chamran_kids
دنبال کننده
7
پست
764
مجتمع آموزشی شهید چمران اینجا کودک سبک زندگی اسلامی را بازی می کند.
پست های مشابه
chamran_kids
💡 چمران بدون مرز، یعنی هر جای ایران باشی می تونی تو حسینیه کودک شهید چمران بیای و بازی کنی. یه مهد کودک تعاملی مجازی برای این روزهای کرونایی. سه روز در هفته، روزی یک ساعت با چندتا هم بازی مهمون خونه هاتون می شیم با اسکایپ. برای اطلاعات بیشتر و ثبت نام، یه سر به سایت مون بزنید. chamraniha.com اگه سوالی در مورد مهد تعاملی دارین، زیر همین پست کامنت کنید:👇 #حسینیه_کودک_شهید_چمران #مهد_کودک_مجازی #بازی #چمرانی_ها #در_خانه_بمانیم
20 شهریور 1399 15:10:31
0 بازدید
chamran_kids
🥗 به نظر شما بهترین سالاد دنیا، چه سالادی است؟ از نظر ما سالادی است که: بچه ها در خرید مواد اولیه ی آن مشارکت داشته باشند. خودشان آنها را بشویند و خورد کنند. با هم مخلوط کنند و چاشنی به آن اضافه کنند. حالا چرا این سالاد بهترین می شود؟ چون کودک در این پروژه با مواد اولیه، نسبت ها، مزه ها، مهارت های اقتصادی و خیلی چیزهای دیگر آشنا می شود. این سالاد محصول کار پسرهای پیش دبستانی است. آنها با کاشی (واحد پول پیش دبستانیها) مواد اولیه و ابزار لازم را از مغازه ی کلاس تهیه کردند. جالب اینجا بود که بعضی ها برای ابزاری مثل چاقو کاشی ندادند و تصمیم گرفتند با دست خورد کنند. تا بتوانند با کاشی هایشان مواد اولیه ی بیشتری بگیرند. مربی: جواد روحی #پیش_دبستانی_ها #پروژه #استقلال #کودک_مستقل #مهارت #تربیت_اقتصادی #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران
27 آذر 1398 17:13:39
0 بازدید
chamran_kids
. همیشه تصویر کارتنهای بچگی ما پر بود از دخترهایی که یک عالمه مهارت داشتند و کمترین کاری که بلد بودند، خیاطی بود. تصویر حنا( دختری در مزرعه) که همیشه با استفاده از پارچه و کارگاههای چوبی، گلدوزی می کرد .👧🏻 هنوز هم اين تصاوير برايمان خیلی شفاف است. و حالا خیلی از ما در ۱۲ سال تحصیليمان فرصت یاد گرفتن اين مهارتها رو پیدا نکردیم، فرصتی که خیلیهايمان هنوز هم به دستش نیاوردیم. دخترهای ۷ ساله شهیدچمران، دیگه این روزها تقریبا در گلدوزی مهارت پيدا كرده اند و مى توانند اسمهايشان را هم روى پارچه بدوزند.😊 . چقدر خوب ميشود اگر به بچه ها فرصتى بدهيم براى كسب لذت هاى زندگى ... . #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #مجتمع_آموزشى_شهيد_چمران
15 آبان 1397 11:29:37
0 بازدید
chamran_kids
#ورق_بزنید . #تابستانی_برای_مرد_هزار_چهره 📝قسمت سوم . تابستان دوم/ از فیل اسباببازی تا تابلوی دیواری . پسرعمهام ارهمویی و تخته سهلا گرفته بود، وسایل مختلف درست میکرد و بین اقوام و دوستان میفروخت. من و برادرم هم دیدیم عجب اتفاق جالبی است، هم کار میکنیم و پول درمیآوریم، هم میتوانیم با چوب همهچیزهای خفنی را که دوست داریم تولید کنیم. روزهای اول وسایل خیلی ساده درست کردیم. طرحش را هم از پسرعمهام گرفته بودیم. یک فیل ساده و یک اردک. هرکدام سه یا چهار قطعه داشتند و سرهم میشدند. بعد از اتمام ساخت، آنها را فروختیم. مدتی که گذشت یک کتاب پیدا کردیم پر از الگو، البته مقوایی بود، ولی همه الگوها را میشد با تخته سهلا اجرا کرد. یادم است پیچیدهترین پروژهای که انجام دادیم اسکلت یک دایناسور گیاهخوار بود که نزدیک به 100قطعه داشت. بعد از تمام شدن، دایناسور را به آزمایشگاه مدرسهمان فروختیم. البته یادم نیست پولش را دادند یا نه! من میساختم و داداشم بازاریاب بود. بعد از مدتی دیدیم کسانی که از ما خرید میکنند، محدود به فامیل و همسایهها هستند و آنهم به خاطر این است که دل ما نشکند. واقعیت این بود که همسایهها و فامیل، به اسکلت دایناسور یا اردک نیاز نداشتند، پس رفتیم سراغ تولید وسایل کاربردی. زیر قابلمهای، زیر استکانی و .... ساختیم که بازار نسبتاً خوبی داشت. روی چوبها را روغن جلا میزدیم که هم زیباتر شوند و هم خراب نشوند. آخرین پروژههای آن تابستانمان هم تابلوی آیات، احادیث و اسامی الهی و ائمه بود. از کتابهای معماری پدرم، الگوی کتیبهها، گِرهها و اسلیمیها را کپی کردیم، روی چوب چسباندیم و اره کردیم. یک تابلوی مزین به اسم محمد رسولالله صلیالله علیه و آله را آن موقع ( 20سال پیش) 5000تومان به یکی از همسایههایمان فروختم. 5000 تومان خیلی پول بود برای ما! ساخت این تابلو نزدیک به یک ماه زمان برد. چون تابلواش 50تا حفره داشت که باید سر هرکدام، اره را باز میکردم و میبستم. یکبار پدرم ما را به کارگاه چوب حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام برد. فوقالعاده بود. درهای حرم را درست میکردند. بوی چوب گردو و عناب حس خوبی به آدم میداد. ابزارهایی که داشتند و کارهایی که انجام میدادند، خیلی پیچیده و عظیم بود. از آن روز یکی از رؤیاهایم این شد که یک روز بتوانم درِ یکی از حرمها را درست کنم. جایی که زائرها آن را میبوسند. . ادامه مطلب در کامنت اول👇 #تابستانه #اوقات_فراغت #کار_مفید #سرگرم_کردن_بچه_ها #نجاری
28 تیر 1399 18:32:34
0 بازدید
chamran_kids
🇮🇷 جشن تولد انقلاب نزدیکه و می تونیم خونه ها و مدرسه هامون رو برای این جشن بزرگ تزیین کنیم. دخترهای ادبستانی هم دست به کار شدند. مدل های مختلف پرچم ایران رو درست کردند و با اونها، کلاس و راه روی ادبستان رو تزیین کردند. کلاس دومی ها هم در اردوی خانگی شان، خانه ی یکی از دخترها رو تزیین کردند و روزنامه دیواری درست کردند. شما برای جشن تولد انقلاب تو خونه و مدرسه تون چی کار کردین؟ #من_یار_انقلابم #پویش_مردمی_کودک_و_انقلاب #جشن_تولد_انقلاب #دهه_فجر #چمرانی_ها #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #پروژه #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران
08 بهمن 1397 06:15:46
0 بازدید
chamran_kids
✅ بدترین انتخاب، انتخاب نکردن است وقتی بچه بودم کلی آرزو داشتم. خلبان بشم. فضانورد بشم. رزمنده بشم. وقتی وارد مدرسه شدم، یواش یواش یاد گرفتم آرزو نکنم، دوست نداشته باشم، انتخاب نکنم. زمانی که به دانشگاه رفتم، یواش یواش همه رفتن کنار و دیگه کسی برام نبود انتخاب کنه. خواستم رشته ام را تغییر بدهم، ولی خیلی دیر شده بود، خواستم دوستانم را تغییر بدهم، خیلی آسیب دیده بودم، حتی خواستم جامعه ام را تغییر بدهم، خیلی احساس ناتوانی کردم. با خودم گفتم ای کاش همیشه خودم انتخاب می کردم تا بتوانم پای انتخاب هایم بایستم. همین انتخابها در جامعه و کشور ما فرصت غنیمتیست برای اینکه به بچه هایمان انتخاب کردن را بیاموزیم تا افسوس انتخاب نکردنهاش را در آینده نخورد. اَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ يَعَضُّ الظّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتِنىِ اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً و از تو امان خواهم در آن روزى كه بگزد شخص ستمكار هر دو دست خود را و گويد اى كاش گرفته بودم با پيامبر راهى. #انتخابات #انتخابات_مجلس #آینده_کودکان #ایران #ایرانی #چمرانی_ها
01 اسفند 1398 15:41:36
0 بازدید
ادمین چمران
0
0
🖋 پروژه ی نویسندگی یکی از پروژه هایی است که دخترهای چمرانی، نوشتن را تمرین می کنند. دخترهای کلاس اولی از همین روزهای اول پروژه ی نویسندگی شان را با درست کردن یک مجله شروع کردند. مجله ی شان فعلا تصویری است تا در ماه های بعد، متن هم به آن اضافه شود. #هفت_ساله_ها #کلاس_اولی_ها #سواد_آموزی #طرح_درس #فارسی #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #حمزه_دوران #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشى_شهيد_چمران