پست های مشابه

chamran_kids

. شما جشن ها و مناسبت های مختلف رو چه جوری برای بچه ها شیرین و به یادموندنی میکنید؟ . تو مدرسه ی شهید چمران، جشن ها و مناسبت های مذهبی خیلی باشکوه برگزار میشه و تمام تلاشمون رو میکنیم که از علاقه مندی های بچه ها استفاده و اون روزهارو براشون خاطره انگیز کنیم. یکی از دلایل مهمش هم اینه که زمینه ای ایجاد کنیم که بچه ها راحت تر و با حس مثبت تری به استقبال سن تکلیف، پذیرش اون و دینداری برن :) . درست کردن غذاهای دوست داشتنی از برنامه های ویژه ی روز جشنه، پختن پیتزا و شیرینی های مختلف،تزئینات باخلاقیت خودبچه ها، درست کردن کارت دعوت و کلی برنامه ی جالب دیگه. . مثلا تو جشن تولد پیامبر(ص)، بچه ها میتونستن دوست یا فامیل هم سن و سالشون رو به عنوان مهمون همراه خودشون به کلاس بیارن. بعد، هرکلاسی تبدیل به غرفه میشد؛ غرفه های نقاشی، کاردستی، شعرو سرود و ... و دخترها میتونستن بلیط اون رو تهیه و ازش استفاده کنن. . یه اتفاق قشنگ دیگه که بچه هارو حسابی سرذوق آورد، تولد حضرت زهرا(س) بود که دخترها و مادرهاشون به جشنی بیرون از مدرسه دعوت شدن و میتونستن هر لباس و پیراهنی که دوست دارن بپوشن و این خیلی براشون لذت بخش بود.مادرهاهم از هدیه های جالب و قشنگ دخترهاشون حسابی غافلگیرشدن! . راستی پای ثابت جشن های چمرانی ها، درست کردن هدیه و نذری هست که گاهی درقالب پروژه های هنر و آشپزی انجام میشه.😊 . خب حالا شما بگین جشن ها و مناسبت هارو چه طور برگزار میکنید؟🤔 . #چمرانی_ها #دختران_چمرانی #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #جشن_های_چمرانی#مناسبت_های_مذهبی #جشن#سن_تکلیف

23 شهریور 1399 19:45:08

0 بازدید

chamran_kids

. اینطور نیست که دختر ما یه روز صبح بیداربشه و از همون روز حجاب کنه و نمازبخونه؛ بلکه یه روند تدریجی و تکوینی رو باید طی کنه. تکلیف شدن دخترها یکی از نقاط عطف زندگی اون هاست که بایدبرای اون برنامه ریزی داشت. . ما تو چمران از همون اول برنامه های دینی رو با بازی و ساختن خاطره های دوست داشتنی تلفیق میکنیم. چیزی به اسم اجبار وجود نداره، بلکه تداعی قشنگ از دین و صبر، دخترهارو به سمت اون میکشونه:) . و اما جشن تکلیف دخترهای ما چه جوریه؟ 🤔 . شاید نسبت به #جشن_تکلیف های دیگه یکم متفاوت باشه، یه روز ساده اما شاد! . جشن تکلیف در پارک برگزار شد. مامان ها از قبل به پارک اومده بودند و دخترها رو غافل گیر کردند. . بعد از کمی بازی، مادرها و دخترها گروه بندی شدند تا "لوح نماز" آماده کنند و هرگروه یک رکعت از نماز چهار رکعتی رو با شکل ها و ذکرهای مربوط به اون کشیدند و نوشتند. . بعد بچه ها برای مادرهاشون نمایش اجرا کردند، جالب تر اینکه مادرهابرای دخترها سرود خوندن چون اینجا سرودخوندن فقط مختص به بچه ها نیست:) . عمواعلایی برای بچه ها قصه گفتند و پرسیدند که جشن تکلیف یعنی چی؟ و بادخترهادرباره کارهایی که بعد مکلف شدن باید انجام بدند صحبت کردند. . شاید بشه گفت لذت بخش ترین قسمت جشن تکلیف، بخش هدیه گرفتن باشه، اونم چادر و جانمازهای رنگیِ قشنگ، گل،عطر و آلبومی از عکس های یادگاری بچه ها که تو ساعت نمازهای مدرسه ازشون گرفته شده بود😊 . نمازجماعت با چادرهای گل گلی، چیدن یه سفره ی خوشمزه با همراهی مامان ها و عکس های دسته جمعی جالب، همه و همه باعث شد یه روزِ به یادموندنی برای بچه ها رقم بخوره. . #جشن_تکلیف #جشن_های_چمرانی #دختران_چمرانی#دخترانه #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران

01 مهر 1399 09:19:24

0 بازدید

chamran_kids

تمرین برای تفکر . ما همه چیزهایی که در اطرافمون وجود داره رو میبینیم اما تاحالا چقدر از خودمون پرسیدیم که چرا بعضی چیزها این طور ساخته شدند؟ یا مثلا چرا به یه مدل و شکل دیگه ای طراحی نشدند؟ . یکی از فعالیت های ساده اما کاربردی برای اندیشه ورزی اینه که از بچه ها بخوایم خوب و با دقت به اطرافشون نگاه کنند، یه نگاه پر از تفکر! اما چه جوری؟؟ پسرهای کلاس دومی چمران اینجوری تمرین اندیشه ورزی میکنند 😊👇 . بعد یه گفت و گوی مفصل با عمو، رو یه کاغذ اسم چند تا وسیله که دورو برشون هست رو می نویسند و دقیق فکر میکنند که وسایل چه ویژگی هایی دارند و چرا این ویژگی هارو دارند؟؟ . به همین سادگی! شماهم یه کاغذ و قلم بردارید و با بچه ها این تمرین رو انجام بدید. اینکار نه تنها باعث میشه با دقت بیشتری به وسایل اطرافمون نگاه کنیم بلکه میتونیم به این پی ببریم که چرا وسایل اینطور ساخته شدند و حدس بزنیم چرا مخترع هاشون، اون ها رو به این شکل اختراع کردند.😇 . این پست رو سیو کنید و یادتون باشه حتما با بچه ها تمرین کنید. راستی بقیه هم به این اندیشه ورزی دعوت کنید🤗 . #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #پسران_چمرانی #چمرانی_ها #تفکر#حل_مسئله#تمرین#اندیشه_ورزی #کلاس_دومی_ها #کلاس_دوم_دبستان

20 مهر 1399 17:15:42

0 بازدید

chamran_kids

چهل چراغ: چراغ دوم هیئت کودک #هیئت_دانشگاه_شریف . چند روزی به محرم مانده بود و خیلی دلمان میخواست برای بچه ها کاری در این دهه انجام دهیم. چند جا هم برای کار با کودک، کنار هیاتهای مختلف رایزنی کردیم که به نتیجه نرسید. تقریبا داشتیم ناامید میشدیم که به واسطه یکی از دوستان از هیات دانشگاه شریف، با ما تماس گرفتند. صحبتهای اولیه انجام شد و قرار بر این شد ما ۱۳ شب، کنار هیات، برای بچه ها فعالیتهای مختلف داشته باشیم. یکی دو شب مانده به شروع هیات هم تصمیم گرفتیم قسمت پسرانه را از دخترانه جدا کنیم. و به سختی تعدادی خاله و عمو جور کردیم که هر سیزده شب نیرو داشته باشیم. قرار شد با دانشجویان دانشگاه شریف هم تعامل داشته باشیم. طراحی اصلی و عمده ی اجرا با ما باشد و آنها هم در آماده کردن فضا و کار با کودکان به ما کمک کنند. خیلی فشرده برنامه ریزی کردیم، ابزار خریدیم و رسیدیم به اولین شب برای برگزاری هیات کودک. قبل از آمدن بچه ها، با چند تا از دانشجوهای شریف جلسه توجیهی گذاشتیم. دوستان ما که از قبل باهم همکاری کرده بودیم و قرار بود در این کار هم همراهمان باشند اکثرا فارغ التحصیل رشته های هنر بودند. دور هم نشستیم و به اصطلاح جلسه معارفه ای گذاشتیم برای آشنایی بیشتر. شریفیها از سر تواضع گفتند شما اول خودتان را معرفی کنید و دوستان ما شروع کردند به گفتنِ رشته های تحصیلیشان: طراحی لباس، طراحی پارچه، گرافیک، نمایش، نگارگری و ... قیافه بچه های شریف دیدنی بود. با خجالت پرسیدند: مگه اینارو هم تو دانشگاه میخونن؟؟؟؟ و وقتی نوبت به معرفی خودشان رسید فهمیدیم بنده های خدا برای چه اینقدر تعجب کردند. دوستانی که متواضعانه و بی صدا محل هیات کودک را با ماتمیز کرده بودند، با دقتی عجیب رول های کاغذ به دیوار زده بودند و به صورت مهندسی شده گلوله های گِلیِ کاملا یکسان در قطرهای مشابه برایمان درست کرده بودند دانشجوهای عمران، برق، هوافضا، مکانیک و ... بودند. همکاری دو گروه هنری و فنی در سیزده شب برای خود ما تجربه بسیار جالبی بود. از آن زمان به بعد هر وقت اسم دانشگاه یا دانشجویان دانشگاه شریف می آید در ذهنم تصویر دانشجویانی کاری، کم حرف و کم ادعا مرور میشود که تمام شبها، خالصانه و با علاقه بدون اینکه چیزی از کودک و علاقه هایش بدانند پابه پای ما فعالیت کردند و سعی کردند افکار مهندسی شان را در برخورد با بچه ها کنار بگذارند. ما درسهای بزرگی در این شبها از آنها گرفتیم از بچه های کاملا شریفِ دانشگاه شریف.... . ادامه دارد... . #ما_که_هستیم #تاریخچه_چمرانی_ها #تاریخچه_چمران #حسینیه_کودک #حسینیه_کودک_شهید_چمران

26 خرداد 1399 17:22:02

0 بازدید

chamran_kids

🇮🇷 📻 #رادیو_انقلاب ثبت می کنیم خاطرات خوب مان را برای انتقال به نسل های آینده... 🎙خبرنگار چمرانی ‌ 📲 شما هم می توانید خبرنگار انقلاب شوید و فایل صوتی مصاحبه ی تان را به آیدی @hamyarche در بله یا ایتا ارسال کنید. #من_یار_انقلابم #پویش_مردمی_کودک_و_انقلاب #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

14 بهمن 1397 10:34:18

0 بازدید

chamran_kids

سه سالگی ⁉️چهار سالگی ⁉️شش ماهگی ⁉️ بالاخره بچه ها رو کی بفرستیم مهدکودک 🤯🤔 ⭕لطفا این پست رو ببینین و برای همه ی والدین و مربی ها بفرستید🤗 ☺️شما چه سنی رو برای مهدکودک رفتن فرزندتون مناسب میدونین ؟زیر همین پست واسمون کامنت بزارین 📲 #مهد_کودک#مهد#مهد_مناسب #سن_مناسب_مهدکودک #سن_مناسب_مهد

07 تیر 1400 15:47:03

2 بازدید

ادمین چمران

0

0

. #ورق_بزنید . #تابستانی_برای_مرد_هزار_چهره . 📝قسمت پنجم تابستان چهارم/#کوه_قاف . یکی از چیزهایی که در تابستان کشف کردم، #کوه بود. نه از این کوه‌های معمولی، کوهی برای کشف، برای پیدا کردن مسیر، برای پیشرفت. جایی که باید تنهایی می‌رفتی تا خودت را اثبات کنی. صبح زود بیدار می‌شدم، کوله‌ام را روی دوشم انداخته، چند لقمه نان و قمقمه داخلش می‌گذاشتم و راه می‌افتادم. بعضی مواقع پسرعمه و پسرعمویم را هم در این کشف بزرگم همراه می‌کردم. در آن گشت‌وگذارها، گل‌ها و گیاهانی پیدا کردم که آن موقع پیش خودم فکر می‌کردم اولین نفری هستم که این گل‌ها را کشف کرده. سنگ‌ها، حشرات و حتی پرنده‌ها، توجهم را جلب می‌کرد. گاهی خاله‌ام که در کوهنوردی ید طولایی داشت و زمین‌شناسی خوانده بود، با ما می‌آمد و سنگ‌های بین مسیر را، برایمان معرفی می‌کرد. بعد از اینکه دانشگاه رفتم در یک برهه‌ای دچار روزمرگی شدم. احساس کردم مسیرم را گم کردم. نمی‌دانستم چه‌کار کنم. یکی از دوستانم مرا به #کوهنوردی دسته‌جمعی دعوت کرد. بعد از مدت‌ها دوباره یاد روزهایی افتادم که در نوجوانی به کوه می‌رفتم. در راه فکر کردم، نفس کشیدم و احساس کردم که هر از چند گاهی لازم دارم از هیاهوی جامعه فاصله بگیرم و کمی به آسمان نزدیک شوم. بعد از آن، مدتی هم تنها به کوه می‌رفتم. برنامه زندگی‌ام اصلاح شد. کتاب خواندنم بیشتر شد. روابط دوستانه‌ام خوب شد. به طرز اعجاب‌انگیزی بلندی کوه، سختی مسیر زندگی را برایم هموار کرد. بعدها از کسی شنیدم که می‌گفت شهید چمران می‌گوید کوه پیغمبر پرور است. من پیغمبر نشدم، ولی تلاش کوه را برای پیغمبر شدن حس کردم. . پ.ن: این مطالب که به قلم کارشناس تربیتی، حجت الاسلام احمدرضا اعلایی نوشته شده است برای اولین بار درصفحه ی: @nojavan_khamenei منتشر شده است!🙏🌸 . #تابستانه #چمرانی_ها #اوقات_فراغت #کار_مفید #سرگرم_کردن_بچه_ها

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

chamran_kids

ادمین چمران

0

0

. #ورق_بزنید . #تابستانی_برای_مرد_هزار_چهره . 📝قسمت پنجم تابستان چهارم/#کوه_قاف . یکی از چیزهایی که در تابستان کشف کردم، #کوه بود. نه از این کوه‌های معمولی، کوهی برای کشف، برای پیدا کردن مسیر، برای پیشرفت. جایی که باید تنهایی می‌رفتی تا خودت را اثبات کنی. صبح زود بیدار می‌شدم، کوله‌ام را روی دوشم انداخته، چند لقمه نان و قمقمه داخلش می‌گذاشتم و راه می‌افتادم. بعضی مواقع پسرعمه و پسرعمویم را هم در این کشف بزرگم همراه می‌کردم. در آن گشت‌وگذارها، گل‌ها و گیاهانی پیدا کردم که آن موقع پیش خودم فکر می‌کردم اولین نفری هستم که این گل‌ها را کشف کرده. سنگ‌ها، حشرات و حتی پرنده‌ها، توجهم را جلب می‌کرد. گاهی خاله‌ام که در کوهنوردی ید طولایی داشت و زمین‌شناسی خوانده بود، با ما می‌آمد و سنگ‌های بین مسیر را، برایمان معرفی می‌کرد. بعد از اینکه دانشگاه رفتم در یک برهه‌ای دچار روزمرگی شدم. احساس کردم مسیرم را گم کردم. نمی‌دانستم چه‌کار کنم. یکی از دوستانم مرا به #کوهنوردی دسته‌جمعی دعوت کرد. بعد از مدت‌ها دوباره یاد روزهایی افتادم که در نوجوانی به کوه می‌رفتم. در راه فکر کردم، نفس کشیدم و احساس کردم که هر از چند گاهی لازم دارم از هیاهوی جامعه فاصله بگیرم و کمی به آسمان نزدیک شوم. بعد از آن، مدتی هم تنها به کوه می‌رفتم. برنامه زندگی‌ام اصلاح شد. کتاب خواندنم بیشتر شد. روابط دوستانه‌ام خوب شد. به طرز اعجاب‌انگیزی بلندی کوه، سختی مسیر زندگی را برایم هموار کرد. بعدها از کسی شنیدم که می‌گفت شهید چمران می‌گوید کوه پیغمبر پرور است. من پیغمبر نشدم، ولی تلاش کوه را برای پیغمبر شدن حس کردم. . پ.ن: این مطالب که به قلم کارشناس تربیتی، حجت الاسلام احمدرضا اعلایی نوشته شده است برای اولین بار درصفحه ی: @nojavan_khamenei منتشر شده است!🙏🌸 . #تابستانه #چمرانی_ها #اوقات_فراغت #کار_مفید #سرگرم_کردن_بچه_ها

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن