پست های مشابه
جعبک
🍉🍓 توی این پست یه سری ایده بازی، بدون اسباب بازی، با حداقل امکانات داریم که شب یلدا رو کنار خانواده هیجان انگیز تر سپری کنین. و کاری کنین بچه ها هم بهشون خوش بگذره شما هم از بازی های خانوادگی تون بگین معمولا شب یلدا چی کار میکنین به بچه ها هم خوش بگذره ؟
30 آذر 1400 08:51:19
36 بازدید
جعبک
🎈. نشسته بودیم روی زمین ظرف گیلاس رو گذاشته بودیم وسطمون. اولی رو برداشت و کرد تو دهنشو برد گوشه ی لپش. مردم برای لپ باد کرده و خنده ی کجکیش.. اومدم یه دونه دیگه گیلاس بردارم. سرمو گرفتم پایین که یوهو تَ تَ تق ... . 🌈🌈🌈 سرمو گرفتم بالا و خنده شو دیدم و گیلاسای شوت شده توی سطل اسباب بازی. اومدم بگم: ما آشغالامونو می اندازیم سطل زباله! شما تف می کنید توی سطل اسباب بازی؟ اما یوهو به ذهنم رسید چقدر جذاب! چه بازی هیجان انگیزی. تف کر...ببخشید! فوت کردن هسته های گیلاس به سمت هدف! خندیدم. هسته ی گیلاسمو چرخوندم توی دهنم تَ تَ تق... خورد به هدف. پخش زمین شد از شادی ... از بازی جدید با هسته های گیلاس... . . 🍭 🍬🍭🍬🍭🍬🍭🍬🍭 . . #جعبک #کودک #بازی #سرگرمی #آزادی_کودک #هم_بازی #تخیل #مهربانی #بازی_با_کودکت #شادی #تخیل #خلاقیت #کودک_خلاق #بازی_جدید #بازی_کودکانه #اسباب_بازی #ایده #جذاب
25 دی 1398 11:16:59
26 بازدید
جعبک
🥳 یه وقتایی دلم می خواد عینک اونو بردارم و به چشمام بزنم. با عینک او به دنیای اطرافم و اتفاقات جهان نگاه کنم. این جوری همهی اتفاقات جهان یه شکل دیگه است. با عینک اون همهی مهره های رنگی چشم دارند و نگاهت میکنن. همهی پولک های برق برقی، ستاره های کوچیکی هستند که یک روز از آسمون روی زمین باریدن و کامواهای توی کشو موهای دراز و بلند یه موجود عجیب و غریب، که هر روز اون ها رو قیچی میکنه و به بچه ها می فروشه تا باهاش سرگرم بشن. اون فرمانروای بی چون و چرای کشور خوشحالیه! کشوری که فقط وقتی عینک اونو به چشمات بزنی می تونی توش قدم بزنی و کیف کنی! خدا کنه هیچ وقت مثل من عینکشو گم نکنه! 🤩چهار روز تا رونمایی از جعبک بعدی🤩 #جعبک جان#ایده#بازی#اسباب_بازی#جعبک_ابزار #بازی_جعبک_ابزار
24 تیر 1399 14:09:51
1 بازدید
جعبک
🌿اولین بهار جعبک :) 💓خدایا ازت ممنونم بابت جزییات زندگیم. لبخندش با دندونای موشی اش، موهای نرمش، طرز راه رفتنش، ذوقکردن هاش... 💭انگشتی از توی رنگ چیلیپپپ پرید روی میز و بعد روی دفتر و رد پاش موند روی کاغذ! از توی ظرف میوه خیار بالا و پایین پرید که: من! من! چیییلییپپپ... چیلییپپپ... پوست پرتقال و چنگال و کاموا و نی و حتی در بطری ردیف شدن که ما! ما! نگاه کن! انگار توی خونهی شما هم خبراییه! 👯چی کار کنیم بیشتر خوش بگذره؟ هر چی ابزار بیشتری داشته باشید خب جالبناک تر میشه. آخرش می تونید از کاغذتون به عنوان یه کاغذکادوی جذاب استفاده کنید. 👶چند ساله ها بازی کنن؟ زیر دو و نیم ساله ها با رنگ خوراکی و کمک مامان و بالای دو و نیم سال لطفا عکس و فیلم بازی تونو برامون بفرستید یا تو صفحهی شخصی تون بذارید و ما رو تگ کنید. 😌 #جعبک_جان #نوروز_جعبک #بچه_های_جعبکی
