پست های مشابه

chamran_kids

🏴 🏴 صلی الله علیک یا فاطمه س ‌ سرود خوانی دخترهای چمرانی ‌ #یا_زهرا #چمرانی_ها

09 بهمن 1398 15:23:41

0 بازدید

chamran_kids

این ماشین جمع مهره ای رو از دست ندید😎🤩➕ . خیلی وقت ها پیش میاد که بچه ها از جمع و تفریق ریاضی فراری میشن و حوصله ی محاسبه ندارند، چیکار کنیم⁉️🤔 . فقط کافیه پروژه ی هنر رو ببرید سر کلاس ریاضی و یه دستگاه مهره ای رنگی با بچه ها بسازید، چه جوری⁉️ . با ابزارهای ساده ی زیر😊⬇️ ـ✅یک مستطیل کارتن یا مقوای محکم ✅نخ کاموا ✅مهره های رنگی(برای اول کار ۱۰ تا کافیه) ✅چسب نواری شیشه ای ✅ماژیک ✅دست های هنرمند و ذهن های قوی😎 . بله به همین سادگی ریاضی، جالب و شیرین میشه🤗 . پ. ن: تو این فیلم دخترهای کلاس اولی به همراه خاله هاشون، دستگاه جمع مهره ای رو ساختند و حالا یه ابزار دوست داشتنی کنار کتاب ریاضی شون شده 😍 . ‼️این پست رو ذخیره کنید و برای معلم هایی که میشناسید بفرستید تا با کلاس اولی هاشون تجربه کنند🌹 . #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #ریاضی_دبستان #جمع_و_تفریق #بازی_ریاضی #ریاضی_اول_ابتدایی #آموزش_پروژه_محور #آموزش_ریاضی

27 دی 1400 15:50:10

0 بازدید

chamran_kids

💡 ❗️❗️اگر می خواهید آردی نشوید، نیایید❗️ ‌‌ 🍚 کارگاه آرد بازی🍚 ‌ 📆 شنبه ۲۵ خرداد ⏰سه ساله ها: ساعت ۹ تا ۱۰:۱۵ ⏰دو ساله ها: ساعت ۱۱:۳۰تا ۱۲:۴۵ ‌ 💳 هزینه کارگاه: ۳۵ هزار تومان ‌ 📲 برای ثبت نام، نام کودک و تاریخ تولد فرزندتان را به شماره زیر پیامک کنید. 👇 ‌ 💬۰۹۹۱۲۰۴۴۹۲۹ ‌ 📍آدرس: میدان خراسان، ابتدای خیابان خراسان، رو به روی مسجد نور، پ ۱۱. دبستان دخترانه حمزه دوران. ‌ ✅ همراه با فروش حضوری محصولات #هاچین

22 خرداد 1398 12:00:46

0 بازدید

chamran_kids

سلام چمرانی های عزیز! این فیلم یک پیام تبریک هست از طرف همه‌ی عموهای چمرانی😊👆🏻 . عیدتون مبارک 🎉💐 امیدواریم که امسال براتون سالی پر از خیر و پر برکت باشه🤗 . ممنون که یک سال قشنگ دیگه کنار ما بودین🌹😍 . #عید_نوروز #چمرانی_ها #معلم_های_چمرانی #عیدانه#عیدتون_مبارک❤ #سال_نو_مبارک 🌸 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #یا_مقلب_القلوب_و_الابصار#۱۴۰۰

30 اسفند 1399 18:08:05

0 بازدید

chamran_kids

📐 شاید فکر کنیم الان با وجود کتاب های جور واجور کمک آموزشی و ابزار های شیک و جذاب، یادگیری ریاضی باید خیلی برای بچه ها آسون تر و البته عمیق تر بشه. ولی یه جورایی به جای یاد دادن ماهی گیری، ماهی فقط به بچه ها می دیم. ‌ تو ادبستان چمرانی ها، ابزار کمک آموزشی توسط خود بچه ها ساخته میشه. این درگیر کردن بچه ها در فرایند ساخت ابزار آموزشی، یادگیری رو عمیق تر می کنه. ‌ همونطور که می بینید این ابزار با ساده ترین وسایل ساخته شده، پس شما هم به راحتی می تونید توی خونه یا مدرسه تون همراه بچه ها بسازید. ‌ #کلاس_سومی_ها #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #ریاضی #آموزش_ریاضی #ابزار_کمک_آموزشی #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

24 مهر 1398 17:51:55

0 بازدید

chamran_kids

🌱 🤔 در #تعطیلات_نوروزی چه کارهایی می توانیم انجام دهیم؟ ‌ 🌱 یکی از کارهایی که می توانیم انجام دهیم 👈 دوستی با طبیعت و #طبیعت_گردی است ‌ 💡 کافی است همراه بچه ها، به نزدیک ترین پارک اطرافمان برویم. ✨بازی هایی که می توانیم در پارک انجام دهیم: ‌ 🔸یک کیسه همراه خود ببریم. اسم این کیسه، کیسه کشف است. ‌ 🔹در پارک می گردیم و چیزهای جالبی را که کشف می کنیم، در کیسه کشف جمع می کنیم. چیزهایی مثل سنگ، چوب، پر پرنده و ... . ‌ 🔸می توانیم با کشفیاتمان، کاردستی های مختلف درست کنیم. کافی است یک زیر انداز، مقداری رنگ، چسب و کاغذ همراه خود ببریم. ‌ #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران #حمزه_دوران

03 فروردین 1398 17:36:52

4 بازدید

ادمین چمران

0

0

🌱اردوهای جهادی 📝قسمت اول اولین بار نوروز ۸۸ بود که سفر جهادی را تجربه کردیم. با گروهی همراه شدیم. گروه جهادی رضوان که گروه با سابقه ای بود و بیشتر فارغ التحصیلان مدرسه مفید بودند. مقصد خراسان جنوبی بود، منطقه نهبندان. 🚃🚃🚃🚃🚃 قبل از سفر چند جلسه توجیهی گذاشتند. و بنا شد من در تیم بزرگسال فعالیت کنم یعنی کلاس داشتن برای خانم های متاهل با موضوعات همسرداری و بچه داری و ... و همسرم در قسمت مستندسازی و ساخت فیلم فعالیت کنند. مسیر نهبندان دور بود و به نظرم می آمد هیچ وقت نمی رسیم. به خصوص که با اتوبوس میرفتیم و من همیشه ی خدا تمام طول سفر در اتوبوس، حالت تهوع دارم.بالاخره با حالی نزار به یک مدرسه رسیدیم. تیم پشتیبانی از قبل، مدرسه را برای اسکان خانمها آماده کرده بودند. شرایط جالبی داشتیم که برای خودم تجربه متفاوتی بود. امکان حمام رفتن نبود، محدودیت استفاده از آب داشتیم، تعداد زیادی خانم در راهروها و کلاسهای یک مدرسه ساکن شده بودیم. روزی دو نوبت صبح و عصر، اعزام داشتیم. کلمه اعزام واقعا برازنده اردوهای جهادی است. صبح خیلی زود باید بلند میشدیم، آماده میشدیم، وسایلمان را جمع و جور می کردیم. و سوار مینی بوسهای قدیمی میشدیم. کلی روستا را رد می کردیم تا به روستایی که ما را برای آنجا در نظر گرفته بودند میرسیدیم. دو ساعتی آنجا بودیم و دوباره بر میگشتیم و عصر همین ماجرا تکرار میشد. حضور در جمع اهالی روستا برای ما فضایی در ذهنمان میساخت. مدل زندگی و روابطشان، مشکلات منطقه ای که زندگی می کردند و خلاصه تمام جزئیات زندگیشان ما را به فکر فرو می برد. در واقع من خیلی به آنها چیزی یاد نمیدادم و بیشتر از حرفهایشان سوالهای جدیدی در ذهنم ایجاد میشد. به خصوص که با خانمهای متاهل سر و کار داشتم. وقتی شغل همسرانشان را می پرسیدم و قریب به اتفاق می گفتند: قاچاق سوخت، من واقعا فکر می کردم زندگی چه مدلها که جریان ندارد و چه بازیهای متفاوتی که با هر آدمی دارد. به نظرم حضورحتی موقت در جاهایی غیر از تهران، و به خصوص روستاها، برای خود من دستاوردهای زیادی داشت و چراغهای متفاوتی را در ذهنم روشن کرد. چراغهای قدیمی ولی پرنور، نه از آن چراغهایی که در خانه ما شهریها روشن میشود.... قبل از رفتن به سفرهای جهادی، ما فصلهایی معمولی در هر سال را تجربه میکردیم. ولی با تجربه این اردوها انگار یک فصل جدید به زندگی ما باز شد. بعد از همان چهار فصل معمولی که در سال تجربه می کردیم یا حتی بین فصلهای معمولی... " فصل پنجم" #سفر_جهادی #اعزام #روستا #خاطرات_شیرین #اردوهای_جهادی #تاریخچه_چمران

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

chamran_kids

ادمین چمران

0

0

🌱اردوهای جهادی 📝قسمت اول اولین بار نوروز ۸۸ بود که سفر جهادی را تجربه کردیم. با گروهی همراه شدیم. گروه جهادی رضوان که گروه با سابقه ای بود و بیشتر فارغ التحصیلان مدرسه مفید بودند. مقصد خراسان جنوبی بود، منطقه نهبندان. 🚃🚃🚃🚃🚃 قبل از سفر چند جلسه توجیهی گذاشتند. و بنا شد من در تیم بزرگسال فعالیت کنم یعنی کلاس داشتن برای خانم های متاهل با موضوعات همسرداری و بچه داری و ... و همسرم در قسمت مستندسازی و ساخت فیلم فعالیت کنند. مسیر نهبندان دور بود و به نظرم می آمد هیچ وقت نمی رسیم. به خصوص که با اتوبوس میرفتیم و من همیشه ی خدا تمام طول سفر در اتوبوس، حالت تهوع دارم.بالاخره با حالی نزار به یک مدرسه رسیدیم. تیم پشتیبانی از قبل، مدرسه را برای اسکان خانمها آماده کرده بودند. شرایط جالبی داشتیم که برای خودم تجربه متفاوتی بود. امکان حمام رفتن نبود، محدودیت استفاده از آب داشتیم، تعداد زیادی خانم در راهروها و کلاسهای یک مدرسه ساکن شده بودیم. روزی دو نوبت صبح و عصر، اعزام داشتیم. کلمه اعزام واقعا برازنده اردوهای جهادی است. صبح خیلی زود باید بلند میشدیم، آماده میشدیم، وسایلمان را جمع و جور می کردیم. و سوار مینی بوسهای قدیمی میشدیم. کلی روستا را رد می کردیم تا به روستایی که ما را برای آنجا در نظر گرفته بودند میرسیدیم. دو ساعتی آنجا بودیم و دوباره بر میگشتیم و عصر همین ماجرا تکرار میشد. حضور در جمع اهالی روستا برای ما فضایی در ذهنمان میساخت. مدل زندگی و روابطشان، مشکلات منطقه ای که زندگی می کردند و خلاصه تمام جزئیات زندگیشان ما را به فکر فرو می برد. در واقع من خیلی به آنها چیزی یاد نمیدادم و بیشتر از حرفهایشان سوالهای جدیدی در ذهنم ایجاد میشد. به خصوص که با خانمهای متاهل سر و کار داشتم. وقتی شغل همسرانشان را می پرسیدم و قریب به اتفاق می گفتند: قاچاق سوخت، من واقعا فکر می کردم زندگی چه مدلها که جریان ندارد و چه بازیهای متفاوتی که با هر آدمی دارد. به نظرم حضورحتی موقت در جاهایی غیر از تهران، و به خصوص روستاها، برای خود من دستاوردهای زیادی داشت و چراغهای متفاوتی را در ذهنم روشن کرد. چراغهای قدیمی ولی پرنور، نه از آن چراغهایی که در خانه ما شهریها روشن میشود.... قبل از رفتن به سفرهای جهادی، ما فصلهایی معمولی در هر سال را تجربه میکردیم. ولی با تجربه این اردوها انگار یک فصل جدید به زندگی ما باز شد. بعد از همان چهار فصل معمولی که در سال تجربه می کردیم یا حتی بین فصلهای معمولی... " فصل پنجم" #سفر_جهادی #اعزام #روستا #خاطرات_شیرین #اردوهای_جهادی #تاریخچه_چمران

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن