پست های مشابه

مجموعه مادرانه حنان

#نظم_مادرانه_قسمت_اول هوالحی پسرک تازه به دنیا آمده بود و مراقبت بیست و چهار ساعته لازم داشت همزمان مهمان های رنگارنگ، وقت و بی وقت، به بهانه دیدن او زنگ خانه را میزدند. امتحان های ترم یک ارشد شروع شده بود و سخت ترین کار دنیا برایم انجام کارهای خانه بود. صبح ها لیست روزانه مینوشتم اما آخر شب با اینکه حال پسرک وحتی حال خانه خوب بود اما چیزی درون من سر جایش نبود..زمان گذشت تا روزی که ازتهوع موقع بیداری فهمیدم پسرک دوم دارد قدم رنجه میکند.ولی تلنگر بزرگ آن بود که من باید با وجود بارداری و حضور پسرک پایان نامه مینوشتم و قبل از تولد عضو چهارم جلسه دفاع را برقرار میکردم. پس وقت آن رسیده بود که سر و سامانی به اوضاع بدهم. دست به کار شدم:کتاب های مختلفی در خصوص برنامه ریزی، چندین دوره صوت و کارگاه و اطلاعاتی که جسته و گریخته از فضای مجازی دریافت کردم. و حالا اینجا هستم تا تجربه ی زیسته خودم و مسیری که به نظم و نشاط در زندگی ام رسیده را بازگو کنم. و امیدوارم مفید فایده باشد برای مادرهایی مثل خودم. #نظم_مادرانه #حذف_عادات_مخرب #ایرادات_برنامه_ریزی #نشاط_را_برگردانیم #آهسته_و_پیوسته #مجموعه_مادرانه_حنّان

04 مهر 1400 12:53:56

35 بازدید

مجموعه مادرانه حنان

‌ چند ماهی گذشت و من همچنان مشغول فیدیبوخوانی بودم و کتاب چاپی دست نمی گرفتم. تا اینکه یک روز که به شیراز رفته بودم (منزل پدری)، و دخترم (که حالا یک سال و خرده ای شده بود و می توانست تا حدی گلیم خودش را از آب بکشد و راه برود و خودش را به خواسته اش برساند و نیازی نبود جیغ بزند و دو دستش را بلند کند به سمتم تا بغلش کنم و او را به مقصد مورد نظر برسانم) مشغول به هم ریختن گوشه ای از خانه بود و حسابی سرگرم شده بود. . رفتم سراغ کتابخانه‌ی اتاق پدرم (یک کتابخانه‌ی خیلی جذاب و وسوسه برانگیز که هربار می روم آنجا هر از چند ساعت یک بار می روم از آن بازدید می کنم و زل می زنم به قفسه ها تا ببینم چه کتابی می توانم شکار کنم و کمی سرِ برداشتنِ کتاب و پس ندادن و صاحب شدنش سر به سرِ پدر بگذارم و باهم کل کل پدردختری کنیم!). . نمی دانم ایام محرم بود یا نه. ولی کتاب «فردا مسافرم» مریم راهی را برداشتم تا تورقی کنم (کتابی داستانی درباره سفر کاروان اسرای کربلا تا شام و مدینه). گفتم این بار به جای تورق از اول شروع کنم به خواندن. ببینم می توانم بخوانم یا نه. ببینم دخترک می گذارد کتاب کاغذی در دستم سالم بماند یا نه. مخصوصا اینکه امانت بود و پدرم هم به شدت به تمیز و نو ماندن کتابهایش حساس است!! دیدم شد. و چه قدر چسبید آن اولین کتابِ چاپیِ بعد از حدود یک سال و نیم کتاب چاپی نخواندن! . و این هم شد بخشی از تلاش روزانه‌ی من. درحالیکه کنار دخترم نشسته بودم و او با اسباب بازی هایش مشغول می شد آن وسط مسط ها، چند صفحه ای هم کتاب می خواندم... خوبی اش این بود که دیگر دخترم دایم دستم گوشی نمی دید. حالا هم خودم اوقاتم کمی مفیدتر می گذشت هم الگوی خوبی بودم برای یک دختر یک سال و نیمه! در نگاهش مادری فرهیخته‌طور به نظر می رسیدم که در طول روز، کتاب به دست، در خانه به این طرف و آن طرف می رود... ادامه دارد... به قلم خانم #مرضیه_حق_خواه #من_مادری_کتاب #قسمت_پنجم #نظم_کتابخوانی_یک_مامان #مادر_کتابخوان #نظم_با_طعم_مادری #مجموعه_مادرانه_حنّان

04 مهر 1400 12:54:02

33 بازدید

مجموعه مادرانه حنان

"هوالحی" #نظم_مادرانه_۸ هر چه بالا و پایین میکردم ازین واکنش های غیرارادی و بهم ریختن های مدام خلقی در طول روز،آرامش در خانه مان و امنیت خاطری که همیشه در ذهنم بود در کودکانم ایجاد نمیشد.باید راه حلی بود تا آبی بشود بر این آتش خشمی که هر از چند گاهی از درونم زبانه میکشید. . البته که راه حل ها به تناسب علت بسیار متفاوت بود اما آنچه فارغ از تمام علل بسیار کاربردی و کمک کننده بود *باز نویسی و باز بینی روزانه* چالشهایم بود.هر شب قلم و کاغذ به دست وقایع تلخ روز را باز نویسی میکردم. به حالت توصیفی و به دور از قضاوت های همیشگی ذهنم(این بچه میخواد حرص منو دراره_ایشون همیشه لجبازه_عین باباشه😉)و بعد با خودم مرور میکردم که اگر دوباره در همان موقعیت قرار بگیرم چه خواهم کرد؟[بچه ها کل خانه را بهم ریخته بودن،هر چی گفتم گوش نکردن،داد زدمو و گریه کردنو....اینبار با شعر "بدو بدو حالا یالا بدو حالا"تشویقشون میکنم خودمم همراهیشون میکنم] همین بازنویسی و باز بینی به مرور "حضور در لحظه"و "دوری از واکنش های غیر ارادی" را تقویت میکرد و مرا به ثبات در رفتار نزدیک تر. این یعنی همان مشارطه-مراقبه و محاسبه ی دائم.محاسبه ای که امام رضا(ع)فرمودند سود آدمی در آن است؛ یاور موثری برای حضور در لحظه و تسلط بر واکنش هایم شد. زمان برد و طاقت فرسا بود اما به قول حاج شیخ علی آقای صفایی صبوری به اندازه ی عشق است،آدمی به اندازه ای که چیزی را میخواهد برآن پایدار میماند ودر راه آن سختی ها را تحمل میکند و برآن مقدمه میسازد و زمینه را فراهم میکند. و میدانم که تربیت یک شبه ممکن نیست و نفس من راه بلندی در پیش دارد برای تادیب خویش. #نظم_مادرانه #مجموعه_مادرانه_حنّان #نظم_خلق_و_خو #نظم_درکلام #ثبات_در_رفتار

04 مهر 1400 12:54:00

47 بازدید

مجموعه مادرانه حنان

یاحیّ ایام، ایام حج است و در این روزهای کرونایی که هی دارد کش می آید و قرار نیست حالاحالاها دست از سر ما بردارد، ما مادرها را خانه نشین کرده و فرصت تفریح و سفر را از ما و دلبندانمان گرفته است، مکه و بیت الله الحرام و عرفات و منا و ... هم که هرسال مملو از جمعیت بود حالا، امسال حسابی سوت و کور شده. انگار امسال دل ما هم بیشتر هوای استشمام عطر صحن مسجد نبوی، زیار ائمه بقیع از پشت نرده ها (برای ما که اجازه ورود به بقیع نداریم) و طواف هفت گانه دور خانه خدا دارد. گرچه دوریم و حسرت به دل، ولی کتاب، آن هم از نوع سفرنامه، آن هم با قلم بسیار دل نشین آقای حامد عسکری می تواند حال دلمان را حسابی خوب کند. «خال سیاه عربی» یک سفرنامه حج است، روایت سفر سال گذشته ی نویسنده، که با توصیفات زیبا و طنز لطیفش، حال آدم جا می آید و با روضه های گاه و بی گاهش، بغض و اشک امانمان نمی دهد. حالا که صحبت از بغض شد بگذارید این کتاب تازه از تنور در آمده را نیز معرفی کنیم. کتاب «خیابان ۲۰۴» روایت فاجعه منا است از زبان ۲۲ نفر، فاجعه ای که منجر به شهادت حدود ۷۰۰۰ تن از حجاج شد. گرچه برای ما مادرها که قلبمان شکننده تر شده، خواندنش سخت باشد، ولی سند خوبی است برای مظلومیت شهدای فاجعه منا که چه زود به دست فراموشی سپرده شدند. #خال_سیاه_عربی #خیابان_۲۰۴ #فاجعه_منا #حج #کتاب_خوب #حامد_عسکری #زهرا_کاردانی #انتشارات_امیر_کبیر #سوره_مهر #کتاب_مادرانه #کتابخوار #شهید_آقایی_پور #شهید_رکن_آبادی #مجموعه_مادرانه_حنّان