01 فروردین 1399 14:43:25
51 بازدید
جعبک
یک سالی هم می شود که همه مان از شوق گریه کنان و پا برهنه از خانههامان به سمتتان می دویم. یک سالی هم می شود که از شادی داد میزنیم و هیچ کس در خانهاش نیست. هیچ کس... نوروز یک سالی شما آمده اید...شما را با این چشمان ضعیف می بینیم. واضح، روشن...تمام خطوط و چین های کنار چشمانتان را می بینیم. یک سالی هم می رسد شیطان قرنطینه می شود. همه دوباره برادر و خواهر می شویم. هیچ غمی نیست، هیچ حماقتی نیست، هیچ دروغی نیست... نوروزی می آید تلافی این روزهای مثل زهر... ما آزاد میشویم از این زندان، پرواز میکنیم به سویت...سبک میشویم و خالص... نزدیک است نه؟ حسنا و کوثر و زینب و محمد و حسین و نرگس می رسد روزی که شما را ببیند و در هوای بودنتان نفس بکشند. آقا نوروزی می رسد و شما هستید. ما هستیم و جوانیم. خسته نیستیم. پیر نیستیم. نوروزی می آید که بهار است هوا و زمین و آسمان و شرق و غرب ... هیچ کس در خانه اش نیست. مرد و زن پابرهنه در بیابان ها می دوند سوی شما... امید... آخ از این امید تنیده با انتظار...با صبر...با دندان رو جگر فشار دادن و لال ماندن... امید... آخ از امید زندانی حبس ابد برای آزاد شدن... آخ از وقتی ندانی کی و کجا؟ آقای خوب من... آقای منتظر... پارسال این موقع فکر می کردیم دیگر طاقت نداریم و از این بدتر نمی شود زندگی و دنیای بدون تو... اما شد... شد و حالا باز... باز ...باز...امید می دود زیر زخم های تازه مان مثل مرهم...مثل ضماد تر و تازهی آخرین طبیب شهر... آخرین امید.. آخرین درمان... آخرین منجی... آخرین امام، رهبر، ولی، نور ... آخرین نور توی این ظلمات آدم کش... بیا و تمامش کن...بیا به خاطر بچه ها، خوب ها، ضعیف ها، مظلوم ها... بیا طبیب خستهی من...طبیب منتظر مهربان من... آقای خوب رنج کشیدهی من... #نو_روز_با_تو #جعبک_جان
29 اسفند 1398 12:18:09
3 بازدید
جعبک
🧩🧶 ❌کپشن را بخوانید ❌ روایت اول : زهرا پشت تلفن گریه میکند. که: من دیگر نمیتوانم. دیگر با دوتا بچه نمیتوانم. دیگر نمیکشم و من که خوشی زده زیر دلم و همیشه مزخرف ترین آدم برای دلداری دادن هستم؛ میگویم: زهرا! از عمد که نبوده. سوتی بوده. یک اشتباه! چرا به خاطر یک اشتباه اینقدر خودت را اذیت میکنی؟ مگر من کم اشتباه کردهام توی جعبک؟ کم سوتی دادهام؟ شش میلیون برای تبلیغ دادیم؟ چه شد؟ ندیدی چه بلایی سر پیج آمد؟ داریم کار میکنیم و یاد میگیریم. این هم تجربه است... میخندم تا زهر گریههایش را بگیرم. زهرا باز خودزنی میکند که این اشتباه فاجعه است. بیشتر از یک سوتی است. من بی دقتی کردم. عصر فاکتور یکی از کارهای سفارشیمان را دیده و به هم ریخته. فهمیدیم توی قیمت گذاری یک سوتی بزرگ دادهایم و محصولمان را با حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد ضرر خالص فروختهایم. میخندم. کاری از دستم بر نمیآید. سفارش و پرداختی گرفتهایم. آن هم زیااااد. نمیشود دیگر کاری کرد. زهرا خسته است. امروز با دو تا بچه آمده بود کارگاه. حسنای کوچکش از رفلاکس به خودش می پیچید و بی قرار بود و برادر بزرگتر حوصلهاش سر رفته بود و مدام با مادرش درگیر بود. بعد هم که دوساعت ترافیک را تحمل کرده تا از کارگاه برسد خانه. میگویم: زهرا آرام باش! تمام شد رفت. چرا اینقدر خودت را اذیت میکنی؟ فدای سرت! با بغض و فریاد اصرار میکند که من این ضرر مالی را جبران میکنم. مستاصل میشوم و میگویم: باشد هروقت من آن شش میلیون پولی که حیف تبلیغ فلان بلاگر شد را به جعبک دادم تو هم این ضرر را جبران کن. دوسال کار مداوم و شبانهروز با بچههای قد و نیم قد از نوزاد چندماهه تا کودک پنج ساله همگیمان را خسته کرده. گاهی میان حجم کارهای بستهبندی و ارسال کم میآوریم. هرازگاهی یکیمان میزند به جاده خاکی که ما دیگر نمیتوانیم و بیایید جعبک را تعطیل کنیم. و بقیه شانههایش را میمالند و میگویند: ببین! تو فقط کمی خستهای! برو استراحت ما هستیم.. واقعیت این است که جعبک حاصل یک کار گروهی تمام عیار است و من فاطمه سادات عضو کوچکی از تیم جعبک اینجا هستم تا درمورد این تیم کوچک و اتفاقاتی که درون آن میافتد بیشتر بنویسم... #استارتاپ #کارآفرینی #اول_مسیر #تولید_محصول #مادر_شاغل #جعبک #اسباب_بازی #اسباب_بازی_کودک #فرزند_پروری #والدگری #کاردستی_کودک #کاردستی #ابزار_بازی #ابزار_کاردستی #ابزار_نقاشی #روایت_کارآفرینی #بانوان_کارآفرین #مادر_خوب #کارتیمی #کارگروهی #موفقیت
30 بهمن 1400 14:34:18
36 بازدید
ادمین جعبک
0
0
پست رو ورق زدید؟😏 🍑بازی بازی مثل هلو🍑 🥳رنگیهای ناقلا خب اینم از اولین بازی تابستانهی جعبک! این دفعه یه فرقی با دفعهی قبلی داره! اونم چیه؟ اینکه جمعه ها قراره بازی های خانوادگی بذاریم. به این صورت که بعد از یه چرت کوتاه توی ظهر جمعه، وقتی کامل آبگوشت خوشمزهی مامان جان جذب و هضم شده! شما وسایل بازی رو می دید دست بچه ها و رهسپارشون میکنید به سمت پدر خانواده که احتمالا دارن چرت سر ظهرشونو می زنن زیر باد کولر! این بازی ها قابلیت اینو داره که چندتایی با هم مسابقه بدید. بازی امروزم نبینید یه نی و چند تیکه کاغذ رنگیه!! گرفتن کاغذ رنگی ها با نی زور بازو و نفس زیاد میخواد. این اولین قسمت بازی های تابستونی و البته خانوادگیه. از باباها در حالی که نفس نفس زنان دارن سعی میکنن کاغذ رنگی ها رو با نی بگیرن و بریزن تو بشقاب فیلم بگیرید تا منتشر کنیم و دور هم بخندیم روز عیدی😁🤭 قرارمون رو یادتونه؟ آخر تابستون قرعه کشی میکنیم از بین دوستانی که عکس و فیلم بازیشونو می فرستن و یک جعبک رایگان تحویلشون میدیم. اینجوریاست😏 #جعبک#بازی#تابستانه#سرگرمی#مسابقه