نمي‌شد که تا چه حد این خونه، به سه چهار تا بیمارستان، چه این سر شهر، و چه اون سر شهر نزدیکه!😍 حس معجزه داشتم😄 مخصوصا که با خلوتی نصف شب خیابونا، سریع می‌رسیدم خونه پیش دخترم،🤗 و برعکس بیمارستان، سرکارم.😊 . عوض این همه سختی، برخلاف درسای مهندسی، تکلیف و پروژه نداشتیم، و البته باید خودمون حسابی می‌خوندیم و درسامونو مرور می‌کردیم📚 . برا همین، مشغولیتم تو خونه، خوندن رفرنس و جزوه و هندبوک‌ها بود.📖 که البته اکثر مواقع، تو بیمارستان، تو ساعتهایی که وقتم خالی بود، یا زمان‌های استراحتم، می‌خوندم.😌 . گاهی هم تو خونه، با سختی زیاد، و در حالی‌که بچه داره پاره و مچاله‌اش می‌کنه😅 . دوره‌ی اینترنی، و درواقع پزشکی عمومی م که تموم شد، طرحم توی مناطق محروم شروع شد.⛺ . به مدت۹ ماه، با دختر دوساله‌م، و در حالی‌که طبق برنامه خودم، بعدی رو باردار بودم، در یکی از روستاهای جنوب کشور.👩‍⚕️ . بدون همسرم😣 تنهای تنها.... روستایی که گاز که نداشت، حتی آب لوله‌کشی هم نداشت.😲 و تا هکتارها اطراف پانسیونم، مزرعه بود و مزرعه... 🌱🌱😩 . داستان اون روزها مفصله. تصمیم دارم ان‌شاء‌الله در صفحه شخصی خودم، به مرور، داستان اون روزها رو بذارم...✍️ . گذشت و دختر دومم هم، به دنیا اومد.💖 . الحمدلله ۹ ماه مرخصی زایمان داشتم و رفتم خونه.🏡 بعدش چیز زیادی از طرحم نموند و به خوبی و سلامت (و البته سختی خاص خودش😅) تمام شد... . #هجرت #پزشکی۸۶ #تجربه_شما #تجربیات_تخصصی #قسمت_دوم #مادران_شریف

19 اسفند 1398 17:27:54

0 بازدید

مادران شريف

0

0

. ده روزی هست که خانوادگی درگیر یه ویروس #آنفولانزا هستیم.😢 . چند روز بیماری عباس شدید بود و بردیمش دکتر. بعدش چند شب نوبت فاطمه شد. شبا با گریه بیدار می‌شد و مدت زیادی گریه و سرفه می‌کرد.😕 . خودم هم بعد چند روز #ویروس مذکور رو گرفتم و فهمیدم واقعا #بیماری سختیه.😂 . برای من سخت‌ترین و تلخ‌ترین بخش بچه داری، همین مریض شدن بچه‌هاست. #مریضی و ضعف و مظلوم شدنشون به کنار، اینکه مجبوری به زور و با وجود گریه زاری بهشون دارو بدی خیلی طاقت فرساست.😡 . قدیما برام سوال بود چرا آدم باید مریض بشه و اینقدر رنج و سختی بشه؟! چرا گاهی #بدشانسی میاریم و از قضا تو اتوبوس یا مهمونی کسی کنارمون می‌شینه که مریضه و به ماهم منتقل می‌کنه ویروس رو.😨 . اولین بار جواب این سوال رو از یکی از بهترین اساتید معارف شریف شنیدم.😍 . بیماری نه تنها بد شانسی نیست، بلکه یه بخش کاملا حساب شده از نعمت‌های خداست! که حتی جا داره آدم به خاطرش خدا رو شکر کنه! . دعای ۱۵ صحیفه‌ی امام جانمون حضرت #سجاد علیه السلام.😍 یادمه اوایل بعد خوندن این دعا هی دوست داشتم مریض بشم و برم این دعا رو بخونم و #ذوق_مرگ بشم.😆 . بیماری باعث بخشش گناهان و پاک شدن آدم می‌شه و فرصت #تفکر و #توبه رو در اختیار فرد می‌ذاره. جدای از این‌ها، بخش جذابش اونجاست که می‌گن: حین بیماری فرشته‌ها کارهای خیلی خوبی رو می‌نویسن توی نامه اعمال که اصلا به فکر و ذهن فرد هم خطور نکرده و هیچ زحمتی هم براش نکشیده.😇 . درباره مریضی بچه‌ها هم که واقعا سخت‌تر از اینه که آدم خودش مریض بشه.😢 . چند وقت پیش توی کتابی می‌خوندم یه حدیث به نقل از حضرت امیر علیه‌السلام که بیماری بچه‌ها باعث بخشش گناهان والدین می‌شه.😇 . کلا انگار همه‌ی سختی‌های این دنیا وسیله‌ای هست که خدا از من انسان امتحان بگیره و به خاطرش #جوایز _نفیس دنیوی و اخروی بهم بده.❤ . بعد این حدیث تحمل بیماری بچه‌ها هم برام راحت‌تر از قبل شده خداروشکر.✋ و اصلا نگاهم به مقوله‌ی بیماری تغییر کرده... . ان شاءالله خدا بهمون کمک کنه واقعیت و باطن اتفاقات این دنیا رو بهتر درک کنیم و از هر اتفاقی بهترین بهره برداری رو بکنیم برای آخرتمون.👐 . . پ.ن۱: برای همه‌ی مریض‌ها مخصوصا بچه‌ها دعا کنیم و #حمد_شفا بخونیم. . پ.ن۲: توی عکس‌ها دعای امام سجاد علیه‌السلام رو حتما بخونید و لذتش رو ببرید.😍 و حدیث حضرت امیر(ع) : فِي اَلْمَرَضِ يُصِيبُ اَلصَّبِيَّ إِنَّهُ كَفَّارَةٌ لِوَالِدَيْهِ. (کتاب من لا يحضره الفقيه.جلد ۳.صفحه ۴۸۲) . پ.ن۳: عکس فاطمه در اوج مریضی.😯 . #مادران_شریف #پ_شکوری #شیمی91 #روزنوشت_های_مادری

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

madaran_sharif

مادران شريف

0

0

. ده روزی هست که خانوادگی درگیر یه ویروس #آنفولانزا هستیم.😢 . چند روز بیماری عباس شدید بود و بردیمش دکتر. بعدش چند شب نوبت فاطمه شد. شبا با گریه بیدار می‌شد و مدت زیادی گریه و سرفه می‌کرد.😕 . خودم هم بعد چند روز #ویروس مذکور رو گرفتم و فهمیدم واقعا #بیماری سختیه.😂 . برای من سخت‌ترین و تلخ‌ترین بخش بچه داری، همین مریض شدن بچه‌هاست. #مریضی و ضعف و مظلوم شدنشون به کنار، اینکه مجبوری به زور و با وجود گریه زاری بهشون دارو بدی خیلی طاقت فرساست.😡 . قدیما برام سوال بود چرا آدم باید مریض بشه و اینقدر رنج و سختی بشه؟! چرا گاهی #بدشانسی میاریم و از قضا تو اتوبوس یا مهمونی کسی کنارمون می‌شینه که مریضه و به ماهم منتقل می‌کنه ویروس رو.😨 . اولین بار جواب این سوال رو از یکی از بهترین اساتید معارف شریف شنیدم.😍 . بیماری نه تنها بد شانسی نیست، بلکه یه بخش کاملا حساب شده از نعمت‌های خداست! که حتی جا داره آدم به خاطرش خدا رو شکر کنه! . دعای ۱۵ صحیفه‌ی امام جانمون حضرت #سجاد علیه السلام.😍 یادمه اوایل بعد خوندن این دعا هی دوست داشتم مریض بشم و برم این دعا رو بخونم و #ذوق_مرگ بشم.😆 . بیماری باعث بخشش گناهان و پاک شدن آدم می‌شه و فرصت #تفکر و #توبه رو در اختیار فرد می‌ذاره. جدای از این‌ها، بخش جذابش اونجاست که می‌گن: حین بیماری فرشته‌ها کارهای خیلی خوبی رو می‌نویسن توی نامه اعمال که اصلا به فکر و ذهن فرد هم خطور نکرده و هیچ زحمتی هم براش نکشیده.😇 . درباره مریضی بچه‌ها هم که واقعا سخت‌تر از اینه که آدم خودش مریض بشه.😢 . چند وقت پیش توی کتابی می‌خوندم یه حدیث به نقل از حضرت امیر علیه‌السلام که بیماری بچه‌ها باعث بخشش گناهان والدین می‌شه.😇 . کلا انگار همه‌ی سختی‌های این دنیا وسیله‌ای هست که خدا از من انسان امتحان بگیره و به خاطرش #جوایز _نفیس دنیوی و اخروی بهم بده.❤ . بعد این حدیث تحمل بیماری بچه‌ها هم برام راحت‌تر از قبل شده خداروشکر.✋ و اصلا نگاهم به مقوله‌ی بیماری تغییر کرده... . ان شاءالله خدا بهمون کمک کنه واقعیت و باطن اتفاقات این دنیا رو بهتر درک کنیم و از هر اتفاقی بهترین بهره برداری رو بکنیم برای آخرتمون.👐 . . پ.ن۱: برای همه‌ی مریض‌ها مخصوصا بچه‌ها دعا کنیم و #حمد_شفا بخونیم. . پ.ن۲: توی عکس‌ها دعای امام سجاد علیه‌السلام رو حتما بخونید و لذتش رو ببرید.😍 و حدیث حضرت امیر(ع) : فِي اَلْمَرَضِ يُصِيبُ اَلصَّبِيَّ إِنَّهُ كَفَّارَةٌ لِوَالِدَيْهِ. (کتاب من لا يحضره الفقيه.جلد ۳.صفحه ۴۸۲) . پ.ن۳: عکس فاطمه در اوج مریضی.😯 . #مادران_شریف #پ_شکوری #شیمی91 #روزنوشت_های_مادری

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن