پست های مشابه

kermaninarges_psych

در والد گری بر خلاف روزهای طولانی و ناتمام، سالها مثل برق و باد می‌گذرند؛ و ما خیلی زود دنبال اون دست و پاهای کوچولو و کلمات نصف و نیمه ادا شده توی گالری موبایل و لب تابمون میگردیم. روزهایی می‌رسند که دیگه چاییمون سرد نمیشه. با خیال راحت سر صبحانه کارد را توی بشقابمون میذاریم و نگران بریده شدن دستهای کنجکاو و برگردوندن کاسه مربا نخواهیم شد. هر چند این گذر زمان مهمه که چه طور اتفاق می‌افتد. به نظر من اولین قدم در این راستا اینه که مادر و پدر در نقش خودشون درست و همراه با سلامت روان حضور داشته باشند. مثل این که: ✔این که نقش های جدید و قدیم را بزاریم کنار هم و خودمون را توی هر دوش دوباره پیدا کنیم. ✔هویت جدیدمون را شناسایی کنیم. آنچه که از دست دادیم و آنچه بدست آوردیم را باز بینی کنیم. ✔خودمون را از بیرون تماشا کنیم و ببینم حالمون چه طوره و مود خلقی مون در چه وضعیتی قرار داره؟ ✔چه قدر زمان برای استراحت و رسیدگی به خودمون داریم؟ ✔راهکارهایی برای گسترش و بهبود روابطمان پیدا کنیم . ✔یاد بگیریم که حمایت بگیریم. در مورد هر کدوم از این جملات میشه ساعت ها حرف زد و کارگاه رفت. شاید بعدها یه دفترچه راهنما در این رابطه را با هم پر کردیم. شما از چه تکنیک هایی برای بهبود سلامت روان خودتون و خانوادتون استفاده میکنید؟ #فرزندپروری_آگاهانه #فرزندپروری #افسردگی، #افسردگی_بعد_از_زایمان #والدین_موفق #کودکانه #نوزاد #نرگس_کرمانی_مشاوره

09 خرداد 1400 20:48:32

1 بازدید

kermaninarges_psych

من: میای با هم رویا پردازی کنیم. مثلا وقتی تو بزرگ شدی خانم شدی. با هم یه بار بریم سویس! همون کوههایی که خونه پدر بزرگ هایدی بود!😇 دخترک: باشه بریم. دخترک: نه مامان. من نمیام! من: چرا؟ دخترک: من خونه پدر بزرگ هایدی را دوست ندارم. میخوام ساعت ۶ برم تو پارکنیگ با دوستام دوچرخه سواری کنم! من: 😐 دخترم:😌 #چگونه_به_رویاهای_مادر_خود_گند_نزنیم؟ #ساعت_چنده_مامان_۶_نشده_نه_عزیزم_الان_ده_صبحه_؟!! #قرنطینه_و_پارکینگ #برای_تحقق_رویاها_جای_دور_نرویم_بازی_در_پارکینگ_هم_همان_لذت_را_دارد!!!

30 مرداد 1399 06:41:21

0 بازدید

kermaninarges_psych

چه قدر تا حالا شده که چیزی به فرزندمان گفتیم و اون دقیقا مخالف گفته ما رفتار کرده؟ و شروع کردیم به توضیح دادن و دلیل آوردن که چرا این را میگیم و دلیلش چیه و چی کار باید کرد. و انگار هر چه قدر بیش تر میگیم کمتر میشنوه!😓😔 اون یه کودکه که الان با نیمکره راستش داره مسائل را میبینه و الان نمیتونیم مثل یک بزرگسال ازش انتظار داشته باشیم. اگر بریم تو ذهن اون و از دید کودکانه او به داستان نگاه کنیم. او هم بعد از فروکش کردن هيجانات احتمالا قادر خواهد بود از زاویه دید ما داستان را کشف کنه. تو کامنت از عدد یک تا ده بگید چه قدر تحمل بچه بودن بچه ها را دارید؟ و یا انتطار دارید مثل یک بزرگسال کوچک کاملا پخته و منطقی در همه موقعیت ها رفتار کنند؟ ۱ بسیار کم و ۱۰ بسیار زیاد. #کودک_شاد #والدین_آگاه #کمالگرایی #فرزندپروری #اعتماد_به_نفس

11 مرداد 1400 18:05:55

0 بازدید

kermaninarges_psych

عمیق ترین دریافتی که از نظریه وینیکات (روانکاو مشهور در کار با نوزادان) داشتم این بود که در دوره های فرزند پروری به مادران نگید کی بچه را شیر بده. از شیر بگیر . غذا بده. از پوشک بگیر و... ماهیت نوزاد را به مادر نشون بدید و بعد نوزاد و مادر را در آرامش بگذارید تا خودشان با هم آشنا بشند و درون همدیگر را کشف کنند. و از نیرویی به نام عشق برای این جستجو کمک بگیرند.

10 شهریور 1399 21:46:52

0 بازدید

kermaninarges_psych

وینیکات (روان درمانگر مشهور کار با کودکان و خصوصا نوزادان) معتقده ما کودک تنها و والد تنها نداریم. یک زوج والد و کودک داریم. که نمی تونیم هیچ کدام از اونها را به تنهایی ببینیم. این ترکیب هست که قابل بررسی و تحلیل و تغییره! وی معتقده رشد نوزاد در یک فرآیند بین اذهانی شکل میگیرد. در واقع نوزاد با توجه به تدارکات زیستی، روانی و عاطفی که برای او فراهم میشود، خودش را میشناسه و به ادراک از جهان بیرون دست پیدا میکنه. هر انسانی با ظرفیت بالایی از بلوغ به دنیا میاد و این قدرت تسهیل گری والد است که تعیین میکنه چه قدر این قدرت به رشد برسه یا به بن بست برخورد کنه. و برای همه اینها یک " والد به اندازه کافی خوب" کافی است.

16 شهریور 1399 19:31:50

0 بازدید

kermaninarges_psych

وینی کات تاکید می‌کند: اگر خود را با این فرآیند طبیعی تطبیق دهیم، می‌توانیم این مکانیزم های پیچیده را به طبیعت واگذاریم و خود بنشینیم و تماشا کنیم و بیاموزیم. بسیاری از والدین در فرزند پروری موفق بوده اند، ولی از چیزهایی که در درون خودشان که در موفقیت نقش داشته، نا آگاه اند. گاهی اون قدر ذهن و روح مان درگیر فرآیندهای خود ساخته است که نشستن و تماشا کردن را به کل از یاد می‌بریم. نکته طلایی آن که ما فقط باید محیط امن را برای بالیدن خود و کودکانمان فراهم کنیم.

16 تیر 1400 07:26:09

0 بازدید

نرگس کرمانی

0

0

حدودا نه یا ده سال پیش، دو تا بودند. دم ایستگاه اتوبوس سرکوچه ما ایستاده بودند، نه اون قدر بلند قد و تنومند ، نه خیلی نازک و بچه سال، در مورد سن درخت ها چیزی نمیدونم، ولی احتمالا شش سال داشتند، همسال و هم‌ جنس، پاییز بود و من هر روز که منتظر اتوبوس می‌ایستادیم خواسته یا ناخواسته نگاهم بهشون می‌افتاد. یکی پاییزی شده بود. با برگ های زرد و قرمز و نارنجی، ولی دومی چنان سبزی را در خودش حفظ کرده بود که گویی هیچ رنگی به جز سبز شایسته ستایش نیست. و من گمان میکردم عجب مقاومتی! ‏درخت اول رنگ به رنگ شد تمام زرد و قرمز تجلی کامل پاییز. دومی همچنان سبز باقی ماند، انگار که زیر بار پاییز نرفته باشد. سرمای زمستان اما قوی تر از آن بود که بخواهد تمام سال را دوام بیاورد! یک ماه نشد که برگ ها همان طور سبز ولی بی جون و بی رمق ریختند. و هر دو درخت بی برگ آماده زمستان شدند. آن یکی پاییز را به تمامی چشیده و با رنگ رنگ‌ برگ ها چشم رهگذران را نوازش کرده بود. و دومی با مقاومت در برابر فصل برگ ریز بدون هیچ تغییر رنگی از فصل عبور کرد. قصه این دو درخت در پاییز آن سال عبرت روزگار من شد‌، گاهی مقاومت در برابر تغییر و اصرار بر سبزی گذشته رنگارنگ پاییزمان را بی رمق می‌کند.

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

kermaninarges_psych

نرگس کرمانی

0

0

حدودا نه یا ده سال پیش، دو تا بودند. دم ایستگاه اتوبوس سرکوچه ما ایستاده بودند، نه اون قدر بلند قد و تنومند ، نه خیلی نازک و بچه سال، در مورد سن درخت ها چیزی نمیدونم، ولی احتمالا شش سال داشتند، همسال و هم‌ جنس، پاییز بود و من هر روز که منتظر اتوبوس می‌ایستادیم خواسته یا ناخواسته نگاهم بهشون می‌افتاد. یکی پاییزی شده بود. با برگ های زرد و قرمز و نارنجی، ولی دومی چنان سبزی را در خودش حفظ کرده بود که گویی هیچ رنگی به جز سبز شایسته ستایش نیست. و من گمان میکردم عجب مقاومتی! ‏درخت اول رنگ به رنگ شد تمام زرد و قرمز تجلی کامل پاییز. دومی همچنان سبز باقی ماند، انگار که زیر بار پاییز نرفته باشد. سرمای زمستان اما قوی تر از آن بود که بخواهد تمام سال را دوام بیاورد! یک ماه نشد که برگ ها همان طور سبز ولی بی جون و بی رمق ریختند. و هر دو درخت بی برگ آماده زمستان شدند. آن یکی پاییز را به تمامی چشیده و با رنگ رنگ‌ برگ ها چشم رهگذران را نوازش کرده بود. و دومی با مقاومت در برابر فصل برگ ریز بدون هیچ تغییر رنگی از فصل عبور کرد. قصه این دو درخت در پاییز آن سال عبرت روزگار من شد‌، گاهی مقاومت در برابر تغییر و اصرار بر سبزی گذشته رنگارنگ پاییزمان را بی رمق می‌کند.

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن