پست های مشابه

chamran_kids

🎉 ⏳ #روز_شمار_غدیر ‌‌‌ 🎊 حیدر، مولا مدد... برای جشن غدیر چی کار کنیم؟ ‌‌ #جشن_بزرگ #عید_امیر #برکه_رنگین_کمونی #به_عشق_علی #عید_غدیر #من_کنت_مولاه_فهذا_علی_مولاه #عید_ولایت #کودک #شیعه #عید_شیعیان

27 مرداد 1398 07:27:58

0 بازدید

chamran_kids

ما برای جذاب تر کردن آموزش فارسی یه راه حل داریم👇😊 . "هَیول پَیول کلاس آنلاین" . بله! ایشون یه جورابه که از جوپولستان به کلاس دخترهای کلاس اولی چمران اومده😅 . ماجرا از این قراره که خاله هروقت میخواد یه نشانه از درس فارسی رو آموزش بده، این موجود میاد پیش بچه ها، اما یه مشکلی داره😥 اونم اینه که نمیتونه بعضی نشانه های فارسی رو تلفظ کنه و حسابی ناراحت و کلافه میشه! . خاله هم که زبون هیول پیول رو بلد نیست از بچه ها کمک میخواد که بهش بگن اون چی میگه؟🤔 بعد اینکه دخترهای چمرانی متوجه شدند، باهم گفت و گو میکنند که دقیقا چی رو نمیتونه درست بگه!؟ . خلاصه خاله سرکلاس و با همکاری بچه ها نشانه های مختلف رو به هیول پیول یاد میده و این خیلی برای دخترها هیجان انگیز هست🤗 . پ.ن: خانم فاطمه فیض آبادی، معلم دخترهای کلاس اولی ادبستان دخترانه ی شهید چمران هستند😇 . فیلم رو دیدین؟؟ راستی شما چه راه هایی برای جذاب تر کردن فارسی به ذهنتون میرسه؟🤔 . 🟢یادتون باشه حتما سیوش کنید و برای معلم ها بفرستید!!!🟢 . #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران#ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #چمرانی_ها #دختران_چمرانی #کلاس_اولی_ها #معلم_های_چمرانی #درس_فارسی_اول_ابتدایی #حروف_الفبا#نشانه_های_فارسی

03 آبان 1399 13:58:05

0 بازدید

chamran_kids

دبیرستان شهید چمران🤯❓❗ . انگار همین دیروز بود که تصمیم گرفتیم مدرسه بزنیم🙃 . مطمئن نبودیم بچه های دبستانی رو میتونیم رتق و فتق کنیم یانه؟🤔 . خلاصه بعد از مدتی این در و اون در زدن یک دوره ی آزمایشی برگزار کردیم برای پسرهای دبستانی،اسمش رو گذاشتیم: " سبک زندگی جهادی" . بچه ها تقریبا یکسال پنج شنبه ها اومدن پیش ما و کارهای جالبی رو باهم تجربه کردیم. از ساخت و ساز ماکت گرفته، تا دوخت و دوز، آشپزی، قرآن خوندن دسته جمعی،اردو رفتن و کلی کاری که شبچه ها میگفتن تو مدرسه کمتر فرصتِ تجربه کردنش رو داشتن😊 . زمان به سرعت گذشت و پسرهایی که چند سال بعد از اون دوره ی سبک زندگی جهادی وارد مدرسه مون شدن امسال میرن کلاس ششم. 😍 . دوباره همه ی اون فکرهای قدیمی اومده تو سرمون، اینکه مدرسه متوسطه چه جوریه و بچه های اون سنی چه کارایی باید بکنند❓ . امروز برامون شروع یه تصمیم بزرگه، یه اتفاق مهم، یه ماجراجویی عجیب و غریب و یه نقطه ی شروع برای تاسیس "دبیرستان پسرانه شهیدچمران".....🤩 . پ.ن: اون بچه هایی که چند سال پیش وارد دوره ی آزمایشی ما شدن سهم خیلی بزرگی در راه اندازی مدرسه مون داشتن. شماهم اگر پسر کلاس ششم تا نهم دارین میتونین برای تاسیس مدرسه ی جدیدمون سهم داشته باشین، سهمی بزرگ و تاثیرگذار🤗❗ . ⭕حالا چطوری میتونید سهیم شین؟؟؟ اگر پسر ششم تا نهم می‌شناسید این پست رو برای والدین شون ارسال کنید تا با ما در دوره ی تابستانه ی جزیره ی ناشناخته ها، همراه شن😇 . ✅برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام فقط کافیه به لینک در استوری یا سایت چمرانی ها سربزنید⬇️ Chamraniha.com . ❇این پست رو سیو کنید و برای دوستانتون بفرستید، چون دوره از ۳۱ تیر شروع میشه و فقط تا ۲۵ تا تخفیف ویژه داره❗😱🤩 . #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #پسران_چمرانی#جزیره_ناشناخته #متوسطه_اول #دبستان_پسرانه #دوره_تابستانه #سبک_زندگی_جهادی

23 تیر 1400 17:18:03

0 بازدید

chamran_kids

"عملیات نجات لوبی" . یکی از راه های جذاب کردن تدریس و آموزش، خصوصا تو این روزهای مجازی؛ استفاده از کاراکترهای خاص هست. . گل پونه، شخصیتیه که امسال در کنار دخترهای کلاس دومی اومده و باهم علوم می خونند. . تو این قسمت، بچه ها ذره بین ها و دفترچه ی اکتشافات رو آماده کردند تا باهم به یه سفر و ماجراجویی جالب علمی برند. تو این سفر، گل پونه و دخترها به لوبی کمک میکنند تا مثل دوستاش بشه. اما چه جوری؟؟ باهم ببینیم👆😇 . پ.ن: از این قصه میتونید برای یاددادن مبحث گیاهان و کاشت انواع حبوبات به بچه های کلاس دومی استفاده کنید😊 یادتون باشه مرحله به مرحله رشد دونه رو باهم بررسی کنید و توجه بچه هارو به تغییرات جلب کنید. . این پست رو برای دوستانتون بفرستید🤗 #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #دختران_چمرانی #کلاس_دوم_دبستان #کلاس_دومی_ها #علوم#کاشت_دانه

27 مهر 1399 15:59:06

0 بازدید

chamran_kids

. "هیولای عدد خور" به نظرشما چی میتونه باشه؟؟ درسته! یه بازی ریاضی!😊 تو این بازی یه هیولا داریم که غذاش فقط عدده. برای همین باید براش غذاهای خوشمزه ی عددی درست کنیم. . تو هر مرحله ی بازی یه عدد انتخاب می کنیم و دخترها باید اون عدد رو تو قالب یکی و ده تایی برای شام هیولا آماده کنند. . ما توکلاس دوم از این روش استفاده میکنیم اما از این هیولاها برای ساخت اعداد بزرگتر هم میشه استفاده کرد! . شما چه روش جالب دیگه ای برای یادگیری #ریاضی میشناسید؟🤔 . پ.ن: برای معلما و مادر،پدرها بفرستین که حسابی این روزا به کارشون میاد🤗 . #ریاضی #بازی_ریاضی #چمرانی_ها #دختران_چمرانی #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران

29 مرداد 1399 17:42:33

0 بازدید

chamran_kids

💡 دغدغه ی اصلی در طراحی مدرسه چمرانی ها، یک مجموعه ی پژوهشی بود که تمامی دغدغه ها و آرمان ها درون آن تجربه شود. ‌ قطعا این مدل انعطاف این را دارد که در یک روستا بدون هزینه اجرا شود، ولی مدل ایده آل نباید صرفا در همان حد باشد. این مدل باید آن قدر قابلیت داشته باشد که در اروپا و آمریکا هم اجرا شود. ‌ بنابراین نباید دید این باشد که هدف ما مدرسه ی خوب زدن بوده است، هدف ما طراحی الگوی مدرسه ی خوب است، قطعا هزینه ی طراحی و پژوهش خیلی بیشتر از یک مدل است. خانواده هایی هم که در این فضا مشارکت می کنند، از ابتدا توجیه می شوند که شما در جریان مدلسازی شریک هستید و صرفا دیدتان این نباشد که فرزندتان را یک مدرسه ی خوب نوشته اید. ‌ خانواده هایی که در چمران هستند از همه قشری هستند. اما اولویتشان این است که برای تحول در تربیت کشورشان باید جهاد کنند با مالشان و فرزندشان. ‌ شما برای تحول نظام آموزشی، چه قدمی برداشتین؟ ‌ #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشى_شهيد_چمران

20 خرداد 1398 05:40:18

0 بازدید

ادمین چمران

0

0

🌱امامِ دلها🌱 در راستای زیر و رو کردن هویت گذشته مان دنبال نسبتمان با امام خمینی میگشتم. خیلی فکر کردم که ما چه نسبتی میتوانیم باهم داشته باشیم. 🔸️اولین نسبتم با او از یک روز صبح شروع شد. ۵ ساله بودم، از خواب بیدار شدم و دیدم مامانم، بابام، مادربزرگم و خاله ام که مهمان ما بود همه باهم دارند گریه می کنند. خیلی ترسیدم و فکر کردم چه اتفاقی افتاده. و تمام خاطرات بعدش خیلی مبهم در خاطرم مانده. تصویرهایی از مردم در تلویزیون که بر سر و صورتشان میزدند، خانواده ام که چند روزی مشکی پوشیده بودند و قیافه ناراحت آدمها. 🔸️🔸️دومین نسبتم با امام، از زمان ورودم به دبستان شکل گرفت. از همان لحظه ای که وارد کلاس اول شدم، روی نیمکت نشستم و دیدم امام از بالای تخته سیاه، همینطوری چشم در چشم مرا نگاه میکند.و این قصه ادامه داشت. کلاس دوم و سوم و ....تا پایان دبستان، تا وقتی فارغ التحصیل شدم، دانشگاه رفتم و درسم تمام شد. امام تمام این سالها داشت من را مستقیم نگاه میکرد. یکسال لبخند میزد، یکسال جدی بود، یکسال اصلا اخم کرده بود ولی حداقل ۱۶ سال داشت مرا نگاه می کرد و مواظب کارهای من بود. 🔸️🔸️🔸️سومین نسبتم با امام، وقتی شکل گرفت که به اردوهای جهادی رفتیم. دورافتاده ترین منطقه ها. جاهایی که آب آشامیدنی و خیلی چیزها به اندازه کافی نداشتند، به سختی زندگی میکردند ولی امام را میشناختند و برایش احترام زیادی قائل بودند. در یکی از روستاهای خراسان جنوبی بودیم. طبیعتا در محل اسکان تلویزیون هم نداشتیم و از اخبار بیخبر بودیم. برای درس دادن به خانمهای روستا وارد خانه ای شدم. تعداد زیادی پیرزن و خانمهای جوان نشسته بودند. تا وارد شدم از من پرسیدند: حال خانم امام‌خوبه؟ و من از همه جا بیخبر اصلا نمیدانستم از چه حرف میزنند. فکر می کنم در همان سفر بود که شنیدیم همسر امام فوت کردند و چقدر همان پیرزنها گریه کردند. باید خانه و زندگیشان را از نزدیک میدیدید تا بتوانید نسبت زندگیشان با عمق ارادتشان به امام که هیچ با خانم امام را مقایسه کنید. و همینطور نسبت من با امام خمینی در حال بیشتر شدن بود. هر وقت که سخنرانیش از تلویزیون پخش میشد، وقتی در سخنرانیهای بقیه چیزی از او میشنیدم، وقتی به جماران و مرقد امام میرفتم و خیلی وقتهای دیگر تا اینکه حسینیه کودک را راه انداختیم.... 🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️ ادامه دارد... #نسبت_ما_با_امام_خمینی #هویت_ملی #نگاهِ_خاص #حسینیه_کودک #امام_جون #دهه_شصتی_ها

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

chamran_kids

ادمین چمران

0

0

🌱امامِ دلها🌱 در راستای زیر و رو کردن هویت گذشته مان دنبال نسبتمان با امام خمینی میگشتم. خیلی فکر کردم که ما چه نسبتی میتوانیم باهم داشته باشیم. 🔸️اولین نسبتم با او از یک روز صبح شروع شد. ۵ ساله بودم، از خواب بیدار شدم و دیدم مامانم، بابام، مادربزرگم و خاله ام که مهمان ما بود همه باهم دارند گریه می کنند. خیلی ترسیدم و فکر کردم چه اتفاقی افتاده. و تمام خاطرات بعدش خیلی مبهم در خاطرم مانده. تصویرهایی از مردم در تلویزیون که بر سر و صورتشان میزدند، خانواده ام که چند روزی مشکی پوشیده بودند و قیافه ناراحت آدمها. 🔸️🔸️دومین نسبتم با امام، از زمان ورودم به دبستان شکل گرفت. از همان لحظه ای که وارد کلاس اول شدم، روی نیمکت نشستم و دیدم امام از بالای تخته سیاه، همینطوری چشم در چشم مرا نگاه میکند.و این قصه ادامه داشت. کلاس دوم و سوم و ....تا پایان دبستان، تا وقتی فارغ التحصیل شدم، دانشگاه رفتم و درسم تمام شد. امام تمام این سالها داشت من را مستقیم نگاه میکرد. یکسال لبخند میزد، یکسال جدی بود، یکسال اصلا اخم کرده بود ولی حداقل ۱۶ سال داشت مرا نگاه می کرد و مواظب کارهای من بود. 🔸️🔸️🔸️سومین نسبتم با امام، وقتی شکل گرفت که به اردوهای جهادی رفتیم. دورافتاده ترین منطقه ها. جاهایی که آب آشامیدنی و خیلی چیزها به اندازه کافی نداشتند، به سختی زندگی میکردند ولی امام را میشناختند و برایش احترام زیادی قائل بودند. در یکی از روستاهای خراسان جنوبی بودیم. طبیعتا در محل اسکان تلویزیون هم نداشتیم و از اخبار بیخبر بودیم. برای درس دادن به خانمهای روستا وارد خانه ای شدم. تعداد زیادی پیرزن و خانمهای جوان نشسته بودند. تا وارد شدم از من پرسیدند: حال خانم امام‌خوبه؟ و من از همه جا بیخبر اصلا نمیدانستم از چه حرف میزنند. فکر می کنم در همان سفر بود که شنیدیم همسر امام فوت کردند و چقدر همان پیرزنها گریه کردند. باید خانه و زندگیشان را از نزدیک میدیدید تا بتوانید نسبت زندگیشان با عمق ارادتشان به امام که هیچ با خانم امام را مقایسه کنید. و همینطور نسبت من با امام خمینی در حال بیشتر شدن بود. هر وقت که سخنرانیش از تلویزیون پخش میشد، وقتی در سخنرانیهای بقیه چیزی از او میشنیدم، وقتی به جماران و مرقد امام میرفتم و خیلی وقتهای دیگر تا اینکه حسینیه کودک را راه انداختیم.... 🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️ ادامه دارد... #نسبت_ما_با_امام_خمینی #هویت_ملی #نگاهِ_خاص #حسینیه_کودک #امام_جون #دهه_شصتی_ها

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن