پست های مشابه
مجموعه مادرانه حنان
#کتاب_مادرانه هو النور . امروز روز شهادت امام حسن عسکری(ع) است. کتاب «حاء مشدد» دقیقا همین روز و روزهای بعد از شهادت را روایت میکند. روزهای سختی که شیعیان در بدترین شرایط و بیشترین فشار از طرف حکومت عباسی قرار دارند. روزهایی که حکومت به دنبال جانشین امام یازدهم شیعیان کل سامرا را زیر و رو میکند ولی هرچه بیشتر میگردد کمتر مییابد. جعفر کذاب، برادر امام شهید نیز آتشبیار معرکه شده است و با کارهایش خون به دل مادرش حدیثه خاتون و عمهاش حکیمه خاتون میکند. . مگر میشود مادر باشی و دردهای حدیثه خاتون و نیز حکیمه خاتون را که کم از مادر نبود برای امام شهید، درنیابی؟ از یک طرف فرزندی که عزیزترین است در آسمان و زمین، را به شهادت رساندهاند و همسرش و فرزندی که موعود عالمیان است به امر خدا از دیدهها نهان شده باشند، از یک طرف فرزند ناخلفی که به جای کمکحال بودن در این شرایط و اطاعت از امر ولی خود، حرمت و عزا سرش نشود و با کارهایش نمک به زخمت بپاشد... . برشی از کتاب:. حدیثه به آرامی پلک میزند و سرش را به علامت تأسف تکان میدهد و با صدای نیمه گرفته میگوید: - هیچ وقت نفهمیدم چرا جعفر جایگاهش را نمیخواست بپذیرد؟ هرچند کبنه و حسد را از حَذَق به ارث برده است. میبینی! مرا از دیدن عروسم و مهدی محروم کرده است. داغ ابامحمد برای نرجس سنگین است و پنهان ماندنش، داغش را میافزاید. بریهه پشتش به من است و سرش را روی زانوهایش گذاشته است. صورتش را که بلند میکند، خیس شده است. صدای گریهاش بلند میشود و میگوید: - جده!صبر کن! تو دلرحمتر از آن هستی که پدرم را نفرین کنی. بدبختی او، بدبختی من است. حدیثه سرش را برمیگرداند و با ابرو اشاره میکند که بریهه نزدیک او بیاید. سر بریهه را در آغوشش میگیرد و میگوید: - جگرم را سوزاند! داغ از دست دادن ابامحمد از یک طرف، داغ خیانتهای جعفر از سوی دیگر؛ برایش مادر نبودهام، اما مادری کردهام. . پ.ن.: نویسنده عنوان کتاب را از دو «حاء» اول نامهای «حکیمه خاتون» و «حدیثه خاتون» وام گرفته است. #کتاب_مادرانه #حاء_مشدد #عترت_اسماعیلی #کتاب_نیستان #امام_حسن_عسکری_ع #امام_زمان_عج #غیبت_صغری #حکیمه_خاتون #حدیثه_خاتون #جعفر_کذاب
04 مهر 1400 12:53:59
29 بازدید
مجموعه مادرانه حنان
چند ماهی گذشت و من همچنان مشغول فیدیبوخوانی بودم و کتاب چاپی دست نمی گرفتم. تا اینکه یک روز که به شیراز رفته بودم (منزل پدری)، و دخترم (که حالا یک سال و خرده ای شده بود و می توانست تا حدی گلیم خودش را از آب بکشد و راه برود و خودش را به خواسته اش برساند و نیازی نبود جیغ بزند و دو دستش را بلند کند به سمتم تا بغلش کنم و او را به مقصد مورد نظر برسانم) مشغول به هم ریختن گوشه ای از خانه بود و حسابی سرگرم شده بود. . رفتم سراغ کتابخانهی اتاق پدرم (یک کتابخانهی خیلی جذاب و وسوسه برانگیز که هربار می روم آنجا هر از چند ساعت یک بار می روم از آن بازدید می کنم و زل می زنم به قفسه ها تا ببینم چه کتابی می توانم شکار کنم و کمی سرِ برداشتنِ کتاب و پس ندادن و صاحب شدنش سر به سرِ پدر بگذارم و باهم کل کل پدردختری کنیم!). . نمی دانم ایام محرم بود یا نه. ولی کتاب «فردا مسافرم» مریم راهی را برداشتم تا تورقی کنم (کتابی داستانی درباره سفر کاروان اسرای کربلا تا شام و مدینه). گفتم این بار به جای تورق از اول شروع کنم به خواندن. ببینم می توانم بخوانم یا نه. ببینم دخترک می گذارد کتاب کاغذی در دستم سالم بماند یا نه. مخصوصا اینکه امانت بود و پدرم هم به شدت به تمیز و نو ماندن کتابهایش حساس است!! دیدم شد. و چه قدر چسبید آن اولین کتابِ چاپیِ بعد از حدود یک سال و نیم کتاب چاپی نخواندن! . و این هم شد بخشی از تلاش روزانهی من. درحالیکه کنار دخترم نشسته بودم و او با اسباب بازی هایش مشغول می شد آن وسط مسط ها، چند صفحه ای هم کتاب می خواندم... خوبی اش این بود که دیگر دخترم دایم دستم گوشی نمی دید. حالا هم خودم اوقاتم کمی مفیدتر می گذشت هم الگوی خوبی بودم برای یک دختر یک سال و نیمه! در نگاهش مادری فرهیختهطور به نظر می رسیدم که در طول روز، کتاب به دست، در خانه به این طرف و آن طرف می رود... ادامه دارد... به قلم خانم #مرضیه_حق_خواه #من_مادری_کتاب #قسمت_پنجم #نظم_کتابخوانی_یک_مامان #مادر_کتابخوان #نظم_با_طعم_مادری #مجموعه_مادرانه_حنّان
04 مهر 1400 12:54:02
32 بازدید
مجموعه مادرانه حنان
هوالحی یادتونه قرار بود یه لیست اهداف داشته باشیم و یه لیست کارای عقب افتاده تا هر روز چندتاشونو بذاریم تو لیست روزانه و انجامشون بدیم؟ قرار بود لیست اهدافمونو تو این دسته ها بذاریم: مالی و اقتصادی- بندگی- مادری- همسری- شخصی- ظاهری- هنری- علمی(تحصیلی)- ورزشی_ اجتماعی- شغلی-تفریحی و محیطی. و کارایی که مدت هاست پشت گوش میندازیم رو تو لیست کارهای عقب افتاده، مثلا لباسهایی که نیاز به دوختن دکمه یا درز شکافته شده دارن.دندون پزشکی. تموم کردم پروسه گرفتن گواهینامه. برگرداندن کتابی که چند سال از خوندنش گذشته اما به کتابخانه یا صاحبش پس ندادیمش.انجام روتین های پوستی که هی عقب میندازیم.... یه چیزی بگم، من دفعه اولی که لیست نوشتم بعضی موارد رو نمیتونستم تفکیک کنم که این هدفه یا کار عقب افتاده. پس شمام نگران نباشید و خودتونو اذیت نکنید لیستتون را بنویسید و انجامشون بدین به مرور متوجه میشین که چه موردی جاش تو کدوم لیسته. اما مطلب اصلی امروز: میخوام یه راه میانبر بهتون نشون بدم برای شما مامانِ عزیزی که تو اهدافت نوشتی: -همیشه خنده رو باشم -غر نزنم مخصوصا به همسرم -صبور باشم مخصوصا جلوی شیطنت بچه ها این چیزا تا درونی نشه بر چهره و ظاهر نمایان نمیشه اما حضرت علی(ع) یه راه میانبر دارن برامون: *اگر صبور نیستی؛ خود را به بردباری بزن زیرا کم اتفاق می افتد که کسی خود را شبیه قومی سازد و از آنها به حساب نیاید * حکمت ۲۰۷ نهج البلاغه. امسال که بواسطه شرایط، بیشتر تو خونه ایم و فرصت خوبی داریم که رو خودمون بیشتر تمرکز کنیم، میتونید چله بگیرید. چهل روز تمرین کنیم و با این روش به یکی از اهداف اخلاقی و بندگی مون برسیم. #نظم_مادرانه #مجموعه_مادرانه_حنّان #لیست_اهداف_وعقب_افتادها #جدول_زمانبندی#دفتر_روزانه #نظم_شخصی#دفتر_برنامه_ریزی
04 مهر 1400 12:53:59
39 بازدید
مجموعه مادرانه حنان
هوالحی #نظم_مادرانه_۵ روزهای سختی که با حذف عادات بد دست و پنجه نرم میکردم؛یادگیری مهارتی، روزی ام شد که سرعت مرا صد چندان کرد.روزهای کشمش دائمی بین عادت های همیشگی ام و انجام کارهای لیست اهداف یا کارهای عقب مانده. *تکنیک پومودورو* این تکنیک میگه اگر سختته روی یه مسئله تمرکز کنی،اگر نمیتونی بشینی سر یه پروژه و دائم ذهنت کشیده میشه سمت چیزای مزاحم؛فقط بیست و پنج دقیقه بشین و روی اون مسئله تمرکز و بعد پنج دقیقه کامل استراحت داری و حتی به پروژه ت نباید فکر کنی.بعد از چهار تا بیست و پنج دقیقه میتونی بیست دقیقه استراحت کنی. اگر اوایلش '۲۵ براتون سخته از '۱۵ شروع کنید. برای یه مادر مدت طولانی در این حالت بودن محاله این تکنیک برای اوقاتی خوبه که خلوت دارین مثلا صبح ها قبل از بیدار شدن بچه ها سحر ها بعد نماز صبح(همون بین الطلوعین طلایی خودمون) موقع خواب بعد از ظهربچه ها یا زمان هایی که کاملا بازی هیجانی باهاشون انجام دادید و الان میدونید یه یک ساعتی با شما کار ندارن(که خیلی پیش نمیاد😅) یانهایتا شب ها بعد از خواب بچه ها قبل از شروع حتما همه مزاحم ها رو از اطرافتون جمع کنید؛ همه آنچه وسوسه کننده ست براتون( و میدونید بشینید پاش کل وقتتونو گرفته) اگر فکر میکنید کسب این مهارت به کارتون میاد حتما برای بیشتر و بهتر دونستنش سرچ کنید و بیشتر در موردش مطالعه کنید. پ.ن: محرم نزدیکه. امسال نعمت حضور در هیئات از من و افرادی شبیه من گرفته شده. برای ما بچه دارا هیئت رفتن یه معنی دیگه داشته و داره. این روزا دائم دارم فکر میکنم آنچه ازحضور در هیئت هابه کودکم میرسید رو چطور در خانه بهش بدم.زدن سیاهی و یه زیارت عاشورای چهارنفره و آخرش چای روضه و باید بازی های خوب و خوراکی های خوشمزه و کلی کاردستی ترتیب بدم برای زمان زیارتخوانی پدر تا دلچسب بشه براشون تا انقدر ازون لحظات لذت ببرن که بره تو عمق قلبشون تا وقتی بزرگ شدن؛ هر وقت اسم زیارت عاشورا و امام حسین(ع) اومد دلشون پر بکشه به روضه های چهارنفره خونگیمون تا غرق لذت بشن و شیرینی چای روضه بیاد زیر زبونشون ان شاءالله.. #التماس_دعا #نظم_مادرانه #محرم_در_راه_است #فرصتها_درگذرند #مجموعه_مادرانه_حنّان
04 مهر 1400 12:53:58
33 بازدید
مجموعه مادرانه حنان
#نظم_مادرانه_قسمت_دوم باید میفهمیدم مشکل برنامه ریزی من کجاست؟چه اتفاقی در طول روز مانع رسیدن من به کارهای شخصی ام میشود؟ به توصیه استادم کاغذو قلم برداشتم تاریز کارهای روزانه ام را به مدت چهار روز بنویسم. از پایان روز اول ایراد را پیدا کرده بودم...تقریبا هر روز همین گونه میگذشت: رسیدگی به فرزندم چک کردن گوشی کار خانه چک کردن گوشی بازی با فرزندم چک کردن گوشی خواباندن فرزندم و همزمان چک کردن گوشی و.... آنچه زمان مرا مثل خوره میخورد و همه ی زمان طلایی ام را از من میگرفت گوشی من بود... تصمیم قاطع گرفتم ؛از فردا فقط سی دقیقه صبح و به همین میزان آخر شبها وقتم راخرجش میکنم. اما بعد از یک هفته متوجه شدم من نتوانسته ام کنترلش کنم. چشم و گوش من به حجم بالایی از جلوه های سمعی و بصری معتاد شده بود و ذهنم دائمادنبالش میگشت. حذف دفعی در مورد این عادت مخرب من مناسب نبود پس به سمت حذف تدریجی و جایگزین کردن رفتم: اولین مرحله، حذف تمام گروه ها و پیج هایی بود که نفعی برایم نداشتند و در مرحله بعد کتاب های صوتی وصوت ها و سی دی هایی که مدت ها بود میخواستم گوش بدهم؛ به کمکم آمدند. و به مرور توانستم گوشی را مدیریت شده استفاده کنم و اجازه ندهم او مرا مدیریت کند.یاد گرفتم اولین مرحله این است که باگ برنامه ریزی خود را بیابم و بسته به احوالات شخصی و شرایط زندگی ام دفعتا یا تدریجا حذفش کنم.باید صبور باشم و خودم را برای آزمون و خطاهای فراوان آماده کنم.هیچ تغییری راحت نیست.مخصوصا این کار که به معنای اصلاح سبک تفکر و زندگی من است.باید یاد بگیرم زندگی ام را بدون عادات مخرب پیش ببرم. #نظم_مادرانه_قسمت_دوم #نظم_مادرانه_۲ #نظم_مادرانه #هدف #اولویت_بندی #تهیه_لیست_اهداف #مجموعه_مادرانه_حنان
04 مهر 1400 12:53:57
50 بازدید
مجموعه مادرانه حنان
*چند روز پیش روز مباهله بود، روزی که ما بچه شیعه ها به آن مباهات میکنیم. مایی که هرچه نداشته باشیم یک «پنج تن آل عبا» داریم که همه نداشتنهای دنیا را جبران میکند. حالا می خواهیم دو تا کتاب داستان برای سنین شش سال به بالا دربارهی این دردانههای خدا معرفی کنیم. کتاب «قصهی خوبان» اتفاقا قصهی همین عبایی هست که به سبب آن، پیامبر اکرم(ص)، دختر پاک و دوست داشتنیشان حضرت زهرا(س)، امیرالمؤمنین علی(ع) و دو سرور جوانان اهل بهشت، حسنین(ع) را «پنج تن آل عبا» مینامیم. داستان این کتاب از یک زاویه دید جدید به ماجرای حدیث کسا میپردازد، یعنی از زبان همان «کسا» یا عبای پیامبر(ص). همین هم جذابیت داستان را دوچندان میکند و خواندنش نه تنها برای نوجوانان بلکه برای ما مادر وپدرها هم دلنشین و امیدبخش است. *کتاب دوم «دعوت مردی که راست میگفت» است که با قلم زیبای ابراهیم حسن بیگی نوشته شده و داستان عجیب و جذاب روز مباهله را از زبان یکی از همان نصرانیهای بطن ماجرا روایت میکند، فردی که تحت تأثیر پیروزی پیامبر در مباهله قرار میگیرد و مسلمان میشود. این دو کتاب زیبا با تصویرگری خاص خانم نگین حسین زاده را از دست ندهید. #مجموعه_مادرانه_حنّان #چگونه_کودک_خود_را_سرگرم_کنیم #معرفی_کتاب_کودک #انتشارات_جمکران #حدیث_کسا #قصه_خوبان #دعوت_مردی_که_راست_میگفت #روز_مباهله #کودکان#اوقات_فراغت
04 مهر 1400 12:53:58
29 بازدید
مجموعه مادرانه حنان
10
42
"هوالحی" #نظم_مادرانه_۴ طبق معمول صبح ها بعد از نماز صبح لیست روزانه نوشتم: کارهای روتین منزل بازی های روزانه با بچه ها کتابخوانی دست جمعی قرآن شبانه با همسرجان یاداوری خرید به همسر جان زمان نظم دادن به وسایل منزل مطالعه فیش نویسی مختص بین الطلوعین و... به نسبت خوب پیش رفتم اما ساعت ده مادرم تماس گرفتند که به کمکت احتیاج دارم اگر امکانش هست سریع بیا.(برای من این موقعیتها پله پروازه فقط یه نیت کافیه و بعدش پرتت میکنه ده مرحله جلوتر!) سریع بچه ها را آماده کردم و رفتیم. عصر خسته برگشتیم.شام را سریع مهیا کردم و نشستم به انجام کارها که صدای دعوای پسرها بلند شد.بعد از یک روز کار مداوم و هی با نخود سیاه سرگرم کردنشان حسابی کلافه بودند و احتیاج داشتند کنارشان بمانم و با توجه صد در صدی بازی کنیم.پس دفتر برنامه ریزی بسته شد و باقی وقت و انرژی روزم تقدیم گل پسرها شد. *بعضی روزا نوع گذشت زمان خیلی دست ما نیست.نهایتا میشه برنامه رو نگاهی انداخت و فهمید تو فرصت اندک چه کاری رو میشه انجام داد یا همزمان با کارای پیش آمده چه کاری از لیست رو میشه تیک زد*؟ *باور قلبی من اینه که نیت به کارام هویت میده و حتما کاری که با نیت انجام بشه جز ساعات مفیده.مخصوصا اگر خدمت به والدین یا خوشحال کردن طفلی باشه برکت جاری اون کار روزهای بعدی، منو خیلی تند تر از قبل به مقصد و هدف نزدیک میکنه.* پ.ن۱:مامانایی که کودک زیر دوسال دارین؛خیلی دنبال برنامه ریزی های دقیق و خارق العاده نباشید.از کودکی فرزندتون لذت ببرید و به انجام یک یا دو کار روزانه قانع باشید که این روزا موندنی نیست. پ.ن۲:هر اتفاقی افتاد یا هر پیشامدی حاصل شد استقامت و مداومت شماست که نتیجه رو تعیین میکنه. پ.ن۳:به قول حاج شیخ علی آقای صفایی رحمه الله: *کم مستمر بهتر از زیاد ملال آوره* #استقامت_ومداومت_دربرنامه #کم_مستمر_بهتر_از_زیاد_ملال_آور #نظم_مادرانه #مجموعه_مادرانه_حنّان
شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید
برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید
19 خرداد 1401 01:06:24
سمیرا عبدی
-0 پاسخ