پست های مشابه

madaran_sharif

. #ط_اکبری (مامان #رضا ۶سال و ۴ماهه، #طاها ۵سال و ۲ماهه، #محمد ۲.۵ساله) . کم‌کم احساس ضعف تو پاهام کردم اما قنوتش همچنان ادامه داره! خدایا خاله بیتا... عمو... خاله شیرین... مامان جون... پرستارا... . قرار شده هر وقت دعاهاش تموم شد بلند صلوات بفرسته تا هم‌زمان بریم رکوع. محمد کوچولو میاد تو اتاق و با ماشینش از رو پای رضای دست به قنوت، رد می‌شه! پقی می‌زنه زیر خنده و سریع خودشو جمع و جور می‌کنه.😅 تو سجده هم می‌شینه رو سرش! بازم تلاش می‌کنه همچنان مودبانه به نمازش ادامه بده... نماز تموم شد. پهن زمین شد و بلند بلند خندید و کلی محمد رو قلقلک داد😁 بغلش کردم و بهش گفتم ایول مرد! چقدر بهش افتخار کردم❤️ چقدر به نمازش حسرت خوردم... چه خوب موهاش و لباسشو مرتب می‌کنه واسه نماز. همون رضا که چند دقیقه پیش تو خاک قل می‌خورد😆 چه زود گذشت... دیدن بزرگ شدن رضا تحمل سختی و اذیت‌های کوچیک‌ترا رو برام آسون‌تر می‌کنه، منو امیدوارتر می‌کنه، امیدوار به لطف و عنایت خدا که ان‌شاءالله در آینده هم بتونم بهشون افتخار کنم. . یادمه اون اوایل وقتی "مامانِ رضا" صدام می‌کردند بهم برمی‌خورد! مگه من خودم اسم و هویت ندارم؟! اما الآن از خدااامه یکی بیاد و بهم بگه "مامانِ رضا" 😍 . . پ.ن: برای اینکه نماز برای فرزند ملکه بشه بهتره از ۷ سالگی با رعایت اصول شروع کنیم. من و رضا به لطف خدا، مدتیه باهم نماز می‌خونیم.😊 . . #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین

08 دی 1399 16:26:30

0 بازدید

madaran_sharif

. #ز_منظمی (مامان #علی آقا ۴ساله و #فاطمه خانم ۳ساله) #قسمت_دوم امروز بریم سراغ داستان🤩 یه روز بنی‌اسرائیل به پیامبرشون گفتند: یه فرمانده برای ما تعیین کن تا با دشمنامون بجنگیم. پیامبر بنی‌اسرائیل طالوت رو به‌ عنوان فرمانده برای اون‌ها مشخص کرد ولی بنی‌اسراییل گفتند ما بیشتر از طالوت پول داریم، پس ما باید فرمانده باشیم. ولی پیامبر گفت مهم اینه که طالوت هم از شما قوی‌تره، هم از شما داناتر. خلاصه که طالوت و بنی‌اسرائیل لشکر بزرگی جمع کردند و رفتن تا به دشمنشون جالوت حمله کنن.  وسط راه وقتی لشکر طالوت نزدیک یه رودخونه شده بود خدا به طالوت گفت لشکرت رو امتحان کن تا بفهمی کدومشون قوی‌تره. و به سربازات بگو وقتی به رودخونه رسیدین کسی آب نخوره. (می‌دونید ما ۲ مدل زور یا قدرت داریم یه زور بدنی داریم یعنی اون کسی قوی‌تره که بتونه وسیله‌ی سنگین‌تری بلند کنه. اما یه زور و قدرت دیگه هم داریم که مال کساییه که قدرت روحی دارن، روحشون قوی‌تره با ارادشون قوی‌تره. یعنی کسی که وقتی چیزی دلش می‌خواد ولی می‌دونه نمی‌شه، بتونه جلوی خودش رو بگیره یا وقتی که کاری رو می‌دونه اشتباهه ولی دلش می‌خواد انجام بده، بتونه انجام نده.  این‌جا خدا می‌خواد ببینه از بین بنی‌اسرائیل کدوما ارادشون قوی‌تره)   خلاصه وقتی‌که رسیدن به رودخونه بیشترشون آب خوردن ، زیاد هم خوردن.😱  فقط بعضی‌ها تونستن جلوی خودشون رو بگیرن. و اون‌قدر قوی بودن که وقتی دلشون آب می‌خواست بتونن به خاطر حرف فرمانده آب نخورن.  وقتی‌ نزدیک سپاه دشمن رسیدن اونایی که آب‌خورده بودن از دیدن دشمن حسابی ترسیدن و به فرماندشون گفتن ما نمی‌تونیم با اینا بجنگیم، اینا خیلی از ما بیشترن، ما شکست می‌خوریم. راست هم می‌گفتند، دشمن از اونا خیلی بیشتر بود.  اما اونایی که حرف طالوت رو گوش کرده بودند و آب نخورده بودند، گفتن ما باهاشون می‌جنگیم. درسته که ما از اونا کمتریم ولی ما خیلی قوی‌‌تریم.  چون خدا به ما کمک می‌کنه. اونایی که آب‌خورده بودن ، فرار کردن و رفتن. ولی اونایی که آب نخورده بودن، موندن و با دشمن جنگیدن.  جالب‌تر اینکه توی جنگ هم برنده شدن.💪🏻 اگه گفتین چرا؟ چون آدم هایی که اراده‌هاشون قوی‌تره و حرف خدا رو گوش می‌دن، خدا هم کمکشون می‌کنه. ما هم اگر دوست داریم روحمون قوی‌تر بشه باید حواسمون باشه کارایی که دوست داریم، ولی اشتباهه رو انجام ندیم. تا بتونیم اراده خودمون رو قوی تر کنیم.  ❗ادامه در کامنت❗ #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین

28 فروردین 1401 18:12:57

2 بازدید

madaran_sharif

. ئه! خوش به حالتون چه حیاط باصفایی دارید😍 کاش ما هم داشتیم... . معمولا اولین واکنش افراد وقتی حیاط مارو می‌بینن (چه حضوری چه توی فضای مجازی) همینه😅 . منم جوابم اینه که قابل نداره😆 مال خودمون نیست... ان‌شالله قسمت شما و ما بشه خونه حیاط‌دار بخریم😅 . . خونه‌ی ما الحمدلله حیاط داره و مخصوصا الان که فاطمه هم راه افتاده و آب و هوا خوبه، خیلی به دردمون میخوره حیاط⁦👌🏻⁩ چون بچه‌ها دوتایی می‌رن توی حیاط بازی می‌کنن، خاک بازی بدو بدو⁦🏃🏻‍♀️⁩ توپ بازی🥎 سه چرخه بازی ذغال بازی و هر بازی ممکن دیگه‌ای😂 . . البته اینا همه‌ش نیمه‌ی پر لیوانه😁 چیزی که معمولا توی نگاه اول، همه به چشمشون میاد همین نیمه‌ی پره😉 . اما نیمه‌ی خالی لیوان! مهم‌ترینش اینه که خونه مال خودمون نیست... مال پدرشوهرمه و لطف کردن اجازه دادن ما یه مدت اینجا زندگی کنیم بدون اجاره😅 یعنی در حال حاضر ما پس‌اندازی واسه رهن خونه یا خرید خونه و... نداریم😆 . اما درباره‌ی خود خونه، قدیمی سازه. یعنی خونه‌ایه که سه نسل (پدرشوهرم. شوهرم و بچه هامون) توش به دنیا اومدن😁 حموم و سرویس بهداشتی توی حیاطه و استفاده ازش توی فصل‌های سرد واسه بچه‌ها مخصوصا تو دوره نوزادیشون خیلی سخته😢😢 مثلا چون نوزادی عباس توی پاییز و زمستون بود، با تشت توی اتاق حمومش می‌کردیم با اعمال شاقه😐😐 . اتاق‌ها هم به سبک قدیمی اندرونی و بیرونیه😆 یعنی هالمون کوچیکه و به جاش اتاق پشتیمون بزرگتره، اینم گاهی واسه مهمون‌داری کارو سخت می‌کنه😅 . کلا هم چون در و پنجره‌ها زیادن و خونه ویلاییه، تو فصل سرد خیلی سرد می‌شه و یخ می‌زنیم با وجود دوتا بخاری😂 . . البته الحمدلله من خیلی راضیم⁦⁦🙏🏻⁩ و برای پدرشوهرم اینا هم همیشه دعا می‌کنم😇 . ولی شاید اگر افرادی که تو نگاه اول می‌گن خوش به حالتون حیاط دارید، این بخشای خالی لیوان رو هم بدونن کمتر دلشون بخواد چنین خونه‌ای رو😁 . . زندگی‌های همه‌ی ما، پر از همین نیمه‌های پر و خالیه، معمولا دیگرانی که از بیرون نگاه می‌کنن، قشنگی‌های زندگیمون رو می‌بینن و می‌گن خوش به حالتون😀 و خودمون هم معمولا همه‌ش سختیا رو می‌بینیم و غصه می‌خوریم و از قشنگیای زندگیمون لذت نمی‌بریم.😢 . تا حالا به نیمه‌ی پر زندگیمون چقدر فکر کردیم؟ چیزایی که مختص زندگی خود ماست و فرصت‌هایی برامون فراهم می‌کنه که شاید دیگران آرزوش رو داشته باشن... . اگر دوست داشتید درباره‌ی نیمه‌های پر و خالی لیوان زندگیتون تون باهامون صحبت کنید😊 . . #پ_شکوری #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین

18 اردیبهشت 1399 16:44:54

0 بازدید

madaran_sharif

. #ف_جباری (مامان زهرا ۲ سال و ۲ ماهه) . مثل همیشه توی مهمونی کاری با غذا نخوردن زهرا نداشتم. - باید غذای بچه رو با ترفند و بازی بدی. خودش که نمی‌شینه بخوره!😏 - اووه من اصن حوصله این همه تلاشو ندارم.😀 - انقدر سرتو شلوغ کردی که وقت و #حوصله برای بچه‌ت نداری!!😒 . . اون شب باز تو چند صحنه دیگه همه‌ی اعضای خانواده سعی کردن بهم بفهمونن که به نظرشون من به خاطر فعالیت‌های فراتر از مادریم، تبدیل به یک مادر بی‌کفایت شدم و متاسفانه این ماجرا ادامه پیدا کرد.😑 . همین شد سرآغاز چند ساعت گریه و چند روز بی‌حوصلگی و #مشورت و گفت‌و‌گو با همسر و چندین هفته تفکر.🥺😞 حسم این بود که باید قید #خانواده و #حمایت‌هاشونو بزنم و زندگیم رو #تنهایی به دوش بکشم و به انزوای عمیق و طولانی فرو برم...😪 . که خداروشکر همسرم نذاشتن این ماجرا کش پیدا کنه و تنهایی رفتن برای خانواده در باب "برداشت‌های ناصوابشون از زندگی ما" منبری اجرا کردن!😅 . . سعی کردیم نگرانی‌هاشون در مورد خودمون رو درک کنیم و تصمیممون این شد که طوری پیششون رفتار کنیم که تا جای ممکن هیچ فکر منفی‌ای به ذهنشون خطور نکنه! مثلا وقتی پیششونیم گوشی دستم نگیرم! زهرا رو تنها نذارم برم تو اتاق! هیچ گونه خستگی‌ای توی چهره‌م نباشه! و هیچ شکلی از ناملایمت یا بی‌توجهی به زهرا رو جلوشون نداشته باشم و در بشاش‌ترین حالت‌هام باشم! . حالا که از #قضاوت‌ها در امان نیستیم، باید جوری زندگی کنیم که خودمون رو از مورد قضاوت غیرمنصفانه قرار گرفتن در امان نگه داریم.😊 . #اتقوا_من_مواضع_التهم (رسول الله صلی الله علیه) . . پ.ن: حالا بیاین یه کم در مورد این مشکل مامانا صحبت کنیم... ما انگار محکوم به جنگیم 🤺 بعضیامون بجنگیم تا بگیم مادری و خانه‌داری حقیر نیست، بعضیامون هم بجنگیم که نشون بدیم مادری که فعالیت‌های غیر از مادری داره بی‌کفایت نیست...🙄 با دوتا سوال شروع کنیم: . ❓اگه زن فعالیت‌های غیر از مادری رو کنار بذاره، پرانرژی‌تر و صبورتر می‌شه؟ ❓می‌شه تاثیر وضعیت جسمی و کم‌تر خوابیدن رو بر میزان صبر و حوصله‌ی مادر انکار کرد؟ . . #رونوشت_های_مادری #اشتغال_بانوان #مادر_شاغل #خانه_داری #کنشگری #مادران_شریف_ایران_زمین

01 آذر 1399 16:15:06

0 بازدید

madaran_sharif

#م_کلاته (مامان #مرتضی ۶.۵ ساله، #فاطمه ۴.۵ ساله و #مجتبی ۲ ساله) از وقتی پسر اولم کوچیک بود، با همدیگه به مسجد می‌رفتیم اما به تاثیرش تو زندگیمون توجه نداشتیم. پسرم که یه سال و نیمه شد، درسم رو به خاطر بارداری، غیرحضوری کردم. اما موندن تو خونه و استراحت کردن، برای منی که عادت به بیرون از خونه بودن داشتم، سخت بود. برا همین هر روز نزدیک ظهر با پسر کوچولوم می‌زدیم بیرون، تا مادر و پسری حال و هوامون عوض بشه💕😊 یه کم قبل از نماز با سه چرخه راه می‌افتادیم به سمت مسجد، و تو راه از کوچک‌ترین چیزها برای بازی و سرگرمی استفاده می‌کردیم. از برگ‌های تو خیابون🌿 تا ماشین‌ها🚗 و خونه‌ها.🏢 گاهی هم می‌رفتیم پارک نزدیک مسجد و خوش می‌گذروندیم.🤗 بعد اینکه دختر کوچولوی قشنگمون به جمعمون اضافه شد، باز همین راه ادامه داشت. پسر جون تو سه چرخه و دختر کوچولو تو کالسکه.😅 چندی که گذشت، اثاث کشی کردیم به یه خونه دیگه. محله‌ی جدیدی که رفتیم، مسجدش در حال ساخت بود☺️ و تا وقتی مسجد ساخته بشه، نمازها رو تو پارک کنار مسجد برگزار می‌کردن. چی از این بهتر و خاطره‌سازتر برای بچه‌ها😁🤩 بعد اومدن کوچولوی سوممون هم این راه ادامه داره و سه‌تایی با هم به مسجد تازه تأسیس نزدیک خونه می‌ریم. سعی می‌کنیم نمازها رو تو مسجد باشیم و تو مراسم‌ها هم شرکت کنیم. چند سالی هست تو بسیج هم فعالیت دارم و سرگروه حلقه صالحین مسجد شدم. همیشه بچه‌ها رو هم همراه خودم به برنامه های مختلف می‌برم.☺️ این نزدیک بودن به مسجد خیلی برامون خوب بوده. بچه‌ها کلی تو مسجد بازی می‌کنن و سرگرم می‌شن. دوستای خیلی خوبی هم از همین طریق پیدا کردیم. از طرفی یکی از مهم‌ترین راه‌های تربیتی همین مسجد بردن بچه‌هاست. خاطره‌سازی مثبت هم، یکی از نکات مهم برای تربیت فرزند تو ۷ سال اول هست که تو مسجد شکل می‌گیره؛ و از همه مهم‌تر پاداشی که خدا برای مسجد رفتن در نظر گرفته😍🥰 «هرکس به سوی مسجد گام بردارد، در برابر هر گامی 10 حسنه برایش ثبت و 10 گناهش پاک و ده درجه و منزلت او (در بهشت) بالا می‌‌رود.» (وسائل، ج 3، ص 483) این دوست خوب پیدا کردن تو مسجد، در احادیث هم اشاره شده.🥰 «کسی‌که اهل مسجد باشد حداقل یکی از این سه بهره نصیب او می‌‌شود: دعائی که خدا او را سزاوار بهشت کرده بلائی که از او دفع شده یا یک برادر دینی قسمت او شده که برای رضای خدا از او بهره‌‌مند می‌شود.» (وسائل، ج 3، ص477) شما چه تجربه‌ی خوبی از مسجد رفتن‌هاتون با بچه‌ها دارید؟ #تربیت_مسجدی #سبک_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین

20 بهمن 1400 17:46:49

2 بازدید

madaran_sharif

. #قسمت_هشتم . #ش_رهبر (مامان سه پسر ۹ و ۶ و ۳ ساله) . توی این سال‌های بچه‌داری، درباره‌ی تمیز و مرتب کردن خونه، هیچ‌وقت سخت نگرفتم. البته شلخته هم نیستم. پذیرفتم که بچه به‌ هر حال بخواد بازی کنه یا غذا بخوره کثیف‌کاری داره و دیگه حرص نمی‌خورم به خاطر کثیف‌کاری‌هاشون و توقعی هم ندارم که خونه همیشه مرتب باشه و برق بزنه. . توی این مدت از نیروی خدماتی هم کمک نگرفتم. خودم بودم و سعی می‌کردم تا حدی که خونه مرتب و قابل سکونت باشه، کارها رو انجام بدم.😊 . درسته که وجود بچه‌ها، زمان‌های آزاد مادر رو کم می‌کنه اما اینطورم نیست که کلا مادر رو محدود کنه و مانع انجام کارهای دیگه بشه. . توی این سال‌ها با برنامه‌ریزی تونستم در کنار بچه‌ها کارهای دیگه هم انجام بدم. عمدتا وقتایی که خوابن، به‌خصوص صبح زود، کارام رو انجام می‌دم. الان هم که بزرگ‌تر شدن، اکثرا خودشون مشغولن با هم و من می‌تونم در کنارشون کارام رو انجام بدم. به عینه دیدم که وقتی محدودیت زمانی داشته باشم، بهتر برنامه‌ریزی می‌کنم و از زمان‌های مرده‌م هم استفاده می‌کنم. . انگار که توی محدودیت، ظرفیت‌های پنهان خودم رو تونستم کشف کنم و بیشتر رشد کنم. . یه مدت تا قبل بچه‌‌ی دومم، که کار یا درسی نداشتم، صبح‌ها با پسرم تا ساعت ۹ می‌خوابیدم. بعد ناهار هم دوباره می‌خوابیدم. چون هر دومون خیلی خوش‌خواب بودیم. . در حدی که مامانم اومده‌بودن خونه‌مون، می‌گفتن چرا شماها این‌قدر می‌خوابید؟!🙄 خب اون موقع‌ها زندگی جذابی نداشتم و خودم هم از اون شرایط راضی نبودم. . حالا اما از نماز صبح تا ساعت ۱۱ یا ۱۲ شب یکسره بیدارم. گاهی عصرها یه ربع، بیست دقیقه‌ای ناخودآگاه خوابم می‌بره و تجدید قوا می‌کنم.💪🏻 . الان هم شرایط سختیه، اما خداروشکر راضی‌ام و فکر می‌کنم که توی همین سختیاست که آدم ساخته می‌شه و قابلیت‌ها و ظرفیتش بالا می‌ره و استعدادهای نهفته‌ش شکوفا می‌شه‌. . ممکنه به خاطر بچه‌ها، یه سری کارهام عقب بیفته و سرعتم کم بشه، مثلاً یهو بچه‌ها مریض بشن و هرچی برنامه ریختم ،بره روی هوا.😞 . ممکنه من نسبت به دوست مجردم، از نظر تحصیلی و شغلی، عقب‌تر باشم اما منم می‌تونم مسیر خودم رو طی کنم و به سمت اهدافم پیش برم و راکد نمونم. مثلاً اون آدم راه رو ۳ ساله طی می‌کنه و من مادر، ۴ یا ۵ ساله. درسته من به‌عنوان مادر، سرعتم کم‌تره، اما در عوض از نظر قابلیت‌ها و توانایی‌ها، بیشتر رشد کردم. . . #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین

28 دی 1399 16:47:09

0 بازدید

مادران شريف

0

0

. #ه_محمدی (مامان #محمد ۳.۵ساله و #حسین ۱۰ماهه) حدود یه ماه پیش بود. داشتم پست‌های خانم روح نواز رو آماده می‌کردم. بچه‌ها مصاحبه‌ها رو گرفته بودن و صوت‌ها رو پیاده کرده بودن و من باید اونا رو چکش‌کاری می‌کردم و ده دوازده قسمتی ازشون پست در می‌آوردم.📝 ایشون مادر ۴ تا پسر بودن و داشتن تو مقطع دکترا تحصیل می‌کردن. تو پست‌های مادران شریف معمولاً تجربیات همه جور مامانی دیده می‌شه. مامان‌هایی که ممکنه شرایط خیلی متفاوتی با من داشته باشن. اما می‌شه با دقت تو تجربه‌شون یه اصولی رو فهمید یا یه ایده‌هایی گرفت و روش‌های جدید پیدا کرد.💡🤓 مثلاً خانم روح نواز گفته بودن یه پرستاری دارن که تو کارهای خونه کمکشون می‌کنن. تو نظر اول به نظر خیلیا می‌رسه خوب این که به درد ما نمی‌خوره.🤭 ما که نمی‌تونیم پرستار بیاریم خونه و ... ولی تو نظر بعدی افرادی مثل من رو از قالب بسته‌ی ذهنی بیرون میاره.✨ من همیشه تو مرتب کردن خونه درگیر بودم و معمولاً نمی‌رسیدم درست و حسابی خونه رو مرتب کنم.😵 همین که یه غذایی بپزم🥣 و بخورونم😩 و ظرف بشورم🧽 و ریخت و پاش‌های اسباب‌بازی‌ها و کفگیر قابلمه‌های کابینت👶🏻 رو جمع کنم، دیگه روزم به آخر می‌رسید. به ذهنم رسید چه اشکالی داره هر از گاهی از نیروی خدماتی کمک بخوام.😉 و خلاصه با ۳ ساعت کار خونه‌مون بعد مدت‌ها روی تمیزی به خودش دید.😄 و دیدم اشکالی نداره آدم هر چند هفته یه بار به اندازه‌ی پول یه بسته پوشک🤦🏻‍♀️ برای این کار هم هزینه کنه. به آسودگی و آرامش روانی بعدش می‌ارزه.🥴 یه جای دیگه صحبت‌های خانم روح نواز هم خیلی به دردم خورد.✨ اونجایی که گفته بودن تلاش می‌کردن همیشه با وجود هر چند تا بچه که داشته باشن، هیئت‌ها رو برن. چون تو هیئت‌ها و مسجد هم خودمون ساخته می‌شیم و هم بچه‌ها و این شاید بهترین راه تربیت بچه‌ها باشه... یه نگاهی به خودم کردم.😶 دیدم مدتهاست هیچ هیئتی نرفتم... شاید به خاطر سختی رفت و آمد و نگه‌داری بچه‌ها. شایدم به خاطر اینکه استفاده زیادی نمی‌بردم...😢 به لطف خدا با این صحبت ایشون قسمت شد دو شب از مراسم آخر صفر رو با بچه‌ها برم.😇 درسته که همه‌ش در حال جمع کردن حسین از اینور اونور بودیم،😅 ولی امید دارم خود بودن تو اون فضا تاثیراتشو روی ما و بچه‌ها بذاره... حتی اگه نتونیم مثل زمان مجردی، استفاده ببریم...❤️ ❇️ تا حالا برای شما هم پیش اومده یه جمله از قصه‌ی زندگی بقیه تو ذهنتون مونده باشه و تو زندگیتون اثر خوب یا بد گذاشته باشه؟ برامون بنویسید.👌🏻😃 #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

madaran_sharif

مادران شريف

0

0

. #ه_محمدی (مامان #محمد ۳.۵ساله و #حسین ۱۰ماهه) حدود یه ماه پیش بود. داشتم پست‌های خانم روح نواز رو آماده می‌کردم. بچه‌ها مصاحبه‌ها رو گرفته بودن و صوت‌ها رو پیاده کرده بودن و من باید اونا رو چکش‌کاری می‌کردم و ده دوازده قسمتی ازشون پست در می‌آوردم.📝 ایشون مادر ۴ تا پسر بودن و داشتن تو مقطع دکترا تحصیل می‌کردن. تو پست‌های مادران شریف معمولاً تجربیات همه جور مامانی دیده می‌شه. مامان‌هایی که ممکنه شرایط خیلی متفاوتی با من داشته باشن. اما می‌شه با دقت تو تجربه‌شون یه اصولی رو فهمید یا یه ایده‌هایی گرفت و روش‌های جدید پیدا کرد.💡🤓 مثلاً خانم روح نواز گفته بودن یه پرستاری دارن که تو کارهای خونه کمکشون می‌کنن. تو نظر اول به نظر خیلیا می‌رسه خوب این که به درد ما نمی‌خوره.🤭 ما که نمی‌تونیم پرستار بیاریم خونه و ... ولی تو نظر بعدی افرادی مثل من رو از قالب بسته‌ی ذهنی بیرون میاره.✨ من همیشه تو مرتب کردن خونه درگیر بودم و معمولاً نمی‌رسیدم درست و حسابی خونه رو مرتب کنم.😵 همین که یه غذایی بپزم🥣 و بخورونم😩 و ظرف بشورم🧽 و ریخت و پاش‌های اسباب‌بازی‌ها و کفگیر قابلمه‌های کابینت👶🏻 رو جمع کنم، دیگه روزم به آخر می‌رسید. به ذهنم رسید چه اشکالی داره هر از گاهی از نیروی خدماتی کمک بخوام.😉 و خلاصه با ۳ ساعت کار خونه‌مون بعد مدت‌ها روی تمیزی به خودش دید.😄 و دیدم اشکالی نداره آدم هر چند هفته یه بار به اندازه‌ی پول یه بسته پوشک🤦🏻‍♀️ برای این کار هم هزینه کنه. به آسودگی و آرامش روانی بعدش می‌ارزه.🥴 یه جای دیگه صحبت‌های خانم روح نواز هم خیلی به دردم خورد.✨ اونجایی که گفته بودن تلاش می‌کردن همیشه با وجود هر چند تا بچه که داشته باشن، هیئت‌ها رو برن. چون تو هیئت‌ها و مسجد هم خودمون ساخته می‌شیم و هم بچه‌ها و این شاید بهترین راه تربیت بچه‌ها باشه... یه نگاهی به خودم کردم.😶 دیدم مدتهاست هیچ هیئتی نرفتم... شاید به خاطر سختی رفت و آمد و نگه‌داری بچه‌ها. شایدم به خاطر اینکه استفاده زیادی نمی‌بردم...😢 به لطف خدا با این صحبت ایشون قسمت شد دو شب از مراسم آخر صفر رو با بچه‌ها برم.😇 درسته که همه‌ش در حال جمع کردن حسین از اینور اونور بودیم،😅 ولی امید دارم خود بودن تو اون فضا تاثیراتشو روی ما و بچه‌ها بذاره... حتی اگه نتونیم مثل زمان مجردی، استفاده ببریم...❤️ ❇️ تا حالا برای شما هم پیش اومده یه جمله از قصه‌ی زندگی بقیه تو ذهنتون مونده باشه و تو زندگیتون اثر خوب یا بد گذاشته باشه؟ برامون بنویسید.👌🏻😃 #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن