پست های مشابه

مجموعه مادرانه حنان

‌ ماه ها به همین منوال گذشت. خیلی خوب بود. هر چند سرعتم لاک پشتی بود ولی ماهی چند کتاب می خواندم و کمی روال زندگی‌ام به حالت عادی برگشته بود. اما بازدهی این کار پایین بود. روز به روز که دخترم به حرف می آمد دیگر نمی شد غرق در کتاب شد. هی می خواست با من حرف بزند و سوال بپرسد و دلبری کند. سررشته‌ی کتاب از دستم درمی‌رفت. گاهی می‌شد یک جمله را چند بار می خواندم تا بفهمم چه می‌گوید. از این طرف خانه به آن طرف خانه کتاب را با خودم جابجا می کردم ولی دریغ از خواندن یک صفحه با تمرکز. دیدم این طور نمی‌شود. هم نیاز داشتم که بخوانم و مطالعه بخش لاینفکی از زندگی‌ام شده بود و به آن وابسته بودم، هم عدم تمرکز حالم را خراب می‌کرد. این شد که به بیداری رو آوردم، کاری که قبلا برایم خیلی سخت بود. قبلا حتی برای درس خواندن هم نمی توانستم بیدار بمانم. کافی بود یک نفر در خانه خواب باشد تا من هم موقع باز کردن کتاب درسی هی خمیازه بکشم و آخر سر آن را ببوسم و بگذارم کنار. اهل صبح زود بیدار شدن هم نبودم. خلاصه اینکه همیشه خواب را به همه چیز ترجیح می دادم. ولی حالا انگیزه‌ای قوی پیدا شده بود در من. چیزی که خیلی خیلی بیشتر از درس خواندن به آن علاقه و مهم تر از آن نیاز داشتم. نیاز آدم را تغییر می دهد. نگاهش را... رفتارش را... توجیهات و استدلال‌هایش را... اصلا نیاز آدم را از این رو به آن رو می کند. حالا حاضر بودم از خواب نازنینم برای کتاب بزنم. گاهی شبها بعد از اینکه همسر و دخترم می خوابیدند کتاب می خواندم و گاهی هم صبحها بعد از نماز... ادامه دارد... به قلم خانم #مرضیه_حق_خواه #من_مادری_کتاب #قسمت_ششم #نظم_کتابخوانی_یک_مامان #مادر_کتابخوان #نظم_با_طعم_مادری #مجموعه_مادرانه_حنّان

04 مهر 1400 12:54:03

30 بازدید

مجموعه مادرانه حنان

یاحیّ ایام، ایام حج است و در این روزهای کرونایی که هی دارد کش می آید و قرار نیست حالاحالاها دست از سر ما بردارد، ما مادرها را خانه نشین کرده و فرصت تفریح و سفر را از ما و دلبندانمان گرفته است، مکه و بیت الله الحرام و عرفات و منا و ... هم که هرسال مملو از جمعیت بود حالا، امسال حسابی سوت و کور شده. انگار امسال دل ما هم بیشتر هوای استشمام عطر صحن مسجد نبوی، زیار ائمه بقیع از پشت نرده ها (برای ما که اجازه ورود به بقیع نداریم) و طواف هفت گانه دور خانه خدا دارد. گرچه دوریم و حسرت به دل، ولی کتاب، آن هم از نوع سفرنامه، آن هم با قلم بسیار دل نشین آقای حامد عسکری می تواند حال دلمان را حسابی خوب کند. «خال سیاه عربی» یک سفرنامه حج است، روایت سفر سال گذشته ی نویسنده، که با توصیفات زیبا و طنز لطیفش، حال آدم جا می آید و با روضه های گاه و بی گاهش، بغض و اشک امانمان نمی دهد. حالا که صحبت از بغض شد بگذارید این کتاب تازه از تنور در آمده را نیز معرفی کنیم. کتاب «خیابان ۲۰۴» روایت فاجعه منا است از زبان ۲۲ نفر، فاجعه ای که منجر به شهادت حدود ۷۰۰۰ تن از حجاج شد. گرچه برای ما مادرها که قلبمان شکننده تر شده، خواندنش سخت باشد، ولی سند خوبی است برای مظلومیت شهدای فاجعه منا که چه زود به دست فراموشی سپرده شدند. #خال_سیاه_عربی #خیابان_۲۰۴ #فاجعه_منا #حج #کتاب_خوب #حامد_عسکری #زهرا_کاردانی #انتشارات_امیر_کبیر #سوره_مهر #کتاب_مادرانه #کتابخوار #شهید_آقایی_پور #شهید_رکن_آبادی #مجموعه_مادرانه_حنّان

04 مهر 1400 12:53:58

28 بازدید

مجموعه مادرانه حنان

‌ قسمت سوم قبلا با کتاب غریبه نبودم.‌ از کودکی پدرم، برایمان اشتراک کانون پرورشی گرفته بود و کتاب کودک کم نداشتیم. در نوجوانی هم خیلی خوره کتاب نبودم ولی هرازگاهی کتاب می خواندم. عاشق هری پاتر بودم. کم کم وارد دنیای کتابهای بزرگسال شدم. با چند رمان عاشقانه که همه آن زمان‌ها می خواندند شروع شد و بعد با آثار سید مهدی شجاعی آشنا شدم و فهمیدم داستان مذهبی هم داریم. یکی از بزرگترین آرزوهایم شرکت هر ساله در نمایشگاه کتاب بود که با ورود به دانشگاه و سفر به تهران، به حقیقت پیوست. در سالهای قبل از بچه داری هم کتاب می خریدم و می خواندم. ولی داستان کتابخواری من حدودا چند ماه بعد از به دنیا آمدن دخترم شروع شد؛ آن زمانی که از همه جا بریده بودم و تنها وظیفه ام نگهداری از موجود ظریف و کوچکی بود که به شدت به من وابسته بود. از خانواده دور بودم (مثل همین حالا) و به غیر از رفت و آمد با چند دوست که در وضعیتی مشابه من بودند، برنامه جدی دیگری نداشتم. منی که همیشه از بیرون رفتن فراری بودم و خانه را به هرجای دنیا ترجیح می دادم، از خانه نشینی خسته شده بودم و دیگر داشتم به مرز جنون می رسیدم. خانه ام افتضاح بود و حوصله تمیزکاری نداشتم. برای اولین بار در عمرم در یک گروه و کلاس مجازی (آن زمان ها تلگرام فیلتر نشده بود) شرکت کردم. کتاب «دگرگونی زندگی با جادوی نظم» را معرفی کردند و من گشتم تا بخوانمش. مدتها بود کتاب دست نگرفته بودم. برای نی نی کتاب زیاد می خواندم ولی برای خودم نه! گشتم و گشتم تا اپلیکیشنی پیدا کردم به اسم «فیدیبو»!! یافتن فیدیبو همان و شیدا شدن من همان... ادامه دارد... به قلم خانم #مرضیه_حق_خواه #من_مادری_کتاب #قسمت_سوم #نظم_کتابخوانی_یک_مامان #مادر_کتابخوان #نظم_با_طعم_مادری #مجموعه_مادرانه_حنّان

04 مهر 1400 12:54:02

31 بازدید

مجموعه مادرانه حنان

#کتاب_مادرانه هو النور . امروز روز شهادت امام حسن عسکری(ع) است. کتاب «حاء مشدد» دقیقا همین روز و روزهای بعد از شهادت را روایت می‌کند. روزهای سختی که شیعیان در بدترین شرایط و بیشترین فشار از طرف حکومت عباسی قرار دارند. روزهایی که حکومت به دنبال جانشین امام یازدهم شیعیان کل سامرا را زیر و‌ رو می‌کند ولی هرچه بیشتر می‌گردد کمتر می‌یابد. جعفر کذاب، برادر امام شهید نیز آتش‌بیار معرکه شده است و با کارهایش خون به دل مادرش حدیثه خاتون و‌ عمه‌اش حکیمه خاتون می‌کند. . مگر می‌شود مادر باشی و دردهای حدیثه خاتون و نیز حکیمه خاتون را که کم از مادر نبود برای امام شهید، درنیابی؟ از یک طرف فرزندی که عزیزترین است در آسمان و زمین، را به شهادت رسانده‌اند و همسرش و فرزندی که موعود عالمیان است به امر خدا از دیده‌ها نهان شده باشند، از یک طرف فرزند ناخلفی که به جای کمک‌حال بودن در این شرایط و اطاعت از امر ولی خود، حرمت و عزا سرش نشود و با کارهایش نمک به زخمت بپاشد... . برشی از کتاب:. حدیثه به آرامی پلک می‌زند و سرش را به علامت تأسف تکان می‌دهد و با صدای نیمه گرفته می‌گوید: - هیچ وقت نفهمیدم چرا جعفر جایگاهش را نمی‌خواست بپذیرد؟ هرچند کبنه و حسد را از حَذَق به ارث برده است. می‌بینی! مرا از دیدن عروسم و مهدی محروم کرده است. داغ ابامحمد برای نرجس سنگین است و پنهان ماندنش، داغش را می‌افزاید. بریهه پشتش به من است و سرش را روی زانوهایش گذاشته است. صورتش را که بلند می‌کند، خیس شده است. صدای گریه‌اش بلند می‌شود و می‌گوید: - جده!صبر کن! تو دل‌رحم‌تر از آن هستی که پدرم را نفرین کنی. بدبختی او، بدبختی من است. حدیثه سرش را برمی‌گرداند و با ابرو اشاره می‌کند که بریهه نزدیک او بیاید. سر بریهه را در آغوشش می‌گیرد و می‌گوید: - جگرم را سوزاند! داغ از دست دادن ابامحمد از یک‌ طرف، داغ خیانت‌های جعفر از سوی دیگر؛ برایش مادر‌ نبوده‌ام، اما مادری کرده‌ام. . پ.ن.: نویسنده عنوان کتاب را از دو «حاء» اول نام‌های «حکیمه خاتون» و «حدیثه خاتون» وام گرفته است‌. #کتاب_مادرانه #حاء_مشدد #عترت_اسماعیلی #کتاب_نیستان #امام_حسن_عسکری_ع #امام_زمان_عج #غیبت_صغری #حکیمه_خاتون #حدیثه_خاتون #جعفر_کذاب

04 مهر 1400 12:53:59

29 بازدید

مجموعه مادرانه حنان

#نظم_مادرانه_قسمت_اول هوالحی پسرک تازه به دنیا آمده بود و مراقبت بیست و چهار ساعته لازم داشت همزمان مهمان های رنگارنگ، وقت و بی وقت، به بهانه دیدن او زنگ خانه را میزدند. امتحان های ترم یک ارشد شروع شده بود و سخت ترین کار دنیا برایم انجام کارهای خانه بود. صبح ها لیست روزانه مینوشتم اما آخر شب با اینکه حال پسرک وحتی حال خانه خوب بود اما چیزی درون من سر جایش نبود..زمان گذشت تا روزی که ازتهوع موقع بیداری فهمیدم پسرک دوم دارد قدم رنجه میکند.ولی تلنگر بزرگ آن بود که من باید با وجود بارداری و حضور پسرک پایان نامه مینوشتم و قبل از تولد عضو چهارم جلسه دفاع را برقرار میکردم. پس وقت آن رسیده بود که سر و سامانی به اوضاع بدهم. دست به کار شدم:کتاب های مختلفی در خصوص برنامه ریزی، چندین دوره صوت و کارگاه و اطلاعاتی که جسته و گریخته از فضای مجازی دریافت کردم. و حالا اینجا هستم تا تجربه ی زیسته خودم و مسیری که به نظم و نشاط در زندگی ام رسیده را بازگو کنم. و امیدوارم مفید فایده باشد برای مادرهایی مثل خودم. #نظم_مادرانه #حذف_عادات_مخرب #ایرادات_برنامه_ریزی #نشاط_را_برگردانیم #آهسته_و_پیوسته #مجموعه_مادرانه_حنّان

04 مهر 1400 12:53:56

35 بازدید

مجموعه مادرانه حنان

#نظم_مادرانه_قسمت_دوم باید میفهمیدم مشکل برنامه ریزی من کجاست؟چه اتفاقی در طول روز مانع رسیدن من به کارهای شخصی ام میشود؟ به توصیه استادم کاغذو قلم برداشتم تاریز کارهای روزانه ام را به مدت چهار روز بنویسم. از پایان روز اول ایراد را پیدا کرده بودم...تقریبا هر روز همین گونه میگذشت: رسیدگی به فرزندم چک کردن گوشی کار خانه چک کردن گوشی بازی با فرزندم چک کردن گوشی خواباندن فرزندم و همزمان چک کردن گوشی و.... آنچه زمان مرا مثل خوره میخورد و همه ی زمان طلایی ام را از من میگرفت گوشی من بود... تصمیم قاطع گرفتم ؛از فردا فقط سی دقیقه صبح و به همین میزان آخر شبها وقتم راخرجش میکنم. اما بعد از یک هفته متوجه شدم من نتوانسته ام کنترلش کنم. چشم و گوش من به حجم بالایی از جلوه های سمعی و بصری معتاد شده بود و ذهنم دائمادنبالش میگشت. حذف دفعی در مورد این عادت مخرب من مناسب نبود پس به سمت حذف تدریجی و جایگزین کردن رفتم: اولین مرحله، حذف تمام گروه ها و پیج هایی بود که نفعی برایم نداشتند و در مرحله بعد کتاب های صوتی وصوت ها و سی دی هایی که مدت ها بود میخواستم گوش بدهم؛ به کمکم آمدند. و به مرور توانستم گوشی را مدیریت شده استفاده کنم و اجازه ندهم او مرا مدیریت کند.یاد گرفتم اولین مرحله این است که باگ برنامه ریزی خود را بیابم و بسته به احوالات شخصی و شرایط زندگی ام دفعتا یا تدریجا حذفش کنم.باید صبور باشم و خودم را برای آزمون و خطاهای فراوان آماده کنم.هیچ تغییری راحت نیست.مخصوصا این کار که به معنای اصلاح سبک تفکر و زندگی من است.باید یاد بگیرم زندگی ام را بدون عادات مخرب پیش ببرم. #نظم_مادرانه_قسمت_دوم #نظم_مادرانه_۲ #نظم_مادرانه #هدف #اولویت_بندی #تهیه_لیست_اهداف #مجموعه_مادرانه_حنان

04 مهر 1400 12:53:57

50 بازدید

مجموعه مادرانه حنان

10

40

‌ *چند روز پیش روز مباهله بود، روزی که ما بچه شیعه ها به آن مباهات می‌کنیم. مایی که هرچه نداشته باشیم یک «پنج تن آل عبا» داریم که همه نداشتن‌های دنیا را جبران می‌کند. حالا می خواهیم دو تا کتاب داستان برای سنین شش سال به بالا درباره‌ی این دردانه‌های خدا معرفی کنیم. کتاب «قصه‌ی خوبان» اتفاقا قصه‌ی همین عبایی هست که به سبب آن، پیامبر اکرم(ص)، دختر پاک و دوست داشتنی‌شان حضرت زهرا(س)، امیرالمؤمنین علی(ع) و دو سرور جوانان اهل بهشت، حسنین(ع) را «پنج تن آل عبا» می‌نامیم. داستان این کتاب از یک زاویه دید جدید به ماجرای حدیث کسا می‌پردازد، یعنی از زبان همان «کسا» یا عبای پیامبر(ص). همین هم جذابیت داستان را دوچندان می‌کند و خواندنش نه تنها برای نوجوانان بلکه برای ما مادر و‌پدرها هم دلنشین و امیدبخش است. *کتاب دوم «دعوت مردی که راست می‌گفت» است که با قلم زیبای ابراهیم حسن بیگی نوشته شده و داستان عجیب و جذاب روز مباهله را از زبان یکی از همان نصرانی‌های بطن ماجرا روایت می‌کند، فردی که تحت تأثیر پیروزی پیامبر در مباهله قرار می‌گیرد و مسلمان می‌شود. این دو کتاب زیبا با تصویرگری خاص خانم نگین حسین زاده را از دست ندهید.‌ #مجموعه_مادرانه_حنّان #چگونه_کودک_خود_را_سرگرم_کنیم #معرفی_کتاب_کودک #انتشارات_جمکران #حدیث_کسا #قصه_خوبان #دعوت_مردی_که_راست_میگفت #روز_مباهله #کودکان#اوقات_فراغت

19 خرداد 1401 01:13:24

مطالب جالب بذارین

زهرا غلامی

-0 پاسخ

19 خرداد 1401 01:11:24

از این مطالب باز هم بذارین خیلی ممنون تشکر

سارا امیری

-0 پاسخ

19 خرداد 1401 01:10:24

مرسی خیلی جالب بود اطلاعات خوبی به دست آوردم

فرزانه زهیری

-0 پاسخ

19 خرداد 1401 01:09:26

خیلی خوب و مفید

الهام خطابی

-0 پاسخ

19 خرداد 1401 01:06:24

😒😒😒

فریده نژادی

-0 پاسخ

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

19 خرداد 1401 01:05:25

مائده سبزواری

-0 پاسخ

مجموعه مادرانه حنان

مجموعه مادرانه حنان

10

40

‌ *چند روز پیش روز مباهله بود، روزی که ما بچه شیعه ها به آن مباهات می‌کنیم. مایی که هرچه نداشته باشیم یک «پنج تن آل عبا» داریم که همه نداشتن‌های دنیا را جبران می‌کند. حالا می خواهیم دو تا کتاب داستان برای سنین شش سال به بالا درباره‌ی این دردانه‌های خدا معرفی کنیم. کتاب «قصه‌ی خوبان» اتفاقا قصه‌ی همین عبایی هست که به سبب آن، پیامبر اکرم(ص)، دختر پاک و دوست داشتنی‌شان حضرت زهرا(س)، امیرالمؤمنین علی(ع) و دو سرور جوانان اهل بهشت، حسنین(ع) را «پنج تن آل عبا» می‌نامیم. داستان این کتاب از یک زاویه دید جدید به ماجرای حدیث کسا می‌پردازد، یعنی از زبان همان «کسا» یا عبای پیامبر(ص). همین هم جذابیت داستان را دوچندان می‌کند و خواندنش نه تنها برای نوجوانان بلکه برای ما مادر و‌پدرها هم دلنشین و امیدبخش است. *کتاب دوم «دعوت مردی که راست می‌گفت» است که با قلم زیبای ابراهیم حسن بیگی نوشته شده و داستان عجیب و جذاب روز مباهله را از زبان یکی از همان نصرانی‌های بطن ماجرا روایت می‌کند، فردی که تحت تأثیر پیروزی پیامبر در مباهله قرار می‌گیرد و مسلمان می‌شود. این دو کتاب زیبا با تصویرگری خاص خانم نگین حسین زاده را از دست ندهید.‌ #مجموعه_مادرانه_حنّان #چگونه_کودک_خود_را_سرگرم_کنیم #معرفی_کتاب_کودک #انتشارات_جمکران #حدیث_کسا #قصه_خوبان #دعوت_مردی_که_راست_میگفت #روز_مباهله #کودکان#اوقات_فراغت

مطالب جالب بذارین زهرا غلامی

19 خرداد 1401 01:13:24

-0 پاسخ

از این مطالب باز هم بذارین خیلی ممنون تشکر سارا امیری

19 خرداد 1401 01:11:24

-0 پاسخ

مرسی خیلی جالب بود اطلاعات خوبی به دست آوردم فرزانه زهیری

19 خرداد 1401 01:10:24

-0 پاسخ

خیلی خوب و مفید الهام خطابی

19 خرداد 1401 01:09:26

-0 پاسخ

😒😒😒 فریده نژادی

19 خرداد 1401 01:06:24

-0 پاسخ

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن