kermaninarges_psych
دنبال کننده
53
پست
67
نرگس کرمانی"دکتری مشاوره" 🌾رواندرمانگر و مشاوره فرزند پروری 🎓 دانش آموخته منتالیزیشن از کانادا، SDTBM
پست های مشابه
kermaninarges_psych
وسایل و امکانات فراهم شده در روزگار کنونی باعث شده، به محض دیدن هر مشکل و علامتی شروع کنیم به سرچ در گوگل ، اینستاگرام یا وسایلی از این دست ، و ببینیم برای لجبازی، بد غذایی، شب ادراری، ناخن جویدن و هزاران مشکل دیگه چه باید کرد؟ اگر در این میانه از برچسب های به ظاهر علمی که فرزند ما خواهد خورد در امان باشیم! راه را بیراهه رفته ایم. چون مسیر اصلی کنجکاوی در درون کودک ماست و پیدا کردن لایه های پنهانی که نمود بیرونی دردش اینگونه به ما نمودار شده! #والدین #والدین_موفق #سلامت_روان
21 اسفند 1400 19:49:30
11 بازدید
kermaninarges_psych
در این دوره از دریچه ای به مدرسه رفتن بچه ها نگاه میکنیم که به جای استرس و نگرانی از سالهای اولیه تحصیل فرزندمان تجربه ای پر از انگیزه و استقلال و لذت یادگیری داشته باشیم. و مقدمه ای شود برای موفقیت و بالندگی سالهای پیش رو. خوشحال میشم اگه این پوستر را برای افرادی فکر میکنید براشون مفیده بفرستید و در چرخه آگاهی سهیم باشید.
26 آبان 1400 16:56:06
1 بازدید
kermaninarges_psych
وینی کات تاکید میکند: اگر خود را با این فرآیند طبیعی تطبیق دهیم، میتوانیم این مکانیزم های پیچیده را به طبیعت واگذاریم و خود بنشینیم و تماشا کنیم و بیاموزیم. بسیاری از والدین در فرزند پروری موفق بوده اند، ولی از چیزهایی که در درون خودشان که در موفقیت نقش داشته، نا آگاه اند. گاهی اون قدر ذهن و روح مان درگیر فرآیندهای خود ساخته است که نشستن و تماشا کردن را به کل از یاد میبریم. نکته طلایی آن که ما فقط باید محیط امن را برای بالیدن خود و کودکانمان فراهم کنیم.
16 تیر 1400 07:26:09
0 بازدید
kermaninarges_psych
خیلی میپرسید که آخرش کدوم کارا میشه کنترل گری، کدومنمیشه! از کجا بفهمم که من الان اصلا کنترل گری دارم یا ندارم! زیر بنای این داستان را اگه در نظر بگیریم که خودمختاری چیه شاید راحت بشه در موردش تصمیم گرفت! اینکه جه قدر توانمند میبینیم بچه هامون را؟! #بدرفتاری_کودک #بیش_فعالی #لجبازی #باهوش #کودک_من #موفقیت #آگاهی #والدین_موفق #استقلال
20 تیر 1401 09:41:23
25 بازدید
kermaninarges_psych
من: میای با هم رویا پردازی کنیم. مثلا وقتی تو بزرگ شدی خانم شدی. با هم یه بار بریم سویس! همون کوههایی که خونه پدر بزرگ هایدی بود!😇 دخترک: باشه بریم. دخترک: نه مامان. من نمیام! من: چرا؟ دخترک: من خونه پدر بزرگ هایدی را دوست ندارم. میخوام ساعت ۶ برم تو پارکنیگ با دوستام دوچرخه سواری کنم! من: 😐 دخترم:😌 #چگونه_به_رویاهای_مادر_خود_گند_نزنیم؟ #ساعت_چنده_مامان_۶_نشده_نه_عزیزم_الان_ده_صبحه_؟!! #قرنطینه_و_پارکینگ #برای_تحقق_رویاها_جای_دور_نرویم_بازی_در_پارکینگ_هم_همان_لذت_را_دارد!!!
30 مرداد 1399 06:41:21
0 بازدید
kermaninarges_psych
نمیدونم براتون پیش اومده که از صبح تا شب با یک یا چند تا بچه تنها باشید؟ بهشون صبحانه بدی. بازی کنی، ناهار درست کنی، غذا بدی. بخوابانی، 'حمام ببری، سرگرمشون کنی، پارک ببری و شب موقع خواب احساس کنی طولانی ترین روز دنیا بود! همه ما از این طرف و اون طرف به گوشمون خورده که چه طور ویژگی های شخصیتی کودک در سالهای اولیه زندگی اش در ارتباط ایمن با افراد درجه اول زندگی شکل میگیرند. و تا دلتون بخواد توصیه و راهکارها در این رابطه وجود داره. ولی چیزی که یکم کمتر بهش توجه شده احساسات و درونیات خود مادر در این سالهای اولیه است. قراره از این به بعد توی این پیج بپردازیم به هيجاناتی که والدین در این فرآیند تجربه میکنند. که قطعا اگه از این راه نریم به بی راهه خواهیم رسید. اینجا قراره ماسک اکسیژن را به صورت والدین بزنیم. و این اتفاق قطعا در کنار هم و با مشارکت و همفکری بدست میآید. شما چه احساساتی را در این رابطه تجربه کردید که براتون سخت بوده ؟ #فرزندپروری_آگاهانه #والدین_آگاه #والدین_موفق #هیجانات_منفی #هیجانات_خود_را_بشناسیم
08 خرداد 1400 09:32:35
0 بازدید
نرگس کرمانی
0
0
حالم سرجا نبود. روز سختی را از لحاظ ارتباطات شغلی گذرونده بودم. سرم داشت میترکید. رفتم براش قصه بگم. دراز کشید و گفت کاشکی الان تو طبیعت بودیم و ستاره ها رو تماشا میکردیم. گفتم آره، خیلی خوب بود. ولی این که آدم تو خونه خودش تو آرامش بخوابه هم خیلی عالیه. حس خوبم را گرفت و زیر پتو جابجا شد. دلم میخواست براش از دلتنگی های امروزم بگم. ولی آب دهنم را قورت دادم و از درخت های آلبالو گیلاس بچگی ام گفتم. همین موقع ها که همسن تو بودم، ۵ یا ۶ ساله. همین موقع های سال که میشد تو حیاط خونه آلبالو ها میرسید. و آماده چیدن میشد . باهاشون گوشواره درست میکردیم. خنکی آلبالو های پشت گوشم را هنوز حس میکنم. خندید، مامان چه قدر شاد بودی! شاد بودم؟ مطمئن نیستم! خوشحال شدم که خیلی چیزهای دیگه را نگفتم. خیلی از دلتنگی ها از مادر بودن توی جامعه بزرگسال. با ادعاهای فمینیستی! و واقعیت های محدود کننده و بی اعتبار کننده. خوشحال بود. خوابید. واقعیت مثل شمشیر دو لبه میمونه. من مادر حق ندارم فشارها و استرس های زندگی بزرگسالانه خودم را به کودکم نشون بدم. ولی مجبور هم نیستم تمام مدت خوشحال ترین مادر دنیا باشم و اون هیج وقت یاد نگیره که با غم یا بقیه نگرانی ها در این دنیا چی کار باید کرد! #درد_دل_برای_کودک_ممنوع #حق_تو_شاد_بودنه #حق_من_شادی_از_شادی_تو