04 مهر 1400 12:53:58

29 بازدید

مجموعه مادرانه حنان

#کتاب_مادرانه هو النور . امروز روز شهادت امام حسن عسکری(ع) است. کتاب «حاء مشدد» دقیقا همین روز و روزهای بعد از شهادت را روایت می‌کند. روزهای سختی که شیعیان در بدترین شرایط و بیشترین فشار از طرف حکومت عباسی قرار دارند. روزهایی که حکومت به دنبال جانشین امام یازدهم شیعیان کل سامرا را زیر و‌ رو می‌کند ولی هرچه بیشتر می‌گردد کمتر می‌یابد. جعفر کذاب، برادر امام شهید نیز آتش‌بیار معرکه شده است و با کارهایش خون به دل مادرش حدیثه خاتون و‌ عمه‌اش حکیمه خاتون می‌کند. . مگر می‌شود مادر باشی و دردهای حدیثه خاتون و نیز حکیمه خاتون را که کم از مادر نبود برای امام شهید، درنیابی؟ از یک طرف فرزندی که عزیزترین است در آسمان و زمین، را به شهادت رسانده‌اند و همسرش و فرزندی که موعود عالمیان است به امر خدا از دیده‌ها نهان شده باشند، از یک طرف فرزند ناخلفی که به جای کمک‌حال بودن در این شرایط و اطاعت از امر ولی خود، حرمت و عزا سرش نشود و با کارهایش نمک به زخمت بپاشد... . برشی از کتاب:. حدیثه به آرامی پلک می‌زند و سرش را به علامت تأسف تکان می‌دهد و با صدای نیمه گرفته می‌گوید: - هیچ وقت نفهمیدم چرا جعفر جایگاهش را نمی‌خواست بپذیرد؟ هرچند کبنه و حسد را از حَذَق به ارث برده است. می‌بینی! مرا از دیدن عروسم و مهدی محروم کرده است. داغ ابامحمد برای نرجس سنگین است و پنهان ماندنش، داغش را می‌افزاید. بریهه پشتش به من است و سرش را روی زانوهایش گذاشته است. صورتش را که بلند می‌کند، خیس شده است. صدای گریه‌اش بلند می‌شود و می‌گوید: - جده!صبر کن! تو دل‌رحم‌تر از آن هستی که پدرم را نفرین کنی. بدبختی او، بدبختی من است. حدیثه سرش را برمی‌گرداند و با ابرو اشاره می‌کند که بریهه نزدیک او بیاید. سر بریهه را در آغوشش می‌گیرد و می‌گوید: - جگرم را سوزاند! داغ از دست دادن ابامحمد از یک‌ طرف، داغ خیانت‌های جعفر از سوی دیگر؛ برایش مادر‌ نبوده‌ام، اما مادری کرده‌ام. . پ.ن.: نویسنده عنوان کتاب را از دو «حاء» اول نام‌های «حکیمه خاتون» و «حدیثه خاتون» وام گرفته است‌. #کتاب_مادرانه #حاء_مشدد #عترت_اسماعیلی #کتاب_نیستان #امام_حسن_عسکری_ع #امام_زمان_عج #غیبت_صغری #حکیمه_خاتون #حدیثه_خاتون #جعفر_کذاب

04 مهر 1400 12:53:59

30 بازدید

مجموعه مادرانه حنان

"هوالحی" #نظم_مادرانه_۴ طبق معمول صبح ها بعد از نماز صبح لیست روزانه نوشتم: کارهای روتین منزل بازی های روزانه با بچه ها کتابخوانی دست جمعی قرآن شبانه با همسرجان یاداوری خرید به همسر جان زمان نظم دادن به وسایل منزل مطالعه فیش نویسی مختص بین الطلوعین و... به نسبت خوب پیش رفتم اما ساعت ده مادرم تماس گرفتند که به کمکت احتیاج دارم اگر امکانش هست سریع بیا.(برای من این موقعیتها پله پروازه فقط یه نیت کافیه و بعدش پرتت میکنه ده مرحله جلوتر!) سریع بچه ها را آماده کردم و رفتیم. عصر خسته برگشتیم.شام را سریع مهیا کردم و نشستم به انجام کارها که صدای دعوای پسرها بلند شد.بعد از یک روز کار مداوم و هی با نخود سیاه سرگرم کردنشان حسابی کلافه بودند و احتیاج داشتند کنارشان بمانم و با توجه صد در صدی بازی کنیم.پس دفتر برنامه ریزی بسته شد و باقی وقت و انرژی روزم تقدیم گل پسرها شد. *بعضی روزا نوع گذشت زمان خیلی دست ما نیست.نهایتا میشه برنامه رو نگاهی انداخت و فهمید تو فرصت اندک چه کاری رو میشه انجام داد یا همزمان با کارای پیش آمده چه کاری از لیست رو میشه تیک زد*؟ *باور قلبی من اینه که نیت به کارام هویت میده و حتما کاری که با نیت انجام بشه جز ساعات مفیده.مخصوصا اگر خدمت به والدین یا خوشحال کردن طفلی باشه برکت جاری اون کار روزهای بعدی، منو خیلی تند تر از قبل به مقصد و هدف نزدیک میکنه.* پ.ن۱:مامانایی که کودک زیر دوسال دارین؛خیلی دنبال برنامه ریزی های دقیق و خارق العاده نباشید.از کودکی فرزندتون لذت ببرید و به انجام یک یا دو کار روزانه قانع باشید که این روزا موندنی نیست. پ.ن۲:هر اتفاقی افتاد یا هر پیشامدی حاصل شد استقامت و مداومت شماست که نتیجه رو تعیین میکنه. پ.ن۳:به قول حاج شیخ علی آقای صفایی رحمه الله: *کم مستمر بهتر از زیاد ملال آوره* #استقامت_ومداومت_دربرنامه #کم_مستمر_بهتر_از_زیاد_ملال_آور #نظم_مادرانه #مجموعه_مادرانه_حنّان

04 مهر 1400 12:53:58

47 بازدید

مجموعه مادرانه حنان

5

26

. ‌#کتاب_مادرانه ‌برای ما مادرها همیشه لذت بخش است که بنشینیم پای صحبت مادرهای دیگر. از اینکه از حس زیبای مادری و عشق به فرزند و فراز و نشیب های دوران بارداری گرفته تا زایمان و بچه داری بشنویم سرشار از عشق می شویم. چون این جنس روایت را می فهمیم و با تمام وجود آن را لمس می کنیم. . حالا در نظر بگیرید که این مادران، از شمار برترین زنانی باشند که خالق یکتا بر روی زمین آفریده باشد. آن قدر عزیز باشند که خدا خود در کتابش نیز از آنها به نیکی یاد کرده باشد. از این دل نشین تر هم مگر می شود؟ . خانم سلیمانی در کتاب «طلوع روز چهارم» همین کار را می کند. ما را با فاطمه بنت اسد، مادر شیر خدا همراه می کند و می برد درون کعبه و می نشاند پای صحبت چهار تن از برترین زنان عالم که داستان مادری خود را روایت می کنند. . حضرت هاجر(س) حضرت مریم(س)، حضرت آسیه(س) و یوکابد (مادر حضرت موسی(ع)) چهار بانوی بزرگواری هستند که در کعبه و هنگام به دنیا آمدن امیرالمؤمنین(ع) به استقبال مادرش می آیند و سه روز همراه او در کعبه می مانند تا زمانی که فاطمه بنت اسد همراه با فرزند بزرگوارشان، از کعبه خارج می شوند. در خلال این داستان، هر یک از این چهار بانو بخش هایی از زندگی خود را روایت می کنند که به صورت رفت و برگشت هایی به گذشته ایشان در کتاب آمده است. . کتاب بسیار زیبا روایت شده است و سرشار است از طعم شیرین مادری و از جنس نور که واقعا خواندنش لذت و حظ معنوی را عاید انسان می کند. #طلوع_روز_چهارم #فاطمه_سلیمانی_ازندریانی #انتشارات_نیستان #معرفی_کتاب #کتاب_مادرانه #مجموعه_مادرانه_حنّان

19 خرداد 1401 01:17:26

پست هاتون خیلی آموزندس🌹

زهرا غلامی

-0 پاسخ

19 خرداد 1401 01:15:24

❤️❤️❤️

محیا فرزان

-0 پاسخ

19 خرداد 1401 01:08:26

مرسی خیلی جالب بود اطلاعات خوبی به دست آوردم

الهه محمدی

-0 پاسخ

19 خرداد 1401 01:05:23

👍👍👍👍👍

سارا امیری

-0 پاسخ

19 خرداد 1401 01:02:56

عالی بود لایک

مرضیه اشتری

-0 پاسخ

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

مجموعه مادرانه حنان

مجموعه مادرانه حنان

5

26

. ‌#کتاب_مادرانه ‌برای ما مادرها همیشه لذت بخش است که بنشینیم پای صحبت مادرهای دیگر. از اینکه از حس زیبای مادری و عشق به فرزند و فراز و نشیب های دوران بارداری گرفته تا زایمان و بچه داری بشنویم سرشار از عشق می شویم. چون این جنس روایت را می فهمیم و با تمام وجود آن را لمس می کنیم. . حالا در نظر بگیرید که این مادران، از شمار برترین زنانی باشند که خالق یکتا بر روی زمین آفریده باشد. آن قدر عزیز باشند که خدا خود در کتابش نیز از آنها به نیکی یاد کرده باشد. از این دل نشین تر هم مگر می شود؟ . خانم سلیمانی در کتاب «طلوع روز چهارم» همین کار را می کند. ما را با فاطمه بنت اسد، مادر شیر خدا همراه می کند و می برد درون کعبه و می نشاند پای صحبت چهار تن از برترین زنان عالم که داستان مادری خود را روایت می کنند. . حضرت هاجر(س) حضرت مریم(س)، حضرت آسیه(س) و یوکابد (مادر حضرت موسی(ع)) چهار بانوی بزرگواری هستند که در کعبه و هنگام به دنیا آمدن امیرالمؤمنین(ع) به استقبال مادرش می آیند و سه روز همراه او در کعبه می مانند تا زمانی که فاطمه بنت اسد همراه با فرزند بزرگوارشان، از کعبه خارج می شوند. در خلال این داستان، هر یک از این چهار بانو بخش هایی از زندگی خود را روایت می کنند که به صورت رفت و برگشت هایی به گذشته ایشان در کتاب آمده است. . کتاب بسیار زیبا روایت شده است و سرشار است از طعم شیرین مادری و از جنس نور که واقعا خواندنش لذت و حظ معنوی را عاید انسان می کند. #طلوع_روز_چهارم #فاطمه_سلیمانی_ازندریانی #انتشارات_نیستان #معرفی_کتاب #کتاب_مادرانه #مجموعه_مادرانه_حنّان

پست هاتون خیلی آموزندس🌹 زهرا غلامی

19 خرداد 1401 01:17:26

-0 پاسخ

❤️❤️❤️ محیا فرزان

19 خرداد 1401 01:15:24

-0 پاسخ

مرسی خیلی جالب بود اطلاعات خوبی به دست آوردم الهه محمدی

19 خرداد 1401 01:08:26

-0 پاسخ

👍👍👍👍👍 سارا امیری

19 خرداد 1401 01:05:23

-0 پاسخ

عالی بود لایک مرضیه اشتری

19 خرداد 1401 01:02:56

-0 پاسخ

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن