پست های مشابه
madaran_sharif
. #ا_اصغری (مامان محمد ۲ساله و فاطمه ۳ ماهه) از وقتی پسرم به دنیا اومد دنبال پرستار خوب و مطمئن بودم که تو خونه کمک کارم باشه. میخواستم خودم تو خونه و پیش پسرم باشم، در عین حال بتونم درسمو بخونم و کارای دکتریام رو پیش ببرم. چند نفر بهم پیشنهاد شدن و تجربه کردم. ولی اونی که میخواستم نبودن. تا اینکه با یه خانم جوان آشنا شدم، که خودشون دو تا بچه داشتن. ایشون مدتی میاومدن خونهٔ ما و کمک حالم بودن، هم تو نگهداری از بچه و هم کارهای روزمرهٔ خونه. همسرشون متأسفانه به خاطر مشکل جسمی که براشون پیش اومده بود، تقریباً از کار افتاده شده بودند. به همت یکی از دوستانشون نگهبان ساختمانی شدن که بتونن در حالت خوابیده دوربینها رو چک کنن، و درآمد اندکی دارند. خودشون هم قبلاً معلم بودن. ولی بعد از مشکلات جسمی همسرشون، و با وجود دو تا بچهٔ دیگه نتونستن تدریس کنن. به خاطر شرایط زندگی و رسیدگی به همسر بیمار که درد زیادی رو تحمل میکردن، دیگه نتونستن پیش من بیان. ولی همچنان با هم در ارتباط بودیم تا اینکه.... متأسفانه قبل از محرم دختر کوچولوشون خونریزی مغزی کرد😔 بدون هیچ سابقهای. دست به دعا شدیم که این دخترمون زنده بمونه. به لطف امام حسین (علیهالسلام) و دعای دوستان و تلاش پزشکان، خدا اونو دوباره به خانوادهش بخشید. تا به حال دو بار جمجمهٔ دختر کوچولو تحت عمل قرار گرفته. حالا نوبت عمل سومه تا آنوریسم بزرگ و پراکندهای که تو مغزش باعث خونریزی شده و هر لحظه خطر خونریزی مجدد تهدیدش میکنه خارج بشه. در صورتی که زمان رو از دست بدیم، ممکنه دوباره خطر مرگ برای دخترمون پیش بیاد. هزینهٔ عمل حداقل ۷۰ میلیون اعلام شده.🤦🏻♀️😔 که تا الان ۱۷ میلیونش جور شده الحمدالله. این جمع هجده هزار نفری اگه نفری ۳۰۰۰ تومان هم روی هم بذاریم همین فردا هزینهٔ عمل زینب جان آماده است.😍 حتماً شما مادران شریف ایران زمین هم مثل من آرزوی سلامتی این دختر کوچولو و همهٔ بچههای بیمار رو دارید. پس بسمالله... شماره کارت زیر رو برای این کار اختصاص دادیم: 5894631144116381 به نام المیرا اصغری این پست رو حتماً به اشتراک بذارید. ممنون از همراهیتون❤️ #مادران_شریف_ایران_زمین #خیریه_مهر_شریف #خیریه
31 مرداد 1401 16:16:41
7 بازدید
madaran_sharif
. #ز_زینی_وند (مامان #معصومه ۵ساله و #امیرحسن ۲.۵ماهه) . یادمه قدیما وقتی بچهای به میز و فرش و... میخورد و دردش میگرفت، دور و بریها چند تا ضربه به آلت جرم میزدند😁 و میگفتند: أه میز (فرش) بد! تا دل بچه خنک شه.😰 . اما یهو چند سال پیش همهی کانالها و پیچها پر شد که نهههه این کار باعث میشه بچه مسئولیتپذیر نشه و آسیب میرسونه. . یکی نبود بگه ما که با اون سیستم بزرگ شدیم، مسئولیت کارای نکردهمون هم به عهده گرفتیم و هیچیمون هم نشده.😅 . خلاصه چند باری که معصوم زمین خورد، قیافهی مادر همه چیز دون به خودم میگرفتم و میگفتم: تقصیر خودت بود مامان، بیشتر دقت کن.🤨 . گذشت و یه روز یه اتفاق مشابه برام افتاد و وسط درد و آخ، معصوم اومد کنارم و گفت: تقصیر خودت بود. و من تازه دوزاریم افتاد که چقدر تو اون موقعیتها جملهم اشتباه بوده و چقدر شنیدن این حرف درد داره.🤦🏻♀️😥 . و از اون موقع تا چیزیش میشد از تکنیک همدلی استفاده میکردم و خودمو جای اون میذاشتم و میخواستم ببینم اون الان به شنیدن چه کلماتی نیاز داره و وقتی دردش میگرفت، سریع میرفتم کنارش و میگفتم: آخی خوبی مامان؟🤗 و نگم براتون که توی ویار و بدحالیم وقتی میاومد کنارم و میپرسید: بهتری مامان؟ چقققدر حالم بهشت میشد.😍 . . از اون موقع به بار کلماتم بیشتر دقت میکنم که ببینم با هر کلمهم چه پیامی دارم به کودکم میدم، چون بچهها حواس جمعتر از چیزی هستند که ما فکرشو میکنیم.😉 . . #مادران_شریف_ایران_زمین #روزنوشت_های_مادری
01 خرداد 1400 17:17:44
0 بازدید
madaran_sharif
. یکی از علاقههای زیاد اکثر بچهها و خصوصا این گل پسر ما چیزاییه که ازش منع میشن... که شاید به علت اون روحیه و شخصیت پادشاهی🤴🏻 با یه مقدار چاشنی لجبازی باشه.😏 . یه روز بهونههای پسرم خیلی زیاد شده بود و مدام چیزای خطرناکی میخواست که من درحال کارکردن باهاشون بودم.🤦🏻♀️ . ماهیتابه داغ! 🥘 قیچی!✂️ اتو! چاقو🔪 و... . چاقو رو که از دستش گرفتم با گریه و اصرار میخواست دوباره بگیرتش...😫 . پای گاز با اصرار میخواست ماهیتابه رو بهش بدم تا مثل وقتی که سرد بود باهاش بازی کنه و اسباببازی هاش رو بریزه توش.😩 اما این بار نمیشد! . برعکس این همه اصرار، انکار عجیبش بود تو غذا خوردن!😔 هرچی میوه یا غذاهای مختلف براش میآوردم که یه ذره بخوره اصلا گوشش بدهکار نبود!🤷🏻♀️ یا فرار میکرد🏃♂ یا دهنشو محکم میبست🤐 یا خودشو به یه کار مهم دیگه مشغول میکرد و هیچ اهمیتی به تلاش و اصرار من نمیداد.😔 . . داشتم فکر میکردم که چقدر چیزهایی که میخواد براش ضرر داره❌ و چیزهایی که نمیخواد واقعا براش لازم و ضروریه✅ و چرا انقد متناقض عمل میکنه؟🤔 . 💡که این آیه اومد تو ذهنم: 🔸عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم🔸 . و باز حکایت ما (در نقش بچههای کم فهم) و نقش پروردگارمون برام تداعی شد! . چه کارهایی که واقعا دوست دارم انجام بشه و اتفاق بیفته درحالیکه واقعا برام خطرناکه!❌ و چه کارهایی که ازشون فراری ام و در ظاهر خوشم نمیاد ازشون و در واقع برای رشد حقیقی من مفیده!✅ . خدایا این بچهی کم فهمت رو در مقام فهم و رضایت به آنچه که خودت خیر و صلاح من میدونی قرار بده که تو بهترین پروردگاری...🤲🏻 . . پ.ن: البته به نظرم میشه کاری کرد بچه🧒🏻 کمتر احساس منع شدن بکنه... تا در مقابل اون چیزی که براش مفیده یا اون چیزی که براش مضره خیلی مقاومت نکنه.🙂 . مثلا ما سعی میکنیم تو غذا خوردن خیلی اصرار نکنیم بهش👎🏻 یا چیزایی که خطرناک نیستن، مثل ماهیتابه سرد یا اتوی سرد یا پیچ گوشتی و... رو اجازه میدیم باهاشون بازی کنه و تجربه کنه👌🏻 . مثل خدای خوبمون که مجبورمون نکرده و فرصت امتحان و تجربه بعضی چیزا رو بهمون میده❤️ . . #ف_قربانی #سبک_مادری #عارفانه_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین
04 تیر 1399 17:14:20
0 بازدید
madaran_sharif
. #م_زادقاسمی (مامان #فاطمه_سادات ۱۷ساله، #سیده_ساره ۱۲ساله، #سید_علی ۸ساله و #سید_مهدی ۵ساله) #قسمت_نهم بعد از زایمان چهارم زود ناراحت میشدم و آستانهی تحملم پایین اومده بود.😔 زیاد گریه میکردم... اوایل تلاش میکردم خودم مدیریتش کنم اما چندان موفق نبودم.😐 همسرم متوجه بدحالی من شده بودن و با حرفهای انگیزشی، به زبون آوردن نقاط قوتم، تشکر و قدردانی خیلی کمکم کردن.❤️ خودشون با کمک خواهرم برنامهریزی کردن که زمانی رو برای پیادهروی دو نفره داشته باشیم. نظر دکتر هم این بود که به دلیل ضعف جسمانی دچار افسردگی بعد از زایمان شدم. از طرفی بعد از سید مهدی کار و فعالیتم رو هم کنار گذاشته بودم و این برنامه نداشتن برای وقتهای خالی هم من رو خیلی اذیت میکرد. همسرم پیشنهاد دادن بعد از مدتی استراحت، دوباره به کارهایی که دوست دارم برگردم. متأسفانه این مشکل خیلی از ما مامانهاست که به خودمون رسیدگی نمیکنیم. منم متأسفانه ورزش توی برنامههام نبود. خوراکم خیلی معمولی بوده. و رسیدگیهای جسمیم فقط برای ایامی بوده که قبل و بعد از زایمان خانوادهها کنارمون بودن.😔 منم دلم میخواد تفریح کنم، دلم میخواد با دوستام برم بیرون، یا اینکه برم باشگاه. اگه این کارا رو نمیکنم به خاطر این نیست که چهار تا بچه دارم❗ بخاطر اینه که اولویتهای دیگهای تو زندگیم هست که وقتی بهشون میرسم دیگه فرصتی نمیمونه! چیزی که خیلی بهم انرژی میده همین کارهای فرهنگیه، درسی که میخونم، مقالههایی که مینویسم، مطالعه و تحقیق میکنم... اینا بهم احساس پویایی و رشد و مفید بودن میده.👌🏻 برای رشد معنویام هم، خیلی کمک دارم❗️ و اون هم همسرم اند.😉بعضاً پای منبرهاشون میشینم، یا ازشون میخوام وقتی موقع نماز توی خونه بودن، بعدش برامون چند کلمهای صحبت کنن. همیشه خستگیهام برای وقتهایی بوده که بیکار بودم.😁 یعنی هر وقت که فعالیتهای اجتماعیام کم بوده، دچار روزمرگی شدم، از خانهداری هم خسته شدم. ولی غیر از اون هروقت احساس مفید بودن میکنم، کمتر از خانهداری و کارهای معمول روزانه خسته میشم و بیشتر لذت میبرم از همه چیز.🤩 به نظرم آدم باید انرژی اضافیش رو جای درستی تخلیه کنه. بگرده ببینه اون وقتی رو که باید برای خودش بذاره، روی چی بذاره؟ تا دچار روزمرگی نشه.😊 #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین
04 اسفند 1400 16:10:13
1 بازدید
madaran_sharif
. #ح_کرباسی ( مامان #حسنا ۹ساله ، #محمدحسین و #محمدهادی ۵ساله و #زینب ۱ساله) #قسمت_نهم برای مدرسهی حسنا حسابی پرسوجو کردیم تا یه مدرسهی دولتی خوب پیدا کنیم. برای تأمین هزینهی مدرسهی غیرانتفاعی برای حسنا مشکل مالی نداشتیم، ولی نمیخواستیم بچه توی محیط ایزوله بزرگ بشه. البته میدونستیم وقتی بقیه بچههامون به سن مدرسه برسن، هزینهی ۴ تا مدرسهی غیرانتفاعی واقعاً زیاد میشه. اون موقع اکثر دوستای مذهبی مون و حتی بیشتر چهرههای معروف مذهبی که میشناختیم بچه هاشون رو مدرسهی غیرانتفاعی میفرستادن. برامون سوال بود که واقعا راه دیگهای واسه خوب تربیت کردن بچهها نیست؟ تربیت فرزند و مدرسهی بچهها چرا باید اینقدر گرون تموم بشه برای خانوادهها؟ فقط پولدارها میتونن بچههاشون رو خوب تربیت کنن؟😞 نتیجهی مشورتهای من و همسرم این شد که با توکل به خدا بچههامون رو بفرستیم مدرسهی دولتی و خودمون بیشتر حواسمون به تربیتشون باشه. بیشتر باهاشون گفتگو کنیم و وقت بذاریم.👌🏻 چون میدونستیم یکی از آسیبهای مدرسه غیرانتفاعی همینه که والدین خیالشون راحت میشه و کمتر برای بچهها وقت میذارن. نهایتاً تربیت و هدایت دست خداست و از هر طریقی بخواد میتونه بچه هامون رو هدایت کنه.☺️ الان مدرسهی حسنا از نظر مذهبی و آموزشی سطح خوب و قابل قبولی داره. توی مدرسهشون همه مدل بچهای هست. هم کسایی که خونهشون ماهواره دارن هم کسایی که خیلی از ما مذهبیتر هستن. حسنا دوم دبستان بود. یه بار تعریف میکرد یکی از دوستاش گفته شاه خوب بوده و کارهای خوبی میکرده، حسنا هم در جوابش گفته که نخیر، امام خمینی خیلی خوب بوده و شاه آدم بدی بوده. بعدش هم حسنا ازم درباره شاه و بدیهاش بیشتر پرسید تا بتونه دوستش رو قانع کنه.😆 به نظرم اینطور مسائل ضرری برای بچه نداره. میفهمه که تفکرات مخالفی وجود داره و یاد میگیره فکر و گفتگو کنه و از چیزی که میدونه درسته دفاع کنه. یاد میگیره مستقل باشه و همرنگ جماعت نشه. طبق تجربهی خودم حتی توی مدارس خاص مذهبی مثل شاهد، باز هم افرادی هستن که اصلا اسلام و حجاب رو قبول ندارن! امسال حسنا کلاس چهارمه. یه معلم خیلی متبحر و مومن داره. علاوه بر تدریس خوب، مفاهیم توحیدی و اخلاقی رو هم به بچهها منتقل میکنن.👌🏻 هنوز کلاسهاشون مجازیه ولی معلمشون داوطلبانه (خارج از ساعت کلاس) یه قرار هفتگی حضوری توی پارک کنار مدرسه گذاشتن به اسم سهشنبههای مهدوی.😍 تا بچهها بتونن معلم و همکلاسیهاشون رو ببینن و ارتباط بهتری برقرار کنن. #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین
29 آذر 1400 17:22:11
1 بازدید
madaran_sharif
. #ف_اردکانی (مامان #محمد_احسان ۱۳، #محمد_حسین ۱۱/۵، #زهرا ۱۰، #زینب ۷/۵، #محمد_سعید ۳/۵ساله) #قسمت_اول بزرگ شدهی قم ام و وطن اصلیم رو هم قم میدونم. (اصالتا یزدی) متولد سال هزار و سیصد و شصت و خوردهای! خوردهایشو نمیگم چون لو میره که سی و هفت سالمه.😁 به ما، دههی شصتی یا نسل سوخته هم میگن... چون نصفمون (زیر شصت و شش) زیر بمبارون و موشک بارونو توی تاریکی و احیانا زود، به دنیا اومدیم و کودکیمون توی شرایط جنگی و کمبود و کوپن و اینها گذشت. دوران مدرسمون هم توی شرایطی بود که از کشور تنها ویرانهای باقی مونده بود و گاهی حتی گچ توی مدارس پیدا نمیشد.🥲 هنوز بعضی از معلمها به سبک قدیم خطکش کف دست بچهها میزدن و از سوسول بازیهای این دوره زمونه خبری نبود. اوج خلاقیت تربیتی بعضی معلمها این بود که شرترین بچهی کلاس رو مبصر میکردن!😁 بله مانسل مقنعه چونهدار و نوار کاست و تلویزیون سیاه و سفید، سریال اوشین و پیکان و ژیانیم... اما هر چیام امکاناتمون کم بود و به قول امروزیها نسل سوخته بودیم اما از بعضی لحاظ، از بچههای این دوره زمونه وضعیت بهتری داشتیم. در واقع سوختهی سوخته نبودیم، نیمسوز بودیم.😁 توی کل مملکت میگشتیم به تعداد انگشت دستمون آپارتمان پیدا نمیشد.. اصلا نمیدونستیم آپارتمان چیه (برعکس بچههای امروز😔) خیابونها غلغلهی ماشین نبود و تک و توک توش پیکان و ژیان و فولکس قورباغهای پیدا میشد. پس با خیال راحت، بعدازظهر همه میریختیم تو کوچه و با هم لیلی و هفت سنگ بازی میکردیم. (بازم برعکس بچههای امروز😔). گوشی و تبلت و اینها نبود. تلویزیون سیاه سفیدی بود که روزی یکساعت برنامه کودک پخش میکرد و خانوم خامنه و خانوم رضایی در کمال متانت باهامون حرف میزدن. و به نظرم تاثیرش از مجریهای این دوره زمونه که انقدر ورجه وورجه و بپر بپر میکنن بیشتر بود.😂 و تمام روزهای هفته رو به این امید میگذروندیم که ببینیم توپی که سوباسا اون هفته شوتیده بود، این جمعه میره تو گل یا نه.😂 تابستونا توی باغ انار مادربزرگ توی شهرستان، گل بازی و خاک بازی میکردیم. سر ظهرم توی حوض، آب بازی😋! و حسابی برنزه میشدیم (سیاه سوخته نه ها!)😎 تازه! ما تولد پراید و سمند و تلفن ثابت و متحرک، اینترنت دایالآپ و از همه مهمتر شبکه سه رو با چشم خودمون دیدیم.😁 تازهتر! با پنج تومن ۲ ۳ تا نون می خریدیم.😅 به هیچکس نگید! ولی اینترنت دایالآپ کارتی بود و تا مدتها تصور میکردیم کارت اینترنت رو جایی توی کیس کامپیوتر فرو میکنن.😁 #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین
01 فروردین 1401 16:57:45
1 بازدید
مادران شريف
0
0
. سلام مامانهای مهربون.💛 امروز میخوایم با یه مامان فعال پنج فرزندی آشنا بشیم. نرجس خانوم حسن پور، متولد سال ۶۶ اند که پنج فرزند دارن. فارغالتحصیل کارشناسی علوم سیاسی از دانشگاه تهران ،طلبهی سطح ۲ جامعةالزهرا و فعال اجتماعی.✌🏻 دوست دارید ببینید تو خونهی یه مامان بابای فعال پنج فرزندی چی میگذره؟! بچهها چطور تو کارهای خونه مشارکت میکنن؟! رابطهشون باهم چطوره؟!🤔 مسائل تربیتی و اقتصادی رو چطور مدیریت میکنن؟ پاسخ همهی این سوالات، توی کلیپ بالاست.👆🏻 از دستش ندید.😉 اینم صفحه اینستاگرامشون: @n_h_pur #مامان_پنج_فرزند #نرجس_حسنپور #مادران_شریف_ایران_زمین