پست های مشابه
madaran_sharif
. #پ_شکوری (مامان #عباس ۳ساله و #فاطمه ۱.۵ساله) . ئه بچههاتون دوقلو ان؟ نه انگار پسرتون بزرگتره. چقدر نزدیکن به هم. چندماه اختلاف سنی دارن؟ - ۱۸ ماه😊 ئه چه جالب. خیلی سخته لابد؟ خودتون خواستید؟ . . این مکالمهی کوتاه رو تا حالا بارها با افراد مختلفی داشتم، پارک، مغازه، هیات، حتی توی اینستاگرام😆😅 . خیلیا براشون جالب و گاهی عجیبه وقتی دوتا بچهی نزدیک به هم و با اختلاف سنی کم رو میبینن. شاید چون توی این سالها خیلی کم شده😁 . حالا چی شد که تصمیم گرفتیم اختلاف سنی بچهها کم باشه؟ مهم ترینش این بود که میخواستم عباس تنها نباشه و زودتر خواهر یا برادر دار بشه و تو خونهی خودمون همبازی دائمی داشته باشه😀 تو فامیلمون هم متاسفانه هیچ بچهی کوچیکی وجود نداشت😯 . میدونستم این تصمیم سختیهایی هم داره، به خاطر همین با چند تا از مامانایی که بچههای شیر به شیر داشتن مشورت کردم و خودم رو برای سختیهاش آماده کردم😀 . جوانب این تصمیم رو از نظر تربیتی و اسلامی و پزشکی هم بررسی کردم و نهایتا مصممتر شدم😀 . تصمیم گرفتم به خدا توکل کنم تا بتونم برای رسیدن به هدفم (که اختلاف سنی کم بچههای اول و دوم بود) سختیهای راهش رو هم تحمل کنم. . و خداروشکر توی این ۱.۵ سال، شیرینیهای این تصمیم برام خیلیییی بیشتر از سختیهاش بوده. تو این مدت هرچی فاطمه بزرگتر شد، بیشتر با عباس همبازی شدن و در طول روز زمانهای بیشتری رو با هم میگذرونن. اکثر اوقات با بازی و مسالمت آمیز و گاهیم با چالش و دعوا😃 که البته خود این دعواها هم مفید و آموزنده ست براشون😊 . . منم خیلی خوشحالم از اینکه مجبور نیستم برای پرکردن وقتشون از صبح تا شب برنامه داشته باشم و کمتر بهم وصل میشن😆 بیشتر روز با همن و من هم براشون بستر بازیهای دونفره رو فراهم میکنم. گاهیم خودم تکتک باهاشون بازی میکنم بر حسب نیاز. . . پ.ن۱: البته من این اختلاف سنی رو به کسی پیشنهاد نمیدم😁 اصلا به نظرم این مسئله چیزیه که خود فرد باید تصمیم بگیره و به تصمیمش هم ایمان داشته باشه. که بعدا بتونه سختیها و چالشهای مسیر رو با خونسردی و اعتماد به نفس پشت سر بذاره. . پ.ن۲: در آینده بیشتر و دقیقتر دربارهی جزئیات زندگی با دو تا بچهی شیر به شیر مینویسم😊 شماهم درباره اختلاف سنی بچههاتون و تجربیاتتون بگید برامون. مخصوصا اگر اختلاف سنی شون کمه، از نقاط مثبت و منفیش بگید. . . #اختلاف_سنی_یک_سال_و_نیم #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین
28 مهر 1399 17:13:16
0 بازدید
madaran_sharif
. #پ_بهروزی (مامان محمد ۴ سال و ۹ ماهه و علی ۲ سال و ۸ ماهه) طفلک دو سالش بیشتر نبود که خانوادهش دچار یه مشکل مالی شدن و حسابی کار و بارشون قاطی شده بود. این طفل معصوم هم کاملاً در جریان قرار گرفته بود و خیلی عصبی بود. از پدر و مادرش شاکی بود و فکر میکرد اگه پول داشتن همه چی حل میشد! من هنوز ازدواج نکرده بودم ولی از همون موقع تو ذهنم بود که نباید طوری رفتار کنیم که بچهها فک کنن بیپولی عامل همهی مشکلاته و پول تنها حلال گرفتاریها! گذشت تا خودم مادر شدم. یه روز محمد ازم خواست چیزی براش بخرم که گرون بود. منم خواستم به بابای بچهها لطف کرده باشم، گفتم مامان این که خیلی پولش زیاده، ما اونقدر پول نداریم. به بابا هم نگو که میخوای. بعدا پولمون بیشتر شد شاید بخریم. اون تجربه رو فراموش کرده بودم و میخواستم که محمد از پدرش چنین چیزی رو درخواست نکنه! محمدآقا هم به محض ورود پدر گفتند که بابا من به شما نمیگم که فلان چیز رو برام بخری، چون گرونه و ما اونقدر پول نداریم.😐 پدر حواسش جمعتر از من بود. گفتن بابا کی گفته ما پول نداریم؟ پول همیشه هست ولی این وسیله به این دلیل و اون دلیل مناسب نیست. بهتر نیست به جاش یه چیز بهتر بگیریم؟! خلاصه با گلپسر توافق کردن که وسیلهی دیگهای بخرن. من که سریع متوجه شدم چه سوتیای دادم به خودم اومدم و دیگه در موارد مشابه رویکرد همسر رو پیش گرفتم. چند روز پیش پسر همسایه اومده بود خونهمون. میخواست یکی از ماشینهای محمد رو ببره برای خودش. یه کم با هم چک و چونه زدن. محمد: خب به بابات بگو برات بخره از اینا. پسر همسایه: آخه ما پول نداریم. محمد: امممم خب باشه ماشینم مال تو. ما خیلییییی پول داریم دوباره یکی میخریم. من و آقای همسر:😐😂😎 پ ن: نگران نشید! بعدش محمد رو توجیه کردیم که این خبرا نیست.😁 هرچند خوبه که اسباب بازی هاشو به بچه های دیگه بده ولی لزوما دوباره همون وسیله رو براش نمیخریم. #روزنوشت_های_مادری #ما_خیلی_پولداریم😅 #مادران_شریف_ایران_زمین
16 شهریور 1400 16:00:26
0 بازدید
madaran_sharif
. #قسمت_ششم . #بنتالهدی (مامان سه دختر) . . بالاخره یه پرستار خوب پیدا کردیم که صبح تا بعدازظهر پیش بچهها بود و من درحالیکه دختر سومم رو باردار شدهبودم میرفتم بیمارستان!🤰🏻 . ویار داشتم و ضعف و بیحالی، ولی گذشت بالاخره! زنداداشم خیلی کمک خوبی بود برام.😍 از همون موقع که من دوتا داشتم و ایشون یکی، تا الان که هردو، سهتا فرزند داریم این روال ادامه داره. بعضی روزها همهی بچهها پیش من هستن و بعضی روزها پیش ایشون.😊 . تو بارداری خودم رو مقید میدونستم که مستحباتی که تو کتاب ریحانهی بهشتی نوشته، انجام بدم. سر دوقلوها وقتم بیشتر بود و سعی میکردم انجام بدم، ولی سر بچهی سوم، مشغلهی دوقلوها انقدر زیاد بود که نمیرسیدم.😑 خیلی ناراحت بودم از این بابت.😔 اما یه استاد بزرگ بهم گفتن انجام واجبات به مستحبات ترجیح داره. همین وقتی که برای بزرگ کردن دخترهات صرف میکنی عبادته و تاثیر مثبتش رو بچهای که در شکم داری کمتر از قرائت قرآن و ادعیه و اذکار دیگه نیست.🤩 هرآنچه بعنوان وظیفه داری انجام میدی عبادت هست. نباید آرامش خاطر و آسودگی ضمیر رو به بهانههای دیگه از دست بدی. هرچقدر میتونی انجام بدی، بده و بقیهاش رو بسپر به کرم خدا. شاید کرم خدا از تلاشی که خودت میکنی و بعدش به خودت مغرور میشی بیشتر به کارت بیاد!🤗 . دوقلوها بزرگ میشدن و مشکلات و اختلاف نظرهای ریزریز بین من و همسرم پیش میاومد و ما فرصت پرداختن بهش رو نداشتیم! بلد هم نبودیم.😣 . دخترها یکساله که شدن، مشکلات اوج گرفت! به لطف خدا یک مشاور خوب سر راهمون قرار گرفت و چند تا نکتهی خیلی کلیدی رو به ما یاد داد.🗝️ . یکی اینکه ما باید با هم گفتوگو کنیم!!! من باید کلینگری همسرم رو بفهمم و اون باید جزیینگری من رو درک کنه و با عنایت به این تفاوتهای طبیعی زن و مرد، با هم تعامل کنیم.❣ . نکتهی مهم دیگه این بود که باید خاطرات خوش و لذتبخش دونفری بسازیم برای خودمون.👩🏻👨🏻 کمبود وقت و مشغلهی زیاد نباید طوری باشه که من، سرکار و با دوستام تفریح کنم و همسرم هم با دوستای خودش.💔 خاطرات مشترک خوب باعث تقویت بنیان خانواده میشه.❤️ . تدکر خیلی مهم دیگه این بود که ما باید برای خانواده اصالت قائل باشم! انقدر درگیر اهداف والا و مهم نشیم که فکر کنیم تلاش برای سامان دادن خونه و زندگی و بچهها بیهودگیه!😕 بلکه این محیط مقدس یعنی خانواده، اصل هست برای رسیدن ما به اهداف الهی و باید برای حفظ اصالت خانواده هر تلاشی که لازمه، انجام بدیم. خلاصه اینکه بخیر گذشت...🌺 . . #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین
24 اسفند 1399 17:59:39
1 بازدید
madaran_sharif
. #ه_محمدی . بچه بغل چه کارایی میشه کرد؟😌 . . میشه گوشی دست گرفت و مشغول (یه فعالیت مفید😌) شد. . میشه کتاب دست گرفت و خوند📖 یا صوت گوش کرد. . میشه خونه رو جمع و جور کرد. آشپزی کرد و غذا رو هم زد. . حتی میشه بچه رو با بازو گرفت و دو تا دست رو آزاد کرد، برای کارایی مثل سبزی پاک کردن یا میوه پوست کندن! . میشه لباس پوشید و درش آورد. . یا بچهی بزرگتر رو غذا داد. یا حتی دستشویی برد!!🤦🏻♀️ . . البته همهی اینا وقتیه که مجبور باشی... مجبوووور!!!😅 . تو اجبار، اصلا یه توانمندیهای جدیدی آدم پیدا میکنه😆 . . شما بگید وقتی مجبور شدید، با بچه چی کارا کردید؟😊 . . پ.ن۱: ابزارهایی هستن به نام پستونک و گهواره، که از الطاف ویژه خداوند هستند.😌 میشه ازشون کمک گرفت تا کار به بغل کردن نکشه!! آغوشی و کریر هم همینطور☺️ . پ.ن۲: وقتی بچه بغل یه کار دیگه هم انجام میدی، خوبیش اینه که دیگه کمردرد اینا نمیفهمی!! میبینی نیم ساعته، بچه بغل، داری با گوشی کار میکنی، بچه هم خیلی وقته خوابیده، نفهمیدی! . پ.ن۳: اگه این وسط، بچه، بچهی خوبی بشه و بذاریش زمین، آی سرعت کارات بیشتر میشه.🤪 مثل کسی که هی سوزن به خودش میزد میگفت آخه نمیدونید وقتی نمیزنم، چه کیفی داره.😅 . پ.ن۴: البته وسط این بغل کردنا، به معنی واقعی کچل میشی!!😆 از بس که این بنده خدا، موها رو میکشه! . اصلا فک کنم علت اصلی ریزش موها بعد زایمان، دسته موی تلف شده، بین انگشتان این عزیزانه!!!🤔 . پ.ن۵: توصیه میشه موقع بغل کردن نوزاد، شکم رو تو بدیم و سینه رو جلو، تا در طولانی مدت، به کمر فشار نیاد. . . #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین
26 فروردین 1400 15:25:29
1 بازدید
madaran_sharif
یادم نمیره چقدررررر واکنش ها به خبر آمدن فرزند دومم منفی بود😔 البته همه دلسوزی میکردن؛ یه عده برای خودم دلشون میسوخت!یه عده برای محمد، پسر اولم (که چه زود هوو اومده سرش)😕😯!!و عدهای هم برای فرزند جدید! (که فکر میکردن کسی فرصت رسیدگی به اون رو نداره!؟!😕)و عده دیگهای هم برا همهمون دلشون میسوخت😯😐😅حتی کسایی که به ظاهر، از اومدن فرزند جدید ابراز خوشحالی میکردن، مشخص بود همهی اون دلسوزیها رو دارن ولی مثلاً سعی میکردن بروز ندن، اما در لفافه هشدار های لازم رو میدادن😁😅 . . من، علی رو خوشبختتر از محمد میدونم، چون تو خونمون، سه نفر 👪 منتظر بهدنیا اومدنش بودن. محمد هفتههای آخر از من هم بیتابتر بود برای تولد علی😍هر بار دکتر میرفتم تا از مطب میاومدم بیرون میگفت: پس داداش علی کو؟!😅 حتی بار آخر خودش باهام اومد تو مطب که به دکتر بگه داداش علی رو بیار دیگه😆😁 . عکس، اولین دیدار دو تا داداش👬 هست، که من هربار با دیدنش تا مرز سکته ذوق میکنم😅💖 . وقتی محمد و علی با هم دور اوپن آشپزخونه میچرخن و هردو غشغش😂 میخندن، وقتی علی رو میسپرم به محمد و میرم کارامو انجام میدم، و میبینم محمد به خوبی از پس مراقبت از داداشی براومده.💪 وقتی علی کار جدید یاد میگیره و محمد از همه ما بیشتر ذوق میکنه و... در همه این شرایط، که کم هم نیستن، دوست دارم به همه بگم، برای مامانی ناراحت و نگران باشید که فقط یه بچه داره و خودش به تنهایی مجبوره همه وقت بچه رو پر کنه،😳 همهی نیاز بچه به محبت رو تامین کنه، تازه اگه بتونه!!! و اگه نتونست، اونوقت دلتون به حال اون بچه بسوزه😔که به هر دلیلی، تنها مونده😔البته تنهای تنها که نه، احتمالا با #تلویزیون، #موبایل یا #بازی_کامپیوتری، شایدم با #مربی و دوستای #مهد، تنها مونده😶😶 . پ.ن۱: چندتا بچه داشتن و با فاصله کم بچهدار شدن خیلییییییییی سخته! ولی نه سختتر از داشتن #تک_فرزند!وقتی شرایط الان خودمو با وقتی که محمد ده ماهه بود مقایسه میکنم، این موضوع کاملا برام روشن میشه. و اصلا مگه میشه تو دنیا بدون سختی کشیدن به نتیجه ی چشمگیری رسید؟! . پ.ن۲: عمیقا و همیشه برای کسایی که میخوان بچهدار بشن و تا حالا خدا نخواسته دعا کنیم که روزیشون بشه 🙏😇👼👶👦👧اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِِ و آلِ مُحَمَّدِِ و عَجِّل فَرَجَهُم🌷 . پ.ن۳: فکر میکنم بهتر از دلسوزی، چه برای امثال بنده و چه برا تک فرزندها و مادراشون، #کمک کردن به اونهاست😊😇✨💫 . #پ_بهروزی #ریاضی_۹۱ #نصیرالدین_محمد #عمادالدین_علی #تک_فرزندی #چند_فرزندی #مادران_شریف
16 آبان 1398 15:34:06
0 بازدید
madaran_sharif
. وقتی علی میخوابه، ما با چالش ساکت نگهداشتن محمد مواجه میشیم😅 چون خواب علی خیلی سبکه. . از طرفی میخوام از فرصتِ خوابِ علی برای کارهای خودم استفاده کنم، از طرف دیگه محمد نیاز به زمان اختصاصی داره که وقتی علی بیداره این فرصت پیش نمیاد معمولا. . یکی از بازیهایی که مختصِ زمانِ خوابِ علی هست، «حبوبات بازیه» هر بار یکی از حبوبات رو به انتخاب محمد میاریم و محمد مدت زیاااااادی در سکوت کامل مشغول بار زدن اونها میشه😄 با لودر و بیل مکانیکی کامیونش رو پر میکنه و میبره در اقصی نقاط خونه خالی میکنه😕 . چالش بعدی هم جمع کردن اونها تا قبل از بیدار شدن علی هست. . یه چالش دیگه هم شبا که همسرم میان پیش میاد😆 -خانوم،این عدسا چرا اینجا ریخته؟ -محمد عدس بازی کرده همسر مشغول جمع کردن عدسها میشه. -خانوم اینجا چقدر لوبیا ریخته! -ئه؟! محمد لوبیا بازی کرده😅 همسر مشغولِ جمع کردنِ لوبیاها میشه -خانوم، علی چی تو دهنش گذاشت؟! -بذار ببینم؛ ئه؟ گندمه! محمد گندم بازی کرده😂 -خانوم نمیشه وقتی علی میخوابه یه بازی دیگه بکنید باهم؟! 😣😖 -چرا، میشه😎 گوشیمو بدم دستش فیلم ببینه😶، اینجوری هم خیلی ساکت میشینه، یا تلویزیون روشن کنم و بذارم ساعتهاااا مشغول شه و منم با خیال راااااحت به کارام برسم😈، نظرت؟!😀 -نههههه خانوم😨، حبوبات بازی خیلیم خوبه، آشپزیشم خوب میشه، خودم شب میام جمع میکنم حبوبات کف خونه رو.😩 . پ.ن: البته این تنها بازیِ زمانِ خوابِ علی نیست، ولی جزو معدود بازیهای بیسر و صدای ماست. چون محمد با سادهترین بازیها هم انقدر به وجد میاد و جیغ و داد میکنه که ملت وقتی سوار رنجر میشن هم انقد جیغ نمیزنند!😅 دوستانی که از نزدیک شاهدِ این صحنه بودند، تایید کنند لطفا😄 . #پ_بهروزی #ریاضی۹۱ #نصیرالدین_محمد #عمادالدین_علی #حبوبات_بازی #تلویزیون #موبایل #بازی #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف
26 آذر 1398 18:44:11
5 بازدید
مادران شريف
0
0
. بسازیم یا بخریم؟! گاهی وقتا یه اسباببازیهایی⚽️ رو میبینم که خیلی خوشم میاد👌🏻 خلاقانه است یا بامزه است یا... . میام بخرم که...🤔 یه لحظه میگم صبر کن صبرکن!! - واقعا لازم دارید؟ - بچهها نمیتونن خودشون رو سرگرم کنن؟🤸🏻♀️ - با خرید زود زود اسباببازی چه پیامی به بچهها میدی؟ - بچهی خلاق میخوای یا وابسته؟🤕 -الآن میتونی هزینه کنی؟ و کلی سوال دیگه...⁉️ . برای همین سعی میکنم کمتر اسباببازی بخرم، و بیشتر اسباببازیهایی بخرم که خلاقیتشون رو تحریک کنه یا برای مناسبتهای خاص باشه مثلا عید فطر به عنوان عیدی🎊 اسباببازی 🎁 گرفتن😍 . گاهی هم خودم بازی براشون بسازم...🔨 . چندوقت پیش یادم افتاد یه جایی دیده بودم بچهها با ماکارونی رنگی بازی میکنن🎨 یه بسته ماکارونی🍝 شکلی ریختم تو آب جوش کمی که نرم شد چند قطره رنگ خوراکی🖌️ اضافه کردم و آب کش کردم... وقتی سرد شد تبدیل شد به یه تجربهی خیلی جالب😍 . بچهها نشستن به ماکارونی بازی🥰 له میکردن، باهاش شکل میساختن، میخوردن😋😆 کمی بعد هم خلاقیت پسری گل کرد که قیچیشون✂️ کنه😀 . وقتی خسته شدن گذاشتم تا خشک بشه و سفت، حالا یه وسیلهی جدید بود که هم میشد باهاش شکل ساخت هم کارای دیگه...👌🏻 . یه دفعه یاد یه اسباببازی افتادم که خیلی دوست داشتم برای پسری بخرم (عکسشو ببینید) گفتم حالا میشه خودمون بسازیمش🤗 . یه جعبه مقوایی پیدا کردم و با پیچ گوشتی یا مداد✏️ سوراخهای کوچیک روش زدم، حالا ماکارونیها رو میذاریم روی سوراخها و پسری با چکش🔨 میفرستشون تو😄 دخترمون هم با دست تلاشش رو میکنه👋🏻 . خودم از ساخت بازی بیشتر از بچهها ذوق زده شدم...🤩 حس میکنم اینطوری بچهها👦🏻👧🏻 هم بیشتر قدر داشتههاشونو میدونن، هم تو هزینهی💵 خانواده صرفه جویی میشه، هم خلاقیت و صرفه جویی رو یاد میگیرن👌🏻 . راستی ماکارونی رنگی رو میشه بدون پختن هم درست کرد، فکرکنم با ترکیب کمی سرکه و رنگ خوراکی با ماکارونی خشک، میشه ماکارونی رنگی درست کرد... اینطوری هم دیگه نیاز به پختن نیست، هم سریع تر خشک میشه، هم فرم بهتری داره و شکلش خراب نمیشه👌🏻 . . #ز_م #سبک_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین