پست های مشابه

madaran_sharif

. قسمت پایانی . #بنت‌الهدی(مامان سه دختر) . وقتی خسته میشم با افراد قابل اعتماد مشورت و درددل می‌کنم. زیارت میرم، به اهل‌بیت متوسل میشم. برای امام عصر نامه می‌نویسم و حرفامو به ایشون میگم.😊 . سعی می‌کنم تغذیه سالم داشته باشم‌ و‌ گاهی اصلاح مزاج می‌کنم. . اول که بچه‌دار شدم واقعا زندگی خیلی سخت شده بود! اما هر چی می‌گذره بهتر میشه اوضاع.☺️ خدا رو شکر می‌کنم که سه تا شون رو با فاصله کمی بهمون هدیه داد. تو وقتم صرفه جویی میشه،‌ چون من زمان می‌ذارم که بازی کنم یا کتاب بخونم براشون و همزمان سه تا بچه استفاده می‌کنن.😉 خودشون با هم بازی می‌کنن، با سختیای طبیعی مواجه میشن و یاد می‌گیرن چطوری مسائل رو حل کنن. . اگر شرایط جسمی‌ام اجازه می‌داد، حتما تا الان چهارمی رو هم آورده بودم. . دخترا یه تیم سه نفره قوی تشکیل دادن.😄 یه بار می‌خواستم سه تا شونو ببرم بیرون، یکیشون بدقلقی می‌کرد. گفتم اگه ادامه بدی نمی‌تونی با ما بیای! ادامه داد و منم گذاشتمش خونه(البته تنها نبود). از ساختمون خارج نشده بودیم که انقدر اون دو تا گریه کردن، مجبور شدم برگردم و به خاطر وساطت خواهرجونا، سومی رو هم ببرم!😉 . خوشحالم که حامی همدیگه هستن. امیدوارم در آینده هم همینطور باشن. همین‌طوری که الان برادرهای خودمو می‌بینم و لذت می‌برم.😍 . موقعی که باردار شدم هنوز منبع درآمد مالی مشخصی نداشتیم. هر دو دانشجو بودیم. همون موقع کاری برای همسرم پیدا شد که حقوقش برای زندگی با یه جفت بچه و حتی گرفتن پرستار کافی بود. برکات مالی رو خیلی زیاد تجربه کردیم. ولی برکات معنوی عجیبی هم بعد از بچه‌ها به زندگیمون سرازیر شد. . قبل از دنیا اومدن دوقلوها اهدافی داشتم و برای رسیدن بهشون تلاش می‌کردم، اما پیشرفت چشم‌گیری نداشتم.😒 . وقتی دوقلوها دنیا اومدن هم تا نه ماه فعالیت‌هام به حداقل رسیده بود. خیلی شاکی بودم که از اهدافم جا موندم. همون موقع پدرم با استادی درباره احوال من صحبت کردن. ایشون گفته بودن بهشون تذکر «جابر بودن خدا» رو بدید. خدا جبران می‌کنه. . اینو واقعا تو زندگیم دیدم. هدفی که دو سه سال تلاش کرده بودم و بهش نمی‌رسیدم، بعد از بچه‌ها با سرعت عجیبی بهش نزدیک شدم.😍 . در حال حاضر پزشکی عمومی رو تموم کردم و باید به فکر گذراندن طرح باشم. . تمام تلاشم برای این هست که در مسیر یاری امام عصر و برای ظهورشون گامی بردارم، لبخند رضایتی بر لبانشون بیاد، انشاءالله❤️. اگر تخصص می‌خونم، یا بچه‌داری و همسرداری و خانه‌داری و هر کار دیگه‌ای می‌کنم، همه رو به این امید انتخاب کردم، و از خودشون طلب یاری می‌کنم.😍 . .

28 اسفند 1399 17:26:08

2 بازدید

madaran_sharif

. #قسمت_یازدهم . #ز_فرقانی (مامان چهار فرزند ۱۲ساله، ۷.۵ساله، ۵ساله و ۳ساله) . یکی دیگه از برکات زیاد شدن بچه‌ها تغییر روحیات همسرم بود. اوایل همسرم همه‌ش مشغول درس و کار بودن و من هم ناراحت بودم که کمتر پیش ما می‌مونن.😓 . بعد تولد علی حس می‌کردم هنوز تو روابط پدر فرزندی راه نیفتادن و خیلی رسمی بودن باهاش.😅 طول کشید تا یاد بگیرن که چه جوری با بچه بازی کنن‌. کم‌کم و مخصوصا بعد بچه‌ی دوم که دختر هم بود، این نگرانی من هم رفع شد و سر دخترهای بعدی این روابط شیرین بیشتر و بیشتر خودش رو نشون می‌داد. تا جایی که سر بچه‌ی چهارمم همسرم دلشون نمی‌اومد من و بچه رو تنها بذارن.😅 حالا دیگه خیلی از بازی‌ها و تعامل پدر فرزندی‌شون لذت می‌برم. . علاوه بر این، با اومدن بچه‌ها برکات مالی زیادی توی زندگی‌مون حس کردیم. اول ازدواج حقوق همسرم به زحمت به اجاره‌ی خونه و قسط وام‌ها می‌رسید. علی که به دنیا آمد حقوقمون دو برابر شد و ماشینمون رو همون سال‌های اول وقتی خریدیم که علی زبون باز کرده بود و خودش دعا می‌کرد. . بعد فاطمه هم دقیقا حقوق دو برابر شد و ما یه سال مستاجر بودیم و بعدش یه خونه‌ی کوچیک خریدیم. طوبا که به دنیا اومد خونه‌ی بزرگتری خریدیم و خلاصه کاملا رزق بچه‌ها رو توی زندگیمون می‌دیدم و البته واسطه‌ش همسرم بودن که بسیار پرتلاش و اهل کارن.👌🏻 . واسه ثبت نام مدرسه‌ی علی دستمون باز بود و برای پیش‌دبستانی یه مدرسه‌ی غیرانتفاعی مذهبی ثبت‌نامش کردیم. اما بعدش دیدم سختگیری‌های زیادشون و محیط ایزوله‌ی مدرسه (مثل روش خودم!) علی رو بیش از حد پاستوریزه می‌کرد. از طرفی فضای چشم و هم‌چشمی بین مذهبیا درباره‌ی مدرسه‌ی بچه‌هاشون برام ناخوشایند بود و همون سال از فرستادن علی به اون مدرسه منصرف شدم.😏 . بعد از تحقیق و مشورت، علی رو فرستادیم یه مدرسه‌ی دولتی خوب. الانم که کلاس ششمه راضیم خداروشکر. فاطمه رو هم مدرسه‌ی دولتی گذاشتیم که البته این روزها غیرحضوریه. . بعد بچه‌ی چهارم حس می‌کردم بدنم افت کرده. با اینکه عمل‌هام خیلی راحت‌تر از بار اول بود. ولی به مرور توانم کمتر شده و حالا تو این بارداری هم احساس ضعف روحی و جسمی دارم. . واسه رفع کم‌خونی و اصلاح تغذیه و تقویت بدنم، علاوه بر دکترم با پزشک طب سنتی هم در ارتباطم. شاید هم بخشی از این ضعف، به خاطر بالا رفتن سن باشه. گاهی فکر می‌کنم اگه ازدواجمون رو بیخودی عقب نمی‌ا‌نداختیم، این روزها این همه اذیت نمی‌شدم. البته خدا رو شکر بازم پنج تا فرزندی که همون اوایل نذر کرده بودیم رو خدا بهمون داد.🤲🏻 . . #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین

03 دی 1399 16:54:26

0 بازدید

madaran_sharif

. #طهورا (مامان سه دختر ۶ساله، ۴ساله و ۵ماهه) . همون موقعا، مادربزرگم که اصرار داشت دختر باید از هر انگشتش یه هنر بریزه👌🏻 #چهل_تکه_دوزی و #خیاطی و... رو به ما یاد داد. سیزده سالم بود که رفتم کلاس خیاطی و ضروریات رو یاد گرفتم و همون زمان به اندازه‌ی خودم لباسای خوبی دوختم. ولی خیلی ریزه‌کاری داشت.😤 علاقه نداشتم و این باعث شد بعدها هم نتونم برم سمتش به #والیبال علاقه داشتم و تابستونا تخصصی دنبالش می‌کردم. که بعدا به خاطر مشکلات کمردرد و زانودرد، نتونستم ادامه‌ش بدم. #زبان_انگلیسی رو هم دوست داشتم و تا سال‌ها کلاس می‌رفتم و تو دانشگاه برای مطالعه منابع به زبان اصلی خیلی به کارم اومد. . سال اول دبیرستانم خیلی خوب بود.😊 دوستان صمیمی‌ای پیدا کردم؛ خیلی مهربان و خدا‌دوست و هنوز که هنوزه باهاشون در ارتباطم. رشته تحصیلی‌مو، #ریاضی_فیزیک انتخاب کردم. ریاضیم خوب بود و بهش علاقه داشتم و البته شرایط کار سنگین مادرم (که دندانپزشک بودن) هم، بی‌تاثیر نبود. . از سال دوم، از دوستان صمیمی‌ام جدا شدم و دوباره تنها شدم و به درس چسبیدم و فعالیت دیگه‌ای نداشتم. درسم خوب بود و #المپیاد شرکت می‌کردم و در سطح منطقه و استان مقام می‌آوردم. . آرزوم بود که #مهندس_کامپیوتر بشم.🤓 مهندسی که ۲-۳ فرزند داره، زندگی خوبی داره، هم بچه‌هاشو اداره می‌کنه و هم تو شغلش موفقه.💪🏻 . گذشت و سال ۸۳ رشته مهندسی آی‌تی #دانشگاه_شریف قبول شدم. وقتی وارد دانشگاه شدم، هم دانشگاه از تصوری که داشتم دور بود، هم رشته.😬 به دلیل تأخیر در ثبت‌نام و ندیدن تبلیغات #اردو_ورودی‌ها و عدم استقبال خانواده، اردو رو شرکت نکردم❗️ همین باعث شد قبل از شروع کلاس‌ها با همکلاسی‌ها آشنا نشم. (آدم درونگرایی بودم و کلا سخت ارتباط می‌گرفتم.) فکر می‌کردم دانشگاه کشور اسلامی مثل مدرسه و خانواده منه😉 اما با ورود بهش و شرکت در جشن ورودی‌ها و دیدن روابط عادی دختر پسری خیلی تو ذوقم خورد.😐 در جمع ۵۰ نفری دخترا، فقط چند نفر هم‌تیپ من بودند. بر همین مبنا دوستی‌مون شکل گرفت. رشته آی_تی شریف، ملغمه‌ای بود از نرم‌افزار و سخت‌افزار و از آنچه شنیده بودم خیلی فاصله داشت.😕 به این ترتیب ترم یک به افسردگی گذشت... البته بصورت پشتیبان و معلم، با کنکوری‌های مدرسه‌مون ارتباط داشتم و با واحد دانشگاه‌های شورای نگهبان هم همکاری‌ام رو شروع کردم. در همین فضای تنهایی بودم که زمان اردوی جنوب شد❗️ . پ.ن: این عکس تابلوییه که خودم گلدوزی کردم و الان ساعت اتاق بچه‌هامه😍 . . #قسمت_دوم #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین

15 آبان 1399 16:45:55

0 بازدید

madaran_sharif

. مادران شریف ایران زمین برگزار می‌کند: 📚 پویش کتاب‌خوانی «تنها گریه کن» روایت جذاب و خواندنی یک مادر شهید که از دوران دفاع مقدس تا امروز در سنگر دفاع از دین محکم ایستادند و مورد عنایت حضرت سیدالشهدا (ع) قرار گرفتند. 📌 از ۲ مرداد تا ۱۲ شهریور 🎁 اهدای ۷ جایزه‌ی ۱۰۰ هزار تومانی به قید قرعه به ۷ نفر از کسانی که کتاب را کامل مطالعه کنند. 🔸 تهیه نسخه چاپی با ۲۰ درصد تخفیف از کتاب‌رسان: ketabresan.net/w/adDBz کد تخفیف : madaran 🔸تهیه نسخه الکترونیکی از اپلیکیشن طاقچه: taaghche.com/book/96144 ✅ ثبت‌نام از طریق : b2n.ir/a21476 برای اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام و تهیه کتاب به هایلایت پویش تنها گریه کن مراجعه کنید. #پویش_کتاب_خوانی #تنها_گریه_کن #جایزه #مادران_شریف_ایران_زمین

03 مرداد 1401 07:22:27

3 بازدید

madaran_sharif

. سلام دوستان.✋🏻 یادتونه چند روز‌ پیش گفتیم برای صحبت در مورد فعالیت‌های مادران شریف رفته بودیم شبکه سلامت؟😉 و حالا این، فیلم اون روز. فردی که با مجری گفتگو می‌کنه خانم شکوری مدیر جمعیت مادران شریف ایران زمین اند. وسط برنامه هم گزارشی هم از دورهمی مادران شریف پخش می‌شه که در اون خانم‌ها باغانی، عارفی، محمدی و خود خانم شکوری حضور دارن.🌺 به همراه تعدادی از بچه‌ها👶🏻👦🏻 اگه دوست دارید بیشتر در مورد ما بدونید، از دستش ندید.😉 #معرفی #ا_باغانی #پ_عارفی #ه_محمدی #پ_شکوری #سلام_دنیا #شبکه_سلامت #مادران_شریف_ایران_زمین

27 آبان 1400 13:13:50

1 بازدید

madaran_sharif

#م_زادقاسمی (مامان #فاطمه_سادات ۱۷ ساله، #سیده_ساره ۱۲ ساله، #سید_علی ۸ ساله و #سید_مهدی ۵ ساله) #قسمت_یازدهم همسرم از اول شغلشون طوری بود که زیاد سفر بودن، الانم ممکنه غیبت‌هاشون مکرر و طولانی باشه و ماموریت‌هایی داشته باشن که ما نتونیم همراهشون باشیم! با این اوصاف عمده مسئولیت بچه‌ها با منه، مثلا فاطمه سادات به کمک نیاز داره، بچه‌ها مدرسه میرن، مریض می‌شن، تو زمان‌ غیبت همسرم خرید هم با منه! گاهی مهمون داریم و چیزی تو خونه نیست و باید برنامه‌ریزی کنم که هم خرید کنم و هم خونه مرتب باشه هم درس و غذای بچه‌ها رو به راه باشه، هم آماده پذیرایی از مهمون باشم تو زبون ممکنه آسون به نظر بیاد که نمیاد😁 ولی در عمل خیلی سخت و فشرده می‌شه❗️ البته من گلایه ای ندارم.☺️ چون وقتی با قدرشناسی و محبت همسرم مواجه می‌شم خستگی از تنم درمیره، دلگرم می‌شم و انگیزه می‌گیرم. وقتایی که هستن جلوی بچه‌ها صمیمانه از من تشکر می‌کنن. این رفتارشون خیلی مؤثره که تو این مسیر نشکنم و با جریان پرتلاطم این زندگی همراه بشم. در مورد این که من چه کارایی برای بچه‌ها انجام میدم باهاشون حرف می‌زنن، می‌گن جایگاه مادر خیلی مهمه و با این رفتارشون هم درس مهمی به بچه‌ها میدن، هم من رو به لحاظ عاطفی تامین می‌کنن.❤️ با وجود اینکه غیبتشون زیاده اما نقش اصلیشون رو به عنوان تکیه‌گاه، به درستی انجام می‌دن. به نظرم یکی از مهم ترین دستاوردهای خانواده‌مون اینه که همسرم جایگاه امام و رهبر رو توی خانواده دارن و بچه ها ولایت پذیری رو توی خونه تمرین می‌کنن!👌 من و بچه ها خیلی براشون احترام قائلیم. در عین اینکه رابطه‌مون سرشار از محبته.😊 منم به ایشون به خاطر اهداف و آرمان‌هایی که دارن افتخار می‌کنم، و خدا رو شاکرم جایگاه خودشون رو در جبهه حق خوب تشخیص دادن.😊 جدا از رابطه همسری که خیلی صمیمانه هست، به خاطر مسیری که تو زندگی انتخاب کردن، برام مثل استاد هستن و بهشون اعتماد دارم.😇 همیشه نگاه جامع و کاملی به مباحث تربیتی دارن واسه همین همیشه احساس میکنم یه دایرة المعارفی از دانش‌های مختلف در زندگی کنارم هست.😁 بااینکه حضور فیزیکی کمی دارن اما وقتی هستن سعی می‌کنن ارتباطشون با بچه‌ها زیاد باشه. باهم پارک و سفر بریم و بچه‌ها محیط‌های مختلف رو تجربه کنن‌. از رابطه محترمانه پدر و مادرم با هم خیلی الگو گرفتم.👌 یادمه همیشه مسائل رو بین خودشون و یواشکی حل می‌کردن.😉 ما هم اجازه نمی‌دیم اختلافی اگه هست به بچه ها منتقل بشه و الحمدلله بچه‌ها جز رابطه خوب چیزی بینمون ندیدن.🤲🏻 #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین

07 اسفند 1400 19:18:05

1 بازدید

مادران شريف

0

0

. . سلام✋🏻 کلیپ جدید داریم براتون.😍 تو این کلیپ سرگذشت دختر کوچولویی به اسم رزی رو می‌بینیم! همون دختر مبتلا به سندروم داون که توسط خانم آنجلا به فرزندخواندگی گرفته می‌شه. وقتی که چهار سال و نیمه بوده از بهزیستی وارد خانواده‌شون می‌شه و الان هفت سالشه. توی خانواده و به خاطر ارتباط با خواهر و برادرهاش تونسته خیلی پیشرفت کنه. حتما کلیپ رو ببینید.👌🏻 صفحه اینستاگرام این خانواده اینجاست 👇 @thisgatherednest پ.ن: به نظرتون چی می‌شه که به یه نفر باید گفت فرزند بی‌گناه سندروم داون خودت رو از بین نبر!!! و یکی دیگه با میل خودش سرپرستی یه دختر با این شرایط رو قبول می‌کنه؟! #کلیپ #ترجمه #زیرنویس #ا_باغانی #پ_عارفی #ف_محرم_زاده #پ_بهروزی #خانواده_چندفرزندی #مادران_شریف_ایران_زمین

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

madaran_sharif

مادران شريف

0

0

. . سلام✋🏻 کلیپ جدید داریم براتون.😍 تو این کلیپ سرگذشت دختر کوچولویی به اسم رزی رو می‌بینیم! همون دختر مبتلا به سندروم داون که توسط خانم آنجلا به فرزندخواندگی گرفته می‌شه. وقتی که چهار سال و نیمه بوده از بهزیستی وارد خانواده‌شون می‌شه و الان هفت سالشه. توی خانواده و به خاطر ارتباط با خواهر و برادرهاش تونسته خیلی پیشرفت کنه. حتما کلیپ رو ببینید.👌🏻 صفحه اینستاگرام این خانواده اینجاست 👇 @thisgatherednest پ.ن: به نظرتون چی می‌شه که به یه نفر باید گفت فرزند بی‌گناه سندروم داون خودت رو از بین نبر!!! و یکی دیگه با میل خودش سرپرستی یه دختر با این شرایط رو قبول می‌کنه؟! #کلیپ #ترجمه #زیرنویس #ا_باغانی #پ_عارفی #ف_محرم_زاده #پ_بهروزی #خانواده_چندفرزندی #مادران_شریف_ایران_زمین

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن