پست های مشابه

madaran_sharif

. #طهورا (مامان سه دختر ۶ساله، ۴ساله و ۵ماهه) . سال ۶۵ در تهران و در خانواده‌ای مذهبی متولد شدم. اون ایام، مادرم دانشجوی دندانپزشکی بودن. پدرم، هم #دانشجو بودن، هم #شاغل و هم تو #جبهه حضور داشتن. . به خاطر مشغله‌های پدر و مادرم، تقریبا تمام هفت سال قبل از دبستانم رو ‌پیش مادربزرگم می‌موندم. گاهی وقت‌ها شب‌ها هم اونجا می‌خوابیدم! . مادربزرگم #مادر_شهید بودن و خونشون همیشه شلوغ بود. فقط سواد قرآنی داشتن، ولی همیشه جلسه قرآن و وعظ تو خونه‌شون برپا بود. همیشه نمازهاشونو تو مسجد می‌خوندن و ما رو هم با خودشون می‌بردن.😊 کارهایی مثل خیاطی و چهل‌تکه دوزی و درست کردن رب و ترشی و مربا هم، انجام می‌دادن.😋 یادش بخیر که چقدر چیز ازشون یاد گرفتم. همبازی‌های من در اون ایام خاله‌ام و بچه‌های دایی‌ام بودند.😍 . با همه خوشی‌های اون ایام، یک مشکلی وجود داشت❗️ مادربزرگم وسواس شدید داشتند و متاسفانه این موضوع در زندگی مادرم و بعدها خود من تسری پیدا کرد. خدا رحمتشون کنه، این هم بالاخره دست خودشون نبوده. ولی برای یه بچه‌ی کوچیک زیر هفت سال یه همچین فشاری می‌تونه تبعات جبران‌ناپذیری داشته باشه. . من دختری بسیار حساس، #درونگرا، #زودرنج و عاطفی بودم و به خاطر دوری زیاد از مادرم و نداشتن یه خواهر احساس تنهایی زیادی می‌کردم. راستش به همین خاطر بعدها هم خیلی با مادرم احساس نزدیکی نکردیم.😔 . دو سال بعد از من، برادرم به دنیا اومد.😍 در کنار این موضوع، شرایط زندگی کمی پیچیده‌تر شد و پدرم #فوق_لیسانس #دانشگاه_شریف رو نیمه تمام رها کردند و کارشونو جدی‌تر دنبال کردند. هفت ساله بودم که خدا یه داداش دیگه بهم داد.😍 ‌. بالأخره بچه مدرسه‌ای شدم.🤓 مدرسه‌ای که می‌رفتم، با اینکه سطح علمی بالایی نداشت، ولی از نظر فرهنگی خیلی غنی بود. به مناسبت‌های ملی و مذهبی خیلی اهمیت می‌داد و ما تو هر مناسبتی، جشن داشتیم😍، و من هم تو گروه #تواشیح بودم. . مدرسه، هر سال، روی یه رشته‌ی ورزشی خاص تمرکز داشت تا حتما بچه‌ها اونو یاد بگیرن. یادمه تو مدرسه سبزی‌کاری داشتیم و زنگ نمازمون خیلی باشکوه بود. همه اینا باعث شد، خاطرات خوبی از دوران دبستانم در ذهنم بمونه. سال سوم رو به اصرار خانواده، #جهشی خوندم. چیزی که در اون زمان‌ها رایج بود! اما برای من خوشایند نبود و باعث شد از دوستام جدا بشم و سال چهارم، مثل یک کلاس اولی دوباره دنبال دوست صمیمی باشم! . دوران راهنمایی خیلی احساس تنهایی می‌کردم. بیشتر وقتم رو روی درس میذاشتم. کم کم درسم خوب شد و شاگرد اول مدرسه شدم.🤓 . #تجربیات_تخصصی #قسمت_اول #مادران_شریف_ایران_زمین

14 آبان 1399 16:24:09

0 بازدید

madaran_sharif

. سلام.✋ حتما شما هم تو این مدت که کرونا اومده، با آدم‌های خیلییییی استرسی 😣 یا آدم‌های خیلییییی بی‌خیال 😌 مواجه شدید! . در شرایط معمولی شاید خیلی به این فکر نکنیم که اضطراب چه عوارضی برامون داره. اما یه خانوم، به محض باردار شدن، حفظ آرامش براش خیلی مهم میشه. حالا چطوری میشه تو این روزگار کرونایی باردار بود و زایمان کرد و استرس نداشت؟! . امروز هم با #کرو_نی_نی رفتیم سراغ دو تا از دوستانمون که تو این روزهای کرونایی باردار بودن و زایمان کردن. یه مامان اولی که تصمیم گرفته به نگرانی‌هاش غلبه کنه. و یه مامان سومی که خانوادگی درگیر کرونا شدن! . نظرات و تجربیاتتون رو در این زمینه برامون ارسال کنید. . . #مادران_شریف_ایران_زمین #کرو_نی_نی #بارداری_در_کرونا #باردار #کرونا #نوزاد #بیمارستان

19 آذر 1399 17:50:30

0 بازدید

madaran_sharif

. #ف_اردکانی (مامان #محمد_احسان ۱۳، #محمد_حسین ۱۱/۵ ، #زهرا ۱۰، #زینب ۷/۵، #محمد_سعید ۳/۵ ساله) #قسمت_هشتم اوایل موافق بچه‌ی زیاد نبودم، بر عکس همسرم. بعد ازدواج بود که متوجه شدم ایشون بسیار عاشق بچه اند. قبلش بینمون مطرح نشده بود. اما برای رسیدن به خواسته‌‌شون عجله نمی‌کردن. در موقعیت‌های مختلف (با فاصله زمانی مناسب) فواید فرزند زیاد رو برام می‌گفتن. اونم مواقعی که حال روحی‌م خیلی خوب بود. اوایل جبهه می‌گرفتم و مخالف بودم. اما کم‌کم که سر فرصت به صحبت‌هاشون فکر می‌کردم، می‌دیدم که درست می‌گن. تا اینکه از ۱۴ تای ایشون و با چک و چونه و مذاکره رسیدیم به ۷ تا.😄 پس بارداری زینب رو با آغوش باز پذیرفتم. اون موقع بچه‌ها کمی بزرگتر شده و زینب کوچولو رو خیلی دوست داشتن. بعد از تولد زینب ۴ تا بچه‌ی قدونیم‌قد داشتم که بزرگترینشون ۵.۵ ساله بود. در کنار همه‌ی شیرینی‌ها و لذت‌های داشتن چند تا فسقلی تو خونه☺️ (بازی‌ها، خنده‌ها، سرود و قرآن خوندنای دسته‌جمعی که اولش همآهنگ شروع می‌شد و از ثانیه‌ی پنجم به بعد هرکس برای خودش می‌خوند😂 و...) گاهی ولی اوضاع انقدر به هم می‌پیچید که واقعا تحملش سخت می‌شد. من هم صبر و حوصله و آگاهی الان رو نداشتم. هنوز کتاب‌های تربیتی دینی مثل من‌دیگرما و... انقدر گسترده نبودن. گاهی عصبانی از بچه‌ها می‌شدم! گاهی از همسرم!😜 و بی‌خبر بودم از آینده که چه خواهد شد! شاید اگر اون موقع یک چشمه‌ی کوچیک از حال و روز الانم رو می‌دیدم که چندان هم دور نبود، تحمل اون سختی‌های زودگذر برام راحت‌تر می‌شد و انقدر اجرم رو آجر نمی‌کردم.😔 اخلاق بچه‌ها در نبود پدرشون، بسیار متفاوت با رفتارشون در حضور پدرشون بود.😳🙁 انگار با ورود پدر بهانه‌های تو دلشون فروکش می‌کرد و گل از گلشون می‌شکفت. گریه‌ها و بهانه‌ها ناگهان با چرخش ۱۸۰‌درجه‌ای تبدیل به لبخند و اون قیامت کبری در کسری از ثانیه تبدیل به بهشت برین می‌شد!! من بودم و قیافه‌ی درب و داغون و بچه‌های شاد و شنگول.😒 و منتظر می‌موندم که همسرم ازم بپرسن چه خبر؟! تا دلایل اون قیافه رو براشون توضیح بدم و اشکی از سر درماندگی چاشنی‌ش کنم و خودمو خالی کنم از سختی‌های نصف روز. بعد همسرم اول یه کم هم‌دردی کنن و بعد به شوخی بگن: اینا که آرومن بچه‌های به این خوبی! شوخی‌ای که کم‌کم رنگ جدی گرفت! بعد از مدتی همسرم تلویحا گفتن که نمی‌گم اذیت نمی‌کنن. اما تو هم تحملت کم شده، که اگر این‌طوریه و انقدر اذیت می‌کنن پس چرا جلوی من اینطوری نیستن؟!😏 حق داشتن ولی به خدا سپردم تا اینکه یک روز....😈 #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین

08 فروردین 1401 15:32:58

2 بازدید

madaran_sharif

#قسمت_پایانی #م_ک (مامان چهار پسر ده ساله، هشت ساله، شش ساله و سه ساله) تو این ده سال زندگی مشترک کم‌کم برام ثابت شد که هرکاری رو با فکر و برنامه به عهده بگیرم، از پسش برمیام. اول بارداریه⁦😊 بعد یه بچه⁦👶🏻⁩ بعد یه بچه با یه بارداری دیگه🤗 کم‌کم می‌بینی که زندگی پیش می‌ره و فاجعه‌ای رخ نمی‌ده.⁦ استانداردها تو زندگی تغییر می‌کنه. مثلا وقتی تازه‌عروسی هر روز همه‌جا رو برق میندازی!😋 ولی وقتی یه بچه‌ داری اینقدر می‌ریزه می‌پاشه که دیگه بی‌خیال برق افتادن می‌شی😅 یا لیست بلندبالا می‌نوشتی برای خونه ولی بعد می‌بینی یه سری‌شون نباشه مشکلی پیش نمیاد!😉 ﺧﯿﻠﯽ از ﺣﺴﺎب‌ﮐﺘﺎبای ﻣﺎ درﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ! سختیِ ﺗﺮبیت و ﻧﻮن ﺷﺐ و هزینه ﻣﺪرﺳﻪ‌ و... رو در نظر می‌گیریم فقط! و می‌ترسیم!😑 اما اﮔﺮ آدم ﺑﻪ ﻣﻨﺒﻊ ﻧﻮر و ﻗﺪرت ﺗﻮﺟﻪ داﺷﺘﻪ‌ﺑﺎﺷﻪ می‌بینه ﮐﻪ رزق ﻻﯾﺤﺘﺴﺐ وﺟﻮد داره. مادی و معنوی!🌹 تو خونه‌ی ما همیشه اسباب‌بازی ریخته ولی من سعی می‌کنم آشغال نباشه.⁦👌🏻⁩ هرچند نمیتونم هر روز جارو کنم. اگه بخوام خیلی ایده‌آل فکر کنم اصلا یه دونه بچه هم برام سخته. همسرم گاهی تو تمیزکردن کمک میده، البته بچه‌ها رو هم به خط میکنه😆 ﺑﺎ تغییرات ﺗﺪﺮﯾﺠﯽ‌ای ﮐﻪ ﺗﻮ زﻧﺪﮔﯽم ﭘﯿﺶ اومده رشد کردم و ﻇﺮفیتم ﺑﺎﻻ رفته...🥰 ﮔﺎﻫﯽ به خودم یادآوری می‌کنم که ﺧﺪا ﻫﺴﺖ و می‌بینه. خیلیا می‌گن من نمیتونم ۵ تا بچه رو اداره کنم! اما من باید ببینم وظیفه‌م چیه؟🤔 من طبق وعده‌ی الهی که لایکلف الله نفسا الا وسعها باید یقین بدونم که وقتی این تکلیف بر من ثابت شد حتما خدا ظرفیتش رو بهم می‌‌ده.⁦💪🏻⁩ . وﻗﺘﯽ ﻫﯿﭻ ﺑﭽﻪ‌ای ﻧﺪاشتم اﺻﻼ ﻓﮑﺮﺷم نمیکردم ﮐﻪ ﯾﮏ روزی ﻣﻦ می‌تونم ۴ ﺗﺎ ﺑﭽﻪ رو ﺑﺎﻫﻢ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ کنم.😳 ﺑﭽﻪ‌داری ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨته. ﺳﺨﺘﯽ ﺳﺮوﮐﻠﻪ زدن ﺑﺎ اﯾﻦ ﻣﻮﺟﻮدات زﺑﻮن ﻧﻔﻬﻢ😅 ﺑﺎ ﻣﺎدره! ﻣﺎدر ﺑﺎﯾﺪ واﻗﻌﺎ ﻋﺰم ﺟﺪی داﺷﺘﻪ‌ﺑﺎﺷﻪ و از ﺧﺪا ﺑﺨﻮاد ﮐﻪ ﻇﺮﻓﯿت و ﺗﻮان ﺟﺴﻤﯽ و روحیش رو بهش بده. به چه امیدی؟🤔 ان‌شاءالله ﺑﺎﻗﯿﺎت ﺻﺎﻟﺤﺎت ﺑﺸن ﺑﺮاﻣﻮن.🤗 ﮔﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺧﺴﺘﻪ می‌شم از شیطنت‌هاشون می‌گم ﻓﺮض ﮐﻦ این‌ها ﺳﺮﺑﺎز اﻣﺎم زﻣﺎﻧﻦ.💗 ﭼﻄﻮر می‌خوای ﺑﺎﻫﺎﺷﻮن ﺑﺮﺧﻮرد ﮐﻨﯽ؟! ﺑﺮﺧﻮردی ﮐﻪ ﮔﺬرا ﻧﯿﺴﺖ و روی رﺷﺪ و ﺗﺮﺑﯿﺖﺷﻮن ﻣﻮﺛﺮه؛ اﻻن زﯾﺮدﺳﺖ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻦ! اﯾﻨﺎ آدﻣﻮ آروم می‌کنه❤️ #مادران_شریف_ایران_زمین #تجربیات_تخصصی

22 تیر 1400 16:32:35

1 بازدید

madaran_sharif

. #پ_بهروزی (مامان #محمد ۳ سال و ۹ ماهه و #علی ۱ سال و ۸ ماهه) . محمد آقا اولین باری که چشماشو باز کنه و ببینه هوا تاریک نیست، ما رو بیدار می‌کنه که پاشید، خورشيد خانوم بیدار شده!🌅 . داداش علی⁦👦🏻⁩ هم با سر و صدای محمد بیدار می‌شه و روزمون رسماً شروع می‌شه. اول اقدامات مربوط به سرویس بهداشتی جفتشونو ردیف می‌کنم و می‌رن حیاط. . ۵ دقيقه‌ای خونه رو جوری که به حد قابل قبولی برسه مرتب می‌کنم و صبحانه رو می‌برم تو حیاط قاطی مرغ و جوجه‌ها می‌خوریم. تا هوا خنکه تو حیاطیم، خاک بازی و آب بازی و جوجه🐥 بازی و توپ بازی و ... . خورشید خانوم که میاد بالای سرمون میایم تو خونه. . یه میان وعده و بساط اسباب‌بازی‌ها که یکی پس از دیگری به جمعمون اضافه می‌شن. . تمام این مدت، تا دوتایی سرگرم می‌شن می‌رم سراغ کارای خودم تا دوباره بگن مااااامااااان بيييااااا بااااازی!😁 . از بازی نشستنی حوصله‌شون سر می‌ره، به این امید که خسته بشن نیم ساعتی به بدو بدو و بپر بپر و جیغ و داد می‌گذرونيم. . بچه‌ها که نه، ولی من خسته می‌شم. ناهار و می‌خوریم و تاب رو وصل می‌کنم به بارفیکس، نوبتی تاب می‌خورن. خیلی زود سر نوبت دعواشون می‌شه!😫 . چوب‌ها رو می‌ذارم رو مبل تا یکی‌شون با سرسره مشغول بشه و دعوا تموم بشه. . بهانه گیری‌ها شدت می‌گیره، یعنی دیگه خوابشون مياد، اگه خدا بخواد. من و محمد و علی و کتاب‌ها می‌ريم تو اتاق. نیم ساعت بعد: من و محمد و کتاب‌ها برمی‌گردیم تو هال😒 بازی‌های بی‌سر و صدا شروع می‌شه. نقاشی🎨 و کاردستی و خونه‌سازی و حبوبات بازی و... . علی که بیدار می‌شه، محمد با هیجان می‌ره استقبالش. هوا دوباره خنک شده و می‌ريم تو حیاط، گاهی هم می‌زنیم به کوچه و خیابون به قصد قدری خرید. آقای همسر که برسن، همون دم در با نوای گاوداری گاوداری🐄 بچه‌ها مورد استقبال واقع می‌شن و دبه به دست می‌زن گاوداری، تا هم به گاوا علف بدن، و هم ازشون شیر تازه بگیرن. . سر شب بازی‌هايی با دوز هیجان بالا که من از پسش بر نميام با بابا انجام می‌دن و شام می‌خوریم. . حالا همه‌ی این ماجراها رو کنار اومدم باهاش... شما بگید ناله‌های قبل از خواب محمدو کجای دلم بذارم؟! . بااااباااا 😟😭😵از صبح هيشکيييييی با من بازی نکرده😭😭😭 . . 😐😑😶😶😶 . . پ.ن: امام کاظم (علیه‌السلام) فرمودند: "بازیگوشی بچه در خردسالی، پسندیده است، برای اینکه در بزرگسالی بردبار شود. شایسته نیست که کودک ،حالتی جز این داشته باشد." . . #مادران_شریف_ایران_زمین #روز_نوشت_های_مادری

16 شهریور 1399 16:32:49

1 بازدید

madaran_sharif

. اوایل بچه‌داری، ایده‌آلم برای زمان از پوشک گرفتن بچه قبل دوسالگی بود.😅 . چندتا مطلبم خونده بودم درباره روش‌های زود عادت دادن بچه‌ها به دستشویی.🚽😆 . حتی یادمه توی گروهی بحث بود که بهترین زمان برای از پوشک گرفتن کیه؟ و من تازه مامان شده🤱🏻 با اعتماد به نفس می‌گفتم هرچی زودتر بهتر.😂 . . گذشت تا اینکه دیروز با شنیدن حرفای یه بنده خدایی به یاد ایده‌آل‌هام افتادم! . . - ئه! پسرت👦🏻 داره سه سالش می‌شه (۲ سال و ۷ ماه😑) هنوز براش پوشک می‌بندی؟ فلانی پسرش هنوز دو سالش نشده، دیگه کامل یاد گرفته، حتی شبا هم براش پوشک نمی‌بنده.😏 دیر شده...دیگه زودتر باید به فکر باشی🤔 و... . . یه لحظه حس کردم: عجب! من چه مامان بی‌مسئولیت و ناتوانی هستم که نتونستم مثل فلانی بچه‌مو زیر دو سال از پوشک بگیرم.😕 . بعد با خودم گفتم: خب من خودم انتخاب کردم و دوست داشتم بچه‌ی دومم زودتر بیاد تا هم‌بازی عباس بشه.🤗 ۱۸ ماهگی عباس، فاطمه به دنیا اومد. با نوزاد کوچیک سخت بود پروژه‌ی از پوشک گرفتن.🤷🏻‍♀️⁩ و نمی‌خواستم به خودم و عباس سختی بدم. . بعدشم به خاطر سرمای هوا و اینکه دستشوییمون توی حیاط بود، عملا ممکن نبود برامون.🙂 فاطمه⁦👧🏻⁩ هم به سن وابستگی رسیده بود و تا منو نمی‌دید، از گریه خودشو هلاک می‌کرد. . تعطیلات عیدم من⁦🧕🏻⁩ و باباشون⁦🧔🏻⁩ نیاز به استراحت و تفریحات سالم خونگی داشتیم و خودمون از نظر روحی آمادگیش رو نداشتیم. . بعدش توی ماه رمضون با ضعف😫 ناشی از روزه، همین که به کارای ضروری روزمره‌مون می‌رسیدم خداروشکر می‌کردم.😄 . بعدشم که اومدیم خونه‌ی مامانم اینا مشهد و توی سفر نمی‌شد این پروژه رو داشته باشیم. . حالا ان‌شاءالله وقتی برگردیم تهران قصد دارم پروژه رو شروع کنم.😆 . . خلاصه؛ از نظر خودم شرایطم برای از پوشک گرفتن تا الان مساعد نبوده و دلایلم برای خودم موجه بود. یعنی با اینکه دوست داشتم قبل دوسال از پوشک بگیرم پسرمو، ولی نتونستم و ناراحتم نیستم. . اما از حرف اون بنده خدا و مقایسه‌ی من و بچه‌م با فلانی که زود از پوشک گرفته، ناراحت شدم.🙁 البته سکوت کردم و بحثو ادامه ندادم. . . فقط این‌جور وقتا می‌فهمم چقدر این حرفا برای مادر مورد نظر می‌تونه اذیت‌کننده باشه و یاد می‌گیرم که خودم همچین حرفایی به بقیه مادرا نزنم. . . پ.ن: شما با چه روشی بچه‌هاتونو از پوشک می‌گیرید؟ توصیه‌ای، نکته کنکوری، چیزی دارید برام؟ می‌خوام از شنبه‌ی دیگه شروع کنم😂 . . #پ_شکوری #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین

21 خرداد 1399 17:00:08

0 بازدید

مادران شريف

0

0

. داشتم یه مقاله‌ی انگلیسی می‌خوندم؛ راجع‌به عواملی که مادران هلندی به کار می‌گیرن تا فرزندآوری رو براشون راحت‌تر کنه.✔️ نکات جالبی داشت:👌🏻 . ❇️ زنان می‌تونن #محل_زایمانشون رو خودشون انتخاب کنند؛ 👈🏻در خونه‌ی خودشون، و با نظارت یک پزشک،🏡 👈🏻یا در محیط بیمارستان، با حضور تعدادی کادر درمانی.🏨 . ❇️ مادران می‌تونن به صورت #پاره‌وقت کار کنن.👜 براساس آخرین آمار رسمی، یک نفر از هر سه زن هلندی، بعد از تولد فرزند اول، دست از کار می‌کشه یا کمتر کار می‌کنه، و فقط ۱۲٪ از افراد دارای فرزند زیر ۱۸ سال، #تمام‌وقت کار می‌کنند. . ❇️ اگه زنان کار نیمه‌وقت دارند (حتی در سطوح بالا)، می‌تونن #ساعت_کاری_انعطاف‌پذیر داشته باشن،⌚ مثلا یک روز در هفته با بچه‌های خودشون باشن و یا هر روز ساعت 3 بعد از ظهر اون‌ها رو از مدرسه به خونه برگردونن. . ❇️ به #برنامه‌ی سفت و سختی در شبانه روز پایبندند.📋 مثلا بعد از ساعت ۶ عصر، هیچ بچه‌ای در خیابون بازی نمی‌کنه و مادراشون تا این زمان، بچه‌ها رو تغذیه کرده و برای خواب آماده کردند.🛌 . ❇️ #پدران هم به طور فعال در امر فرزندپروری شرکت می‌کنن و یک هفته کار کاهش یافته دارند.👨‍🦰 ٪۱۵ از کل پدران هلندی تصمیم می‌گیرن که بعد از تولد فرزندشون کمتر کار کنند. . ❇️ #مادربزرگ و #پدربزرگ‌ها، نقش مهمی در مراقبت از کودکان دارند👵🏻👴🏻 خیلی از مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها، یک روز ثابت در هر هفته به دنبال نوه‌های خود می‌روند. . ❇️ مادران جدید می‌تونن، تا ۸ روز پس از زایمان، یک پرستار زایمان در منزلشون داشته باشند،👩‍🦱 تا ضمن مراقبت از مادر و کودک، در کارهای خونه و مشاوره بهشون کمک کنه. . ❇️ به فرزندانشون، #استقلال_عمل می‌دن و براشون آزادی قائلند. . ❇️ والدین مثل #هلیکوپتر، دائم دور فرزندشون نمی‌چرخن. نگرانی مداوم و محافظت بیش‌ازحد خوب نیست!🚁 . ❇️ مادران هلندی، تلاش می‌کنند خوب بخوابند که عنصر مهمیه.🛌 . 🤔 جالب بود. مقاله عواملی رو بیان کرد، که یه سریشون #سخت‌افزارین؛ مثل زایمان در منزل، کار پاره‌وقت و ساعات کار انعطاف‌پذیر، که نیازمند زیرساخت‌هاییه که در بعضی کشورها به وجود اومده، و در کشور ما، ان‌شاءالله به دست خود ما مامانا، راهش باز می‌شه.😉🙂 . یه سری هم عوامل #نرم‌افزارین؛ که از اون‌ها هم نباید غافل شد.👌🏻 مثل برنامه‌های منظم، کم کردن سخت‌گیری‌ها، دادن استقلال عمل به بچه، حساس نبودن، کمک گرفتن از اطرافیان و تلاش برای خواب خوب☺️ . #ف_محرم‌زاده #مواد۹۰ #وب_گردی_مامانی #مادران_شریف

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

madaran_sharif

مادران شريف

0

0

. داشتم یه مقاله‌ی انگلیسی می‌خوندم؛ راجع‌به عواملی که مادران هلندی به کار می‌گیرن تا فرزندآوری رو براشون راحت‌تر کنه.✔️ نکات جالبی داشت:👌🏻 . ❇️ زنان می‌تونن #محل_زایمانشون رو خودشون انتخاب کنند؛ 👈🏻در خونه‌ی خودشون، و با نظارت یک پزشک،🏡 👈🏻یا در محیط بیمارستان، با حضور تعدادی کادر درمانی.🏨 . ❇️ مادران می‌تونن به صورت #پاره‌وقت کار کنن.👜 براساس آخرین آمار رسمی، یک نفر از هر سه زن هلندی، بعد از تولد فرزند اول، دست از کار می‌کشه یا کمتر کار می‌کنه، و فقط ۱۲٪ از افراد دارای فرزند زیر ۱۸ سال، #تمام‌وقت کار می‌کنند. . ❇️ اگه زنان کار نیمه‌وقت دارند (حتی در سطوح بالا)، می‌تونن #ساعت_کاری_انعطاف‌پذیر داشته باشن،⌚ مثلا یک روز در هفته با بچه‌های خودشون باشن و یا هر روز ساعت 3 بعد از ظهر اون‌ها رو از مدرسه به خونه برگردونن. . ❇️ به #برنامه‌ی سفت و سختی در شبانه روز پایبندند.📋 مثلا بعد از ساعت ۶ عصر، هیچ بچه‌ای در خیابون بازی نمی‌کنه و مادراشون تا این زمان، بچه‌ها رو تغذیه کرده و برای خواب آماده کردند.🛌 . ❇️ #پدران هم به طور فعال در امر فرزندپروری شرکت می‌کنن و یک هفته کار کاهش یافته دارند.👨‍🦰 ٪۱۵ از کل پدران هلندی تصمیم می‌گیرن که بعد از تولد فرزندشون کمتر کار کنند. . ❇️ #مادربزرگ و #پدربزرگ‌ها، نقش مهمی در مراقبت از کودکان دارند👵🏻👴🏻 خیلی از مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها، یک روز ثابت در هر هفته به دنبال نوه‌های خود می‌روند. . ❇️ مادران جدید می‌تونن، تا ۸ روز پس از زایمان، یک پرستار زایمان در منزلشون داشته باشند،👩‍🦱 تا ضمن مراقبت از مادر و کودک، در کارهای خونه و مشاوره بهشون کمک کنه. . ❇️ به فرزندانشون، #استقلال_عمل می‌دن و براشون آزادی قائلند. . ❇️ والدین مثل #هلیکوپتر، دائم دور فرزندشون نمی‌چرخن. نگرانی مداوم و محافظت بیش‌ازحد خوب نیست!🚁 . ❇️ مادران هلندی، تلاش می‌کنند خوب بخوابند که عنصر مهمیه.🛌 . 🤔 جالب بود. مقاله عواملی رو بیان کرد، که یه سریشون #سخت‌افزارین؛ مثل زایمان در منزل، کار پاره‌وقت و ساعات کار انعطاف‌پذیر، که نیازمند زیرساخت‌هاییه که در بعضی کشورها به وجود اومده، و در کشور ما، ان‌شاءالله به دست خود ما مامانا، راهش باز می‌شه.😉🙂 . یه سری هم عوامل #نرم‌افزارین؛ که از اون‌ها هم نباید غافل شد.👌🏻 مثل برنامه‌های منظم، کم کردن سخت‌گیری‌ها، دادن استقلال عمل به بچه، حساس نبودن، کمک گرفتن از اطرافیان و تلاش برای خواب خوب☺️ . #ف_محرم‌زاده #مواد۹۰ #وب_گردی_مامانی #مادران_شریف

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن