پست های مشابه

aliyeh.heybatii

شما بنویسید چه نکاتی را باید رعایت کنیم تا کاش های آینده نشوند؟ #حسرت_والدین #کودکان#تربیت_فرزند #فرزندپروری_مثبت #فرزندپروری #کودک_نوجوان #تربیت#عالیه_هیبتی_روانشناس_کودک_نوجوان_خانواده #بیرجند #مشاوره #درمان#مشاوره_تلفنی_آنلاین

12 آذر 1399 15:25:39

0 بازدید

aliyeh.heybatii

. من دلم روشن است... به تمام اتفاق های خوب در راه مانده! به تمام روزهای شیرین نیامده! به لبخندی که یک روز بر لبمان مینشیند به اجابت شدن دعاهایمان،به براورده شدن آرزوهایمان،به محو شدن غم های دیرینه من دلم روشن است..... عیدتون مبارک ❤❤❤ #عید_فطر #ماه_رمضان #ماه_مهربانی_خدا #بیرجند #عالیه_هیبتی

03 خرداد 1399 17:43:05

2 بازدید

aliyeh.heybatii

#قدردانی#تربیت_صحیح_فرزند #انسان_ایده_آل #بچه_ها

03 دی 1398 11:41:41

4 بازدید

aliyeh.heybatii

#تربیت_جنسی_کودکان #تجاوز_جنسی #خانواده_نابسامان #افسردگی#خشونت_خانگی #اعتیاد#فقر#آموزش#خطر#والدین #والدین_سهل_گیر #والدین_سختگیر#مشاوره_تلفنی #روانشناسی_کودک #تربیت#مراقبت#پیشگیری#مشاوره_آنلاین#بیرجند #عالیه_هیبتی_روانشناس_کودک_نوجوان_خانواده

15 مرداد 1400 17:27:02

52 بازدید

aliyeh.heybatii

. بابا جونم... میدونی که هر روز فقط یک ساعت با من بازی کنی، من احساس ارزشمند بودن میکنم؛ اعتماد به نفسم میره بالا و میتونم توی #سن_بلوغ که سوالای زیادی برام پیش میاد، از شما بپرسم... اگه با من بازی نکنی و دستت رو برای ارتباط داشتن با من دراز نکنی من هم وقتی بزرگتر بشم، همش ازت خجالت میکشم، میترسم، و دور میشم ... اون وقت نیای به مامانم بگی: "تقصیر توئه که بچه مون با من دوست نیست و حرف نمیزنه" بهترین دوستم، بابا جونم... من الان به دوست نیاز دارم تا بتونم وقتی بزرگتر شدم روی دوستیت حساب کنم... من که تفاوت کفش مارک و غیر مارک رو نمیفهمم؛ ولی تفاوت بابای مهربون و با حوصله رو با بابای بد اخلاق و بی حوصله رو خیلی خوب حالیم میشه... بعد نگی کسی به ما نگفت! بفرستید برای همه ی باباهای درجه یک😉 #عالیه_هیبتی_روانشناس_کودک_نوجوان_خانواده #پدر_دختری #پدرومادر #پدر_پسری #خانواده#تربیت_فرزند #فرزند_پروری

08 آبان 1399 16:59:49

0 بازدید

aliyeh.heybatii

پدر مادرهای عزیز شما تا حالا باغبان بودین یا نجار؟ #باغبان#نجار##کودک#نوجوان#پدر#مادر#والدین_آگاه #والدین_سمی#تربیت_فرزند #فرزندپروری_مثبت #عالیه_هیبتی_روانشناس_کودک_نوجوان_خانواده

15 شهریور 1400 16:34:33

20 بازدید

عالیه هیبتی

0

0

کودکی‌ام را که مرور می‌کنم، قشنگ ترین قسمت‌های آن، تعطیلاتِ آخرِ هفته بود. پنج‌شنبه‌هایی که با اشتیاقی عمیق، سمتِ خانه می‌دویدیم و در سرمان هزار و یک برنامه برای این یک روز و اندی بود. و چه بی‌هزینه شاد بودیم و چه پر شور و جانانه می‌خندیدیم! برای بچه‌هایِ امروز نگرانم... نگرانم از ذوقی که برای تعطیلاتِ آخرِ هفته‌هایشان ندارند، از کبرایِ قصه که تصمیمش را گرفت و تویِ همان روزها و حوالیِ دلخوشی و بارانِ بی‌شیله‌ی کودکیِ ما، خودش را جا گذاشت، از کوکب خانمی که دیگر نیست، و چوپانِ دروغگویی که شاید یک شب که ما حواسمان نبود، گرگ‌ها آمدند و همراهِ ترس‌هایِ کودکیِ ما، او را دریدند. امروز بچه‌ها ساده نیستند! همه‌چیز را می‌فهمند، هیچ غولی را باور ندارند و از هیچ دیوی هم نمی‌ترسند. و من از این ساده نبودن، و من از این نترسیدنِشان، می‌ترسم... ما کودکانگی و لبخند را در کودکیِ خودمان جا گذاشتیم، ما خودمان را و دلخوشی‌هایِ ساده‌ی خودمان را ادامه ندادیم! و حالا ما مانده ایم و کودکانی که "کودکانه" نمی‌خندند، که اشتیاقی برایِ هیچ‌چیز ندارند، که حواسشان به نوساناتِ ارز هست و تمامِ اخبارِ ریز و درشتِ روز را می‌دانند، کودکانی که زودتر از چیزی که فکرش را می‌کردیم، بزرگ شده‌اند... و من از این بزرگ شدن‌هایِ بی‌مقدمه می‌ترسم! #نرگس_صرافیان_طوفان #کودکی#خاطرات #تعطیلات_آخر_هفته #اشتیاق #ترس#دلهره#دلخوشی #بزرگ_شدن #پنجشنبه

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

aliyeh.heybatii

عالیه هیبتی

0

0

کودکی‌ام را که مرور می‌کنم، قشنگ ترین قسمت‌های آن، تعطیلاتِ آخرِ هفته بود. پنج‌شنبه‌هایی که با اشتیاقی عمیق، سمتِ خانه می‌دویدیم و در سرمان هزار و یک برنامه برای این یک روز و اندی بود. و چه بی‌هزینه شاد بودیم و چه پر شور و جانانه می‌خندیدیم! برای بچه‌هایِ امروز نگرانم... نگرانم از ذوقی که برای تعطیلاتِ آخرِ هفته‌هایشان ندارند، از کبرایِ قصه که تصمیمش را گرفت و تویِ همان روزها و حوالیِ دلخوشی و بارانِ بی‌شیله‌ی کودکیِ ما، خودش را جا گذاشت، از کوکب خانمی که دیگر نیست، و چوپانِ دروغگویی که شاید یک شب که ما حواسمان نبود، گرگ‌ها آمدند و همراهِ ترس‌هایِ کودکیِ ما، او را دریدند. امروز بچه‌ها ساده نیستند! همه‌چیز را می‌فهمند، هیچ غولی را باور ندارند و از هیچ دیوی هم نمی‌ترسند. و من از این ساده نبودن، و من از این نترسیدنِشان، می‌ترسم... ما کودکانگی و لبخند را در کودکیِ خودمان جا گذاشتیم، ما خودمان را و دلخوشی‌هایِ ساده‌ی خودمان را ادامه ندادیم! و حالا ما مانده ایم و کودکانی که "کودکانه" نمی‌خندند، که اشتیاقی برایِ هیچ‌چیز ندارند، که حواسشان به نوساناتِ ارز هست و تمامِ اخبارِ ریز و درشتِ روز را می‌دانند، کودکانی که زودتر از چیزی که فکرش را می‌کردیم، بزرگ شده‌اند... و من از این بزرگ شدن‌هایِ بی‌مقدمه می‌ترسم! #نرگس_صرافیان_طوفان #کودکی#خاطرات #تعطیلات_آخر_هفته #اشتیاق #ترس#دلهره#دلخوشی #بزرگ_شدن #پنجشنبه

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن