پست های مشابه
madaran_sharif
. #خواب #تنظیم_خواب #قسمت_اول . سلام به همگی دوستان مادران شریفی😃 دو سه روز پیش، در مورد خواب مامانا ازتون پرسیدیم. حالا جمعبندی نکات خوب شما 👇😉 . ۱. اول از همه بگیم که منظور از کم کردن خواب، فشار آوردن به خودمون نیست. منظور تنظیم خوابه، یعنی همینجوری، دورهمی، نگیریم بخوابیم، بعد عذاب وجدان بگیریم که کارامون مونده😅 . تنظیم خواب، گاهی اولش سخته، ولی بعد بدنمون عادت میکنه. اراده داشتن و مقاوم بودن، برای عبور از این مرحله لازمه. البته به شرطی که به نیازهای بدنمون هم توجه کنیم و خیلی به خودمون فشار نیاریم و از یه حد معقولی کمتر نخوابیم. این حد معقول، برای افراد مختلف، و شرایط مختلف فرق میکنه. مثلا بعضی افراد، بعد زایمان یا تو بارداری، به خواب بیشتری نیاز پیدا میکنن. . باید بااصلاح سبک تغذیه، تنظیم مدت و ساعتی که میخوابیم و توجه به انگیزه هامون، انرژیِ یک روز پرکار رو بدست بیاریم و سرحال و با نشاط باشیم تا بتونیم در مقابل خرابکاریها و اشتباهات بچهها حوصله کافی رو داشته باشیم. البته لزوما با خواب بیشتر هم این انرژی بدست نمیاد. باید ظرفیت و صبرمون رو بالاتر ببریم. . ۲. ایجاد انگیزه برای حذف بخشی از خواب، و یا حتی توفیق اجباری، میشه گفت مهمترین قدمه. مثل انگیزه برای درس، یا کارهایی که از استرسشون خوابمون میپره😅 یا شرایط جدید، مثل اومدن فرزند دوم. مثلا یکی از دوستان میگفتن خواب عصرشونو، به خاطر کلاس آنلاین فرزندشون، حذف کردن، طوری که اگه کلاس هم نباشه، باز هم بیدارن و به کارهای دیگه میرسن و ورزش میکنن. . ۳.تغذیه مناسب و کم نبودن املاح و ویتامینهای بدن هم برای تنظیم خواب مهمه. به گفته یکی از دوستان، کمی قرار گرفتن در معرض آفتاب مستقیم قبل از ظهر هم، سرحالمون میکنه. حذف خواب توی بعضی ساعتها (مثل اول صبح) انرژی مونو، حتی میتونه بیشترم بکنه. شنیدین که خواب، خواب میاره😅 . ۴. برای خواب بهتر نوزادها و در نتیجه خواب بهتر مادر، میشه از ننو استفاده کرد. (البته برای همهشون جواب نمیده😅) یا مثلا اگه رفلاکسی هستن، میشه از سطح شیب دار برای خوابوندن استفاده کرد. . ۵. میتونیم خواب بچهها رو هم تنظیم کنیم تا ساعت خواب خودمون هم تنظیم بشه.❗️ مثلا اگه میخوایم ساعت ۹-۱۰ شب بخوابن، یه مدت، از ساعت ۹، چراغا رو خاموش کنیم و فضای خونه رو آروم ساکت کنیم، تا کمکم خوابشون تنظیم بشه. . . ادامه داره🙂 فردا شب منتظر بقیه نکات باشید. . . #مهارت_های_مادرانه #مادران_شریف_ایران_زمین
16 اسفند 1399 17:09:25
3 بازدید
madaran_sharif
. #پ_شکوری (مامان #عباس ۳سال و ۱ماهه و #فاطمه ۱سال و ۷ماهه) . یادمه خیلی #دعا کردم که خدا #بچه_دوم رو هر چه زودتر بهمون بده. بعدش هم که فهمیدم به فاصلهی ۹ ماه دوباره باردارم، خیلی #خوشحال شدم.😘 . البته مسائلی هم داشتم که سعی کردم با #آرامش براش راه حل پیدا کنم.😇 . مهمترینش #از_شیر_گرفتن بچهی اول بود. فکر میکردم خیلی سخت باشه، مخصوصا که عباس شبها فقط با #شیر میخوابید.😢 . بعد از مشورت و تحقیق و دادن #آزمایش (که کمبود ویتامین خاصی نداشتم) تصمیم گرفتم تا ماه ۵ بارداری به پسرم شیر بدم. . البته شنیده بودم بعضی مامانا تا پایان #بارداری و حتی همزمان با #نوزاد ، به بچهی اول شیر میدن، اما هم از نظر جسمی سخت بود برام، و هم حس میکردم شیر دادن به دوتا بچه سخته و بعدش از شیر گرفتن بچهی اولی تا وقتی دومی داره شیر میخوره، خیلی سخت میشه.😅 . عباس ۱۴ ماهه بود که یه هفته مامانم اومدن تهران خونهمون، و با هم از همون روز اول عباس رو از شیر گرفتیم. به روش #یهویی 😆 . خوراکیهای مورد علاقهش رو بهش میدادم و چون اکثرا با مامانم مشغول بازی بودن، کمتر به فکر شیر میافتاد😆 شبا هم یا مامانم میخوابوندنش یا من بغلش میکردم و راهش میبردم تا بخوابه. . بعد یه هفته دیگه تقریبا عادت کرد و درخواست شیر نداشت. . برای خوابش همچنان تا یکی دو هفته بغلش میکردم و راهش میبردم و خداروشکر مشکلی نداشتم با #بغل کردنش، چون عباس از اول کلا #سبک_وزن بود😅 . . بعدش دیگه به یه روش خوب رسیدیم برای خوابش😍 میاومد دراز میکشید کنارم و سرش رو میذاشت روی دستم و با #قصه یا دیدن #کلیپ های منتخب یا #کتاب خوندن توی #موبایل میخوابید😁 و به جای وعده شیر قبل خواب، همیشه یه تیکه نون #سنگک میخورد توی #رختخواب که کامل سیر بشه.😆 . برای جایگزین #شیر_مادر هم براش شیر عسل ولرم درست میکردم و با شیشهای که سرش رو بریده بودم تا مثل نی بشه، بهش میدادم. (چون شیشه عادی و #شیرخشک اصلا دوست نداشت)😅 روزی تقریبا دو تا #شیشه شیر عسل میخورد. مخلوط پودر سویقها و جوانهها و مغزهای مختلف رو هم با کمی #عسل قاطی میکردم و باهاش گلوله درست میکردم و بهش میدادم. که خداروشکر خیلی دوست داشت. . مسئلهی #بدغذایی ش هم حل شد😇 و دیگه بهتر غذاشو میخورد و سیر میشد.😀 . . پ.ن: مامانایی که بچههای #شیر_به_شیر دارید، شما هم از تجربهتون بگید برامون. چه زمانی و چطور بچهی اولتون رو از شیر گرفتید؟ . . #اختلاف_سنی_یک_سال_و_نیم #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین
17 آذر 1399 17:13:20
1 بازدید
madaran_sharif
. تو خانوادهی ۶ نفرهی تبریزی متولد شدم، هفتمین عضو😃 و البته اولین دختر👩🏻 . ۳ سال بعد هم خواهر عزیزم به دنیا اومد👩🏻 که شد همدم همیشگی من👭 . خونهمون از اون خونههای قدیمی و با صفای حیاطدار بود، با چند تا اتاق🏘️ بزرگ نبود، ولی پر از گرمی، نشاط و خاطرات شیرین بود.😊 . فاصله سنی بین من و داداشهام👬👬 زیاد بود، ولی با هم خیلی خوب بودیم.😍 . یه موقعهایی کارهایی برام انجام میدادن که در واقع همیشه باباها انجام میدادن.😁 . در این حد که امروز ببرنم این کلاس👩🏻🏫 حالا برو دنبالش از کلاس بیار، امشب باید ببرمش رصد!!🔭 یا برام یه چیزی میخریدن، و به درسهام میرسیدن.📚 . یعنی انقدر که داداشام درگیر میشدن، بابام درگیر نمیشدن😂 . البته دعوا هم میکردیما🤦🏻♀️ مخصوصا با داداش آخریم😁 که البته با همون داداش هم، بیشتر از همه صمیمی بودم. (اصلا به نظر من، یکی از نشانههای صمیمیت، دعواست😁) . . مامانم میگفتن بزرگ کردن تو و خواهرت👭 خیلی سخت نبود👌🏻 چون همین طوری بین بچهها داشتین بزرگ میشدین😁 . بعدا که داداشهام ازدواج کردن، هر شب جمعه با کلی بچه میاومدن خونهمون و دور هم جمع میشدیم🤩 خدا رو شکر روزهای خوبی بود...😊 . . از بچگی دغدغههای علمی زیادی داشتم.📚 . یادمه وقتی کلاس چهارم بودم، یه بار معلممون👩🏻🏫 پرسید میخواین چی بخونین؟ من گفتم: 🔸یه دکترای ریاضی📏 🔸یه دکترای جغرافی⛰️ 🔸یه دکترای علوم🔬 😆 اون موقع فکر میکردم دکترا بگیری، دیگه آخرشه😁 . . راهنمایی رو تو مدرسهی نمونه دولتی بودم. از همون موقع خیلی جدی تصمیم گرفتم که در آینده هم حوزه بخونم هم دانشگاه.😇 . حتی سوالاتم رو مینوشتم📝 تا وقتی حوزه یا دانشگاه رفتم، حلشون کنم😁 . . دبیرستان، وارد مدرسهی فرزانگان تبریز شدم. تو فضای مدرسه، با المپیاد آشنا شدم.🤓 از بین المپیادهای مختلفی که میخوندم، نجوم رو بهطور حرفهای ادامه دادم👌🏻 . قصد داشتم اگه طلا🥇 آوردم، بیوتکنولوژی بخونم.🧫 چون پژوهشی تحقیقاتی و بین رشتهای بود🤩 دوست داشتم از قید رشتهها خارج بشم و همه چیز رو با هم بخونم و بدونم.🤓 . . مراحل یک و دو المپیاد رو قبول شدم✅ و نهایتا در دورهی سه ماههی تهران، نقره آوردم.🥈😊 . به خاطر المپیاد نجوم، به فیزیک خیلی علاقهمند شده بودم🤩 و سال کنکور تصمیم گرفتم توی دانشگاه، فیزیک رو ادامه بدم.📚 . . پ.ن: در سالهای بعد، من و همسرم، همراه جمعی از دوستان المپیادی، مدالهامون رو به مقام معظم رهبری تقدیم کردیم. . #پ_ت #قسمت_اول #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین
21 اردیبهشت 1399 14:47:00
0 بازدید
madaran_sharif
. #ز_منظمی (مامان #علی آقای ۳سال و۳ماهه و #فاطمه خانم ۲ساله) . اولین باری که برای علی کتاب خوندم یک سالش بود. کتاب مناسب سنش نداشتم اما همسایهای که از پیشمون رفته بود، کتابهایی که نمیخواست رو به من داده بود. کتابهایی که شاید مناسب بچههای بالای ۵ سال بود. عکسهای ساده کتاب رو بهش نشون میدادم و اسمهاشون رو میگفتم گل، جوجه ،نینی ،ابر ... . اولین چیزی که یاد گرفت جوجه بود و وقتی ازش میپرسیدم نشونشون میداد. بقیهی کتابهای همسایهی مهربون هم کمکم وارد میدون شدن. کتابها را خودم نخریده بودم😅 خیلی هم سالم نبودن🤦🏻 داستانهای خیلی جالبی هم نداشتند🤪 همهی اینها با هم باعث شد من سر پاره شدن و خطخطی شدنشون حساس نباشم و بعداً فهمیدم با این حساس نبودن چه لطف بزرگی درحق پسرم کردم. . همین که کتاب دوروبرش بود و اجازه داشت باهاشون راحت بازی کنه (بخونید خطخطی و پاره کنه😉) باعث علاقهمندیش به کتاب شده بود. . بعدها فهمیدم بعضی از هزینهها اصلا به چشم ما نمیاد اما بعضیای زیادی به چشممون میاد.😜 مثل اینکه ممکنه بچمون رو ببریم شهربازی و اندازهی پول چند تا کتاب خرج کنیم. اما وقت کتاب خریدن، پرداخت اون پول برامون سخته یا روی پاره نشدنش حساسیم و یادمون میره همین بازی بچه با کتاب باعث اُنسش میشه. گاهی بعد از پاره شدن کتاب به خودم میگم فکر کن بچه رو بردی شهربازی نیم ساعت بازی کرده. تازه اون پولش برنمیگرده😏 ولی کتاب رو میتونم چسب بزنم😁 حالا چند تا راهکار برای علاقهمند شدن بچهها به کتاب و البته کمتر آسیب دیدن کتابها: . ۱. هرچی بیشتر پدر و مادر کتاب دستشون باشه، بچه هم کتاب دوستتر میشه.😁 . ۲. هرچی بچهها تجربههای لذتبخشتری با کتاب داشته باشن کتاب دوستتر میشن. مثلاً من یادمه بچه که بودم کتابام رو میچیدم رو همدیگه و باهاشون نونوایی بازی میکردم.😆 . ۳. میشه کتابایی که لازم نداریم، سررسیدها و مجلههای تاریخ گذشته و... بچینیم طبقهی اول کتابخونه که بچه دستش میرسه. هم دیگه نگران خراب شدنشون نیستیم، هم بچه هر وقت دلش بخواد میتونه باهاشون بازی کنه.🤗 . ۴. میشه کتابی که خودتون میخونید و یه کتاب به دردنخور رو با یه کاغذ کادو جلد کنید. احتمالا🤪 بچه گول میخوره و کتاب شما رو نمیگیره خط خطی کنه. . . راستی نمایشگاه مجازی کتاب تا ۸ بهمن تمدید شده. همهی کتابها ۲۰ درصد تخفیف و ارسال رایگان دارن🤩 ازدستش ندید. https://book.icfi.ir/ . . پ.ن: کتابهای خوبی که میشناسید همراه گروه سنی بهمون معرفی کنید.👇 . #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین
06 بهمن 1399 18:49:48
0 بازدید
madaran_sharif
. #ه_محمدی (مامان #محمد ۳.۵ساله و #حسین ۱۰ماهه) حدود یه ماه پیش بود. داشتم پستهای خانم روح نواز رو آماده میکردم. بچهها مصاحبهها رو گرفته بودن و صوتها رو پیاده کرده بودن و من باید اونا رو چکشکاری میکردم و ده دوازده قسمتی ازشون پست در میآوردم.📝 ایشون مادر ۴ تا پسر بودن و داشتن تو مقطع دکترا تحصیل میکردن. تو پستهای مادران شریف معمولاً تجربیات همه جور مامانی دیده میشه. مامانهایی که ممکنه شرایط خیلی متفاوتی با من داشته باشن. اما میشه با دقت تو تجربهشون یه اصولی رو فهمید یا یه ایدههایی گرفت و روشهای جدید پیدا کرد.💡🤓 مثلاً خانم روح نواز گفته بودن یه پرستاری دارن که تو کارهای خونه کمکشون میکنن. تو نظر اول به نظر خیلیا میرسه خوب این که به درد ما نمیخوره.🤭 ما که نمیتونیم پرستار بیاریم خونه و ... ولی تو نظر بعدی افرادی مثل من رو از قالب بستهی ذهنی بیرون میاره.✨ من همیشه تو مرتب کردن خونه درگیر بودم و معمولاً نمیرسیدم درست و حسابی خونه رو مرتب کنم.😵 همین که یه غذایی بپزم🥣 و بخورونم😩 و ظرف بشورم🧽 و ریخت و پاشهای اسباببازیها و کفگیر قابلمههای کابینت👶🏻 رو جمع کنم، دیگه روزم به آخر میرسید. به ذهنم رسید چه اشکالی داره هر از گاهی از نیروی خدماتی کمک بخوام.😉 و خلاصه با ۳ ساعت کار خونهمون بعد مدتها روی تمیزی به خودش دید.😄 و دیدم اشکالی نداره آدم هر چند هفته یه بار به اندازهی پول یه بسته پوشک🤦🏻♀️ برای این کار هم هزینه کنه. به آسودگی و آرامش روانی بعدش میارزه.🥴 یه جای دیگه صحبتهای خانم روح نواز هم خیلی به دردم خورد.✨ اونجایی که گفته بودن تلاش میکردن همیشه با وجود هر چند تا بچه که داشته باشن، هیئتها رو برن. چون تو هیئتها و مسجد هم خودمون ساخته میشیم و هم بچهها و این شاید بهترین راه تربیت بچهها باشه... یه نگاهی به خودم کردم.😶 دیدم مدتهاست هیچ هیئتی نرفتم... شاید به خاطر سختی رفت و آمد و نگهداری بچهها. شایدم به خاطر اینکه استفاده زیادی نمیبردم...😢 به لطف خدا با این صحبت ایشون قسمت شد دو شب از مراسم آخر صفر رو با بچهها برم.😇 درسته که همهش در حال جمع کردن حسین از اینور اونور بودیم،😅 ولی امید دارم خود بودن تو اون فضا تاثیراتشو روی ما و بچهها بذاره... حتی اگه نتونیم مثل زمان مجردی، استفاده ببریم...❤️ ❇️ تا حالا برای شما هم پیش اومده یه جمله از قصهی زندگی بقیه تو ذهنتون مونده باشه و تو زندگیتون اثر خوب یا بد گذاشته باشه؟ برامون بنویسید.👌🏻😃 #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین
18 آبان 1400 16:54:42
3 بازدید
madaran_sharif
. همیشه قبل ماه رمضان بحث داغ مامانهایی که بچهی شیرخوار دارن اینه که روزه بگیرن یا نگیرن؟!🤔 . اگه بگیرن، برای خودشون یا بچه آسیب داره یا نه؟! اگه نگیرن، عذرشون موجه هست یا نه؟!🤷🏻♀️ . فارغ از اینکه شرایط جسمی هرکسی منحصربهفرده و هرکس خودش باید برای خودش تصمیم بگیره،😉 میخوام چندتا نکتهی جالب که تو یه مقالهی هلندی دیدم اینجا بگم، شاید تو تصمیمگیریتون مؤثر باشه!🥰 . البته تو این مقاله فرض اینه که مادر میخواد روزه بگیره و نکاتی رو میگه تا روزهداری و شیردهی همزمان ممکن بشه. . مشخصه که هرکسی باید با توجه به نظر مرجع تقلید و پزشک متعهد، دربارهی اصل روزه گرفتن یا نگرفتن خودش تصمیم بگیره.💚 . باید بگم، پنج درصد جمعیت هلند، مسلمان هستند و این مقاله تو یه نشریه منتشر شده! . ورق بزنید و نکات این مقاله رو بخونید!👈🏻 . نظر شما چیه؟! تجربهی روزهداری و شیردهی دارید؟!😊 . . #مادران_شریف_ایران_زمین #ف_محرمزاده #شیردهی #روزهداری #ترجمه
22 فروردین 1400 16:20:08
15 بازدید
مادران شريف
0
0
#قسمت_پایانی #م_ک (مامان چهار پسر ده ساله، هشت ساله، شش ساله و سه ساله) تو این ده سال زندگی مشترک کمکم برام ثابت شد که هرکاری رو با فکر و برنامه به عهده بگیرم، از پسش برمیام. اول بارداریه😊 بعد یه بچه👶🏻 بعد یه بچه با یه بارداری دیگه🤗 کمکم میبینی که زندگی پیش میره و فاجعهای رخ نمیده. استانداردها تو زندگی تغییر میکنه. مثلا وقتی تازهعروسی هر روز همهجا رو برق میندازی!😋 ولی وقتی یه بچه داری اینقدر میریزه میپاشه که دیگه بیخیال برق افتادن میشی😅 یا لیست بلندبالا مینوشتی برای خونه ولی بعد میبینی یه سریشون نباشه مشکلی پیش نمیاد!😉 ﺧﯿﻠﯽ از ﺣﺴﺎبﮐﺘﺎبای ﻣﺎ درﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ! سختیِ ﺗﺮبیت و ﻧﻮن ﺷﺐ و هزینه ﻣﺪرﺳﻪ و... رو در نظر میگیریم فقط! و میترسیم!😑 اما اﮔﺮ آدم ﺑﻪ ﻣﻨﺒﻊ ﻧﻮر و ﻗﺪرت ﺗﻮﺟﻪ داﺷﺘﻪﺑﺎﺷﻪ میبینه ﮐﻪ رزق ﻻﯾﺤﺘﺴﺐ وﺟﻮد داره. مادی و معنوی!🌹 تو خونهی ما همیشه اسباببازی ریخته ولی من سعی میکنم آشغال نباشه.👌🏻 هرچند نمیتونم هر روز جارو کنم. اگه بخوام خیلی ایدهآل فکر کنم اصلا یه دونه بچه هم برام سخته. همسرم گاهی تو تمیزکردن کمک میده، البته بچهها رو هم به خط میکنه😆 ﺑﺎ تغییرات ﺗﺪﺮﯾﺠﯽای ﮐﻪ ﺗﻮ زﻧﺪﮔﯽم ﭘﯿﺶ اومده رشد کردم و ﻇﺮفیتم ﺑﺎﻻ رفته...🥰 ﮔﺎﻫﯽ به خودم یادآوری میکنم که ﺧﺪا ﻫﺴﺖ و میبینه. خیلیا میگن من نمیتونم ۵ تا بچه رو اداره کنم! اما من باید ببینم وظیفهم چیه؟🤔 من طبق وعدهی الهی که لایکلف الله نفسا الا وسعها باید یقین بدونم که وقتی این تکلیف بر من ثابت شد حتما خدا ظرفیتش رو بهم میده.💪🏻 . وﻗﺘﯽ ﻫﯿﭻ ﺑﭽﻪای ﻧﺪاشتم اﺻﻼ ﻓﮑﺮﺷم نمیکردم ﮐﻪ ﯾﮏ روزی ﻣﻦ میتونم ۴ ﺗﺎ ﺑﭽﻪ رو ﺑﺎﻫﻢ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ کنم.😳 ﺑﭽﻪداری ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨته. ﺳﺨﺘﯽ ﺳﺮوﮐﻠﻪ زدن ﺑﺎ اﯾﻦ ﻣﻮﺟﻮدات زﺑﻮن ﻧﻔﻬﻢ😅 ﺑﺎ ﻣﺎدره! ﻣﺎدر ﺑﺎﯾﺪ واﻗﻌﺎ ﻋﺰم ﺟﺪی داﺷﺘﻪﺑﺎﺷﻪ و از ﺧﺪا ﺑﺨﻮاد ﮐﻪ ﻇﺮﻓﯿت و ﺗﻮان ﺟﺴﻤﯽ و روحیش رو بهش بده. به چه امیدی؟🤔 انشاءالله ﺑﺎﻗﯿﺎت ﺻﺎﻟﺤﺎت ﺑﺸن ﺑﺮاﻣﻮن.🤗 ﮔﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺧﺴﺘﻪ میشم از شیطنتهاشون میگم ﻓﺮض ﮐﻦ اینها ﺳﺮﺑﺎز اﻣﺎم زﻣﺎﻧﻦ.💗 ﭼﻄﻮر میخوای ﺑﺎﻫﺎﺷﻮن ﺑﺮﺧﻮرد ﮐﻨﯽ؟! ﺑﺮﺧﻮردی ﮐﻪ ﮔﺬرا ﻧﯿﺴﺖ و روی رﺷﺪ و ﺗﺮﺑﯿﺖﺷﻮن ﻣﻮﺛﺮه؛ اﻻن زﯾﺮدﺳﺖ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻦ! اﯾﻨﺎ آدﻣﻮ آروم میکنه❤️ #مادران_شریف_ایران_زمین #تجربیات_تخصصی