پست های مشابه
madaran_sharif
. #ط_اکبری (مامان #رضا، #طاها، #محمد ۶، ۴.۵ و ۲ساله) . در کنار اون ابعاد از بندگی، یه برنامه عبادی سبک ولی تضمینی هم لازم داشتم! برای عرض ادب بندگی که البته اثرات دنیوی و اخروی فراوانی هم داره . بااین شرایط: ✅مستمر و واجب طور! یعنی سعی میکنم سرم رفت برنامهم نره طبق آداب، برای تقرب عبد به مولا ✅اشکال نداره در مسیر بندگی، کمی بیشتر جسممون اذیت بشه. اما با اصلاح زیرساختها، مشقتهای بیخودی باید حذف بشن! ✅درنظرگرفتن اصلاح پذیری زیرساختها (شرایط خودمون، زندگی و خانوادهمون) برای اجرای اون برنامه! . 1⃣ نماز اول وقت خیلی پراکنده مطالبی در خصوص نماز بهم میرسید، کتاب و صوت و... و توصیه اکید آیتالله بهجت به نماز اول وقت حتی بدون حضور قلب! اوایل نماز اول وقتم با چاشنی دو دور چادر پیچیده دورم و کشمکش همراه بود😤 ✅ولی حواسم بود بگم خدا جون من میخوام ادب بذارم که سرموقع میخونما! تازه خمیازه هم نمیکشم😉 ایاک نعبد و ایاک نستعین... ✅کمکم زیرساختها رو درست کردم که مشقت الکی برام نداشته باشه زود رها کنم. قبل اذان بچهها رو مشغول میوه کنم، شیرخوار رو سیر کنم بازی خمیر و...بذارم. کمکم بچه ها عادت کردند؛ اذانه مامان برو نماز😁 . 2⃣ بیداری بین الطلوعین ✅حذف تدریجی ناهار خودم، شام سر شب و مفصل، بازیهای انرژی سوز برای بچهها در طول روز و در نتیجه خواب زود هنگام توصیههایی بودند که باید به مرور انجام میدادم البته نتونستم همهش رو هر روز اجرا کنم ولی لطف خدای جبار، اندک من رو برکت میداد😃 . 3⃣برنامهی خاص عبادی هم در طول روز پخش میشه و خودمون و بچهها به مرور عادت میکنیم؛ ✅بخشی بینالطلوعین، بخشی بعد نمازها، بخشی سر اجاق گاز یا موقع شست و شو، بخشی همزمان با خواباندن بچهها . و اما برنامهی تضمینی👇 🔹قرائت قرآن قبل خواب با رعایت آداب 😊 (بهتره در گروههای ختم قرآن یکی دو صفحهای شرکت کنیم) 🔹تعقیبات نمازها که میشه با بدو بدو و سرو صدای بچهها هم انجام داد کتابی هم نیست پاره بشه، دعای سلامتی و فرج امام زمان، دعای خیر برای امت اسلام، پدر و مادر، فرزندان و دعا به جهت پاکی و تقرب نسل، آیتالکرسی، سوره توحید، صلوات و آیه ۲ و ۳ سورهی طلاق از وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ... شاید همهش نه اما حتما حتما یه درخواست از رب العالمین👌🏻 . بقیه برنامههای تضمینی رو توی نظرات ببینید.😊👇 . #روزنوشت_های_مادری #قسمت_چهارم (آخر) #مادران_شریف_ایران_زمین #رابطه_عبد_و_مولا #ادب_بندگی
23 مرداد 1399 17:23:15
0 بازدید
madaran_sharif
. #قسمت_چهارم #ک_موسوی (مامان #زهرا ۱۰ساله، #مریم ۶.۵ساله، #نرگس ۴ساله) خب داشتم میگفتم! تو اون ایام که دخترمو پیش مادرشوهرم میذاشتم، توی رفتارش دوگانگیهایی حس کردم. چون از من و ایشون رفتارهای متفاوتی میدید. از طرفی مادربزرگش رو خیلی دوست داشت و حتی اگه خونه بودم، بازم دوست داشت وقت غذا بره خونهشون. کمکم دچار لکنت زبان شد و همهی اطرافیان این مسئله رو تقصیر من میدونستن که کنار بچه نیستم. عذاب وجدان شدیدی گرفته بودم.😭 دست دست نکردم و بردمش دکتر. ایشون گفتن بعضی بچهها سرعت فکر کردنشون از سرعت تکلمشون بیشتره و این باعث میشه که دچار لکنت زبان بشن! یه سری تمرینها هم بهمون یاد داد تا با دخترمون انجام بدیم. به لطف خدا بعد از ۵ ۶ ماه مشکل لکنت به طور کامل برطرف شد.☺️ اون زمان در آزمایشگاه دانشگاه مشغول پژوهش بودم، اما گهگاهی دچار گلودردهای خیلی شدید میشدم! که متوجه شدم به خاطر موادیه که توی آزمایشگاه باهاشون کار میکنم.🥲 واسه همین این ذهنیت کمکم در من شکل گرفت که شاید این رشته مناسب من نباشه.🤨 پایاننامهی ارشدم رو که میخواستم دفاع کنم، دچار درد شدید دست و پا شدم. درد موقتی بود. یک روز، دو روز میاومد و بعد قطع میشد و دوباره چند روز بعد میاومد. انقدر درد زیاد بود که نمیتونستم دست و پام رو تکون بدم. در همون حین متوجه شدم که فرزند دومم رو باردارم. پیش دکترهای طب جدید که رفتم هیچ کدوم نتوستن درمانی برای این درد پیدا کنن. در نهایت به چند طبیب طب سنتی مراجعه کردم. اونها گفتن این درد ها به خاطر بارداریه. طبع جنین به شدت سرده و این باعث درد دست و پای مادر میشه.❗ برای همین خوردن سردیجات رو برای خودم ممنوع کردم. چون میدیدم با خوردن کوچیکترین سردی، درد به سراغم میاد.🤪 مریم شهریور ۹۴ به دنیا اومد.😍 شبها خیلی گریه میکرد.😢 یه شب اتفاقی کمی بهش آب دادم و دیدم آروم شد.👌🏻 از اون به بعد لِمش دستم اومد و زنگ صداش که در میاومد و شیر نمیخورد، با آب به دادش میرسیدم! هنوزم که هنوزه شبها تشنهش میشه.😁 بعد از اون، شبها راحت تر میخوابید و خیلی خدا رو شکر میکردم که مریم نسبت به زهرا آرومتره. به قدم مبارک مریم خانوم، همسرم تو یه شرکت معتبر استخدام شد.🤩 همون روزا تصمیم گرفتم تو خونه کلاس حفظ قرآن برپا کنم.😃 البته قبلا حافظ ۱۰ جزء بودم اما مدتها بود که فراموش شده بود. #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین
03 خرداد 1401 16:32:00
6 بازدید
madaran_sharif
. #ط_اکبری (مامان #رضا ۶ساله، #طاها ۴/۵ساله، #محمد ۲ساله) . عزاداران کوچک من! #محرم آمد و #هیئت نرفتیم، 😞 #دسته_عزا ندیدیم، 😔 حتی صدای #روضه و گریه نشنیدیم. 😭 . لقمهای معرفت با چاشنی ادب، تواضع و محبت همه آن چیزی بود که تقدیمتان کردم. 🖤 اما امسال تشنه و گرسنهتر از سالهای پیش، دیگر قصه، سرود و سیاهی زدن راضیتان نکرد... . با آرزوی اینکه خانهمان «رَوضهٌ مِن رِیاضِ الجَنَّة» باشد، بساط روضه پهن کردیم، سیاهی زدیم🏴 در حالیکه میخواندیم: « ما حلقه به گوشیم در جوش و خروشیم با اذن تو هر سال پیراهن مشکی میپوشیم دل را به تو دادیم مشتاق جهادیم جز مهر تو را در دل خود راه ندادیم حسین جانم حسین حسین جانم حسین» . حلوا پختیم چای ریختیم به رسم #ادب، نعلین از پا درآوردیم پیراهن مشکی بر تن کردیم، شانه بر موهایمان زدیم، پیشانیبند یا حسین(ع) بستیم، طبل و زنجیر و پرچم یک دسته عزای کوچک... . دو زانو خدمت بانی مجلس خانم فاطمه زهرا(س) نشستیم و برای حسینش سینه زدیم... باشد که فردا روزی خدمت مهدیاش سربازی کنید. 🖤 . . #روزنوشت #مادرانه_های_محرم #مادران_شریف_ایران_زمین
01 شهریور 1399 15:56:09
0 بازدید
madaran_sharif
. #ف_صنیعی (مامان #فاطمه ۷ساله، #معصومهزهرا ۴.۵ساله و #رقیه ۲ساله) #قسمت_اول سال ۷۲ به دنیا اومدم.😌 کجا؟ مشهدالرضا.❤️ پدرم پرستار و مادرم ماما هستند و فقط یه برادر دارم، که سه سال از من کوچیکترن. رابطهم با برادرم خوب بود. گاهی دعواهای اساسی با هم داشتیم ولی خیلی زود با هم خیلی رفیق میشدیم. هر چند فکر میکنم اگه خواهر داشتم رابطهم باهاش خیلی بهتر بود.😉 با مادرم خیلی صمیمی بودم. هر اتفاقی که برام تو مدرسه یا بعدها تو دانشگاه می افتاد، براشون تعریف میکردم. رفتارشون طوری بود که خیلی باهاشون راحت بودم.💚 این یه ویژگی خاص و بعضاً نجاتدهندهی مامان گلم بود. چون ممکن بود یه جاهایی در آستانهی خطا قرار بگیرم. از بچگی عاشق ادبیات بودم؛ عاشق خوندن کتابهای شعر و داستان و نوشتن. دبیرستان رو مدرسهی نمونه دولتی فرهنگ قبول شدم که خاصّ رشته انسانی بود.👌🏻 احساس میکردم با چیزی محشورم که عاشقشم.😍 دوست داشتم توی دانشگاه هم ادبیات بخونم و همیشه میگفتم حتی اگه رتبه یک کنکور هم بشم انتخاب من ادبیاته! سال سوم دبیرستان تو المپیاد ادبیات شرکت کردم و الحمدالله مدال طلای کشوری رو کسب کردم. حالا میتونستم بدون کنکور وارد دانشگاه بشم. همونطور که حدس زدید رشتهی ادبیات فارسی؛ دانشگاه شهر خودمون، فردوسی مشهد.😊 سال ۸۹ دانشجویی من شروع شد. ۱۷ ساله بودم. (تابستان همون سالی که المپیاد مدال آوردم، پیش دانشگاهی رو جهشی خوندم.) دانشگاه هم این امکان رو داشتم که دو رشته رو با هم بخونم. رشتهی دوم رو زبان و ادبیات فرانسه انتخاب کردم. از قبل، خیلی اوقات رمانهای ترجمه شده از فرانسه رو میخوندم و نویسندههاشون رو دوست داشتم.😊 به خاطر دو رشتهای بودن، هر ترم حدود ۳۰ واحد درس داشتم و کلا تو کتاب و دفتر بودم. برای همین فعالیتی جز درس خوندن نداشتم. فقط هرازگاهی برای نشریهی دانشگاه مطلبی مینوشتم. کارشناسی رو ۷ ترمه تموم کردم و اواخر تابستان سال ۹۲ که آخرین سال کارشناسیم بود، ازدواج کردم.❤️ آشنایی ما از طریق معرفی یکی از آشنایان بود. همسرم وقتی به خواستگاری من اومدن، تازه استخدام شده بودن و شرایط مالی خیلی خوبی نداشتن. ولی ما چندان نگران نبودیم. با یه جشن عقد ساده، ۹ ماه دوران عقدمون شروع شد. #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین
21 خرداد 1401 16:22:40
8 بازدید
madaran_sharif
. با کمک شما چند تا روش ساده و خوب برای ورزش پیدا کردم😊 . هفته پیش دربارهی اینکه چهجوری میشه تو خونه و با بچهها ورزش کرد، پرسیده بودم و خیلی از دوستان جواب دادن. واقعا همهی جوابها مفید و انگیزهبخش بود😍 خیلی ممنون از همهتون😀 . خلاصهی نظرات دوستان رو میگم شاید به درد بقیهی مامانها هم بخوره: . ♦️۱. یه روش خیلی خوب، مفید و راحت، استفاده از برنامههای ورزشی تلوزیونه😇 . ✅ شبکه ورزش هر روز برنامهی زنده داره که مربیها میان، ورزش میکنن و آموزش میدن. دوتا ۱۵ دقیقه در روز.💪🏻 ساعت ۱۱:۲۵ (روزای زوج پیلاتس و روزای فرد تایچی) ⏱ ساعت ۱۲:۴۵ (ایروبیک) . این روش برای بچه دارها خیلی خوبه👌🏻 هم بچهها هم میبینن و مشغول ورزش میشن،🤸🏻♂️ از طرفی نیاز به کار با گوشی📱 و دیدن ورزشها از گوشی نداره و فقط همون ۱۵ دقیقه زمان میبره😊 . ✅ برنامهی باشگاه خونگی هم ( ساعت ۱۵ هر روز از شبکه ورزش) حرکات مختلف برای کمردرد و گردندرد و... رو همراه با توضیحات بیشتری آموزش میده😄 . 👈🏻میتونید ساعت کوک کنید و هر روز با یکی از این برنامهها ورزش کنید😇 . 👈🏻حتی میشه فیلمهای ورزشی رو دانلود کنید و با فلش وصل کنید به تلوزیون و ببینید.😇 مثل آموزشهای ایروبیک حبیبالله حامدیان از آپارات. . ♦️۲. یه روش خوب دیگهای که خیلی از دوستان پیشنهاد دادن، استفاده از نرم افزارهای ورزشی و صفحاتی هست که حرکات ورزشی رو به زبان فارسی آموزش میدن. . اپلیکیشن ها: 🔸home workout 🔸loose fat 🔸lose weight in 30 days 🔸leap fitness group 🔸women fitness 🔸legs workout صفحههای اینستاگرام: @pilateschool @pabepafit . . ♦️۳. و یه روش خوب: #پیاده_روی 👈🏻بعضی دوستان گفتن صبح زود که بچهها خوابن و آقای همسر پیششون هست، میرن پیادهروی صبحگاهی😇 👈🏻یا برای نماز جماعت یه مسجد دورتر رو در نظر میگیرن و تا اونجا پیاده میرن روزانه👌🏻 👈🏻یا بچهها رو چند روز در هفته میبرن پارک😊 👈🏻یا حتی توی خونه پیادهروی میکنن😍 . اینا هم خیلی روشهای خوبیه، فقط بهتره بذارید بعد اینکه قرنطینه و کرونا تموم شد . ♦️۴. روش پایانی هم استفاده از وسایل ورزشیه: چرخونک و حلقه اینا هم وسیلههای ساده و خوبین برای لاغر شدن😊 . . پ.ن۱: اگر بتونید با یکی (همسر یا دوستان) قرار بذارید و روزانه با هم ورزش کنید، انگیزهتون خیلی بیشتر میشه. . پ.ن۲: ورزشها لزوما برای لاغری نیستن. برای تقویت عضلات و سلامت بدن اند و حتی لاغرها هم میتونن ورزش کنن😁😁 . . #پ_شکوری #ورزش #مادران_شریف_ایران_زمین
26 فروردین 1399 16:15:39
1 بازدید
madaran_sharif
. #ف_اردکانی (مامان #محمد_احسان ۱۳، #محمد_حسین ۱۱/۵ , #زهرا ۱۰، #زینب ۷، #محمد_سعید ۳/۵ ساله) بعد از مرحوم شدن تیوی خیلی دو دل بودیم که یکی جدید جایگزین کنیم یا نه! اما چون خیلی کنجکاو تشریف دارم، دلم میخواست زندگی بی تلویزیون هم مثل هزار و یک کار دیگه تجربه کنم. توافق کردیم فعلاً از خرید تلویزیون چشم پوشی کنیم و در تمام طول مدت این چندماه، متوجه نتایج خوب و بد نبود تلویزیون شدم. نتایج خوب: 🔸صدای پس زمینهی خونهمون به اندازهی چند دسیبل کمتر شده بود.😁 🔸سرانهی مطالعهی کتابهای غیردرسی به طرز باورنکردنی بالا رفته بود. 🔸انجام بازیهای دستهجمعی به شدت افزایش پیدا کرده بود و کسی نگران اصابت توپ به تلویزیون نبود.😂 🔸تکالیف به موقع و با تمرکز انجام میشدن و تعداد تذکرهای مامان، که جلوی تلویزیون نمیشه مشق نوشت! به صفر رسیده بود. 🔸شام و ناهار با آرامش بیشتر و سریعتر!سرو میشد. 🔸بعضی از عاداتی که نشاندهندهی وجود استرس در بچهها بود، به میزان زیادی کم شد. مثل پیچ دادن مو و... 🔸دیگه بین بینندههای شبکههای مختلف که ماشاءالله تعداد و تنوعشونم کم نبود، اختلاف نظر پیش نمیاومد. 🔸سعید در کمال تعجب دفتر نقاشی و مدادرنگی برای خودش جور کرد و نقاشی میکشید.😳 🔸افزایش خلاقیت و درست کردن کاردستی، دورهمی، صحبت با هم، نماز اول وقت و... رو هم به موارد قبلی اضافه کنید. اما نتایج نامطلوب: 🔸 به همون اندازه که در نبود تیوی بچهها به سمت کتاب و بازی سوق داده شدند، به همون اندازه سرانهی استفاده از گوشی و تبلت هم بالا رفته! در واقع برای اینکه بیشتر پای تبلت بشینن توجیه مناسبی پیدا کردن و وجدان دردشون کمتر شده.😩 🔸چون به لطف کرونا و شاد قبلاً با دنیای مجازی آشنا شده بودن، گاهی کنترل از دستمون خارج میشه و علیرغم توصیهها گاهی در حال مشاهدهی فیلمهای مثبت چهارده دیده میشن از تلوبیون!😏 🔸از دید بعضیها چون ما هنوز تلویزیون نخریدیم، سختگیرترین والدین دنیا هستیم! 🔸خودم نمیتونم سالی دو بار سریال دونگی نگاه کنم!🙈 پ.ن: در تفاوت زمان افعال نتایج خوب و بد دقیق شدید؟ ماضی بعید و گذشتهی استمراری در مقابل ماضی نقلی و حال استمراری!! بله درسته، با گذشت زمان منحنی نتایج خوب نزولی شد و در مقابل منحنی نتایج بد سیر صعودی به خودش گرفت! در واقع مدینهی فاضلهای که اوایل برای خودمون ساخته بودیم، چندان پایدار نبود. چطور میشه الاکلنگ رنج و لذت این جذابهای لعنتی! رو در یک سطح نرمال نگه داشت؟ و من هنوز اندر خم تصمیم گیری برای بودن یا نبودن این صفحهی جادو هستم. #مادران_شریف
11 بهمن 1400 17:35:37
1 بازدید
مادران شريف
0
0
. #پ_بهروزی #قسمت_هفتم . این دو برادر از همون ابتدا یه گردان تشکیل دادن و سنگر رو با قدرت💪🏻 حفظ میکردن.😁 یکی که میخوابید، اون یکی بیدار میشد و نگهبانی میداد. وقتی هم هر دو بیدار بودن محمدآقا لحظهای از داداش کوچولو غافل نمیشد، لذا در اون مواقع هم من باید نگهبانی میدادم که علی آقا آسیبی نبینه.😅 . خواب که یک رویا بود برای من. برنامهی درسی آقای همسر هم حسابی تحتالشعاع حضور عضو جدید قرار گرفت. . چند ماهی شرایط خیلی سخت بود و ما سرخوشانه آرمان زندگی تو خونهی مستقل حیاطدار رو در سر میپروراندیم.😅 . داشتن چند تا بچه و تلاش برای تربیت صحیح تو آپارتمان، اگر نگم ناممکن، باید بگم خیلیییییی دشواره. . نتیجه بررسیهای انجام شده این بود که در فاصلهی ۱۳ کیلومتری مجتمعی که ساکن بودیم، میشد تو یه خونهی مستقل حیاطدار زندگی کنیم.😮😀😜 . راضی کردن خانوادههای به شدت مخالف،😒 جمع کردن اسباب و وسایل به کمک محمد و علی،😫 آماده کردن خونه نیمه کاره،🏡🔨 طبق معمول مشکل مالی،💰 دو تا بچه فسقلی،👶🏻👦🏻 روزه ماه رمضان،😇 و گرمای طاقت فرسای قم،🌞💥 همه رو پشت سر گذاشتیم، و رفتیم تو خونهی باصفای روستاییمون و زندگی رو از سر گرفتیم. . البته خونه هنوز نیمه کارهست😁 ولی وقتی مقایسه میکنم با وقتی که هنوز آب، برق، گاز وصل نبود، آشپزخونه نداشتیم و کولر و آبگرمکن نبود😅 به وضع موجود امیدوار میشم.😍 یه روز تموم میشه بالاخره.😀 . بعد از هر سختی که پشت سر میذاریم، احساس میکنم که بزرگتر میشم، هرچقدر هم تو کتابا بخونم، تا تو زندگی با این رنجها دست و پنجه نرم نکنم، قوی نمیشم.💪🏻 البته ابلیس ملعون هم بیکار ننشسته، در قالبهای مختلف جلومون سبز میشه.👿(سبز که نه، بهتره بگم جلومون قرمز میشه😆) در قالب حرفهای مردم، یا با دردسرهای بچهها، یا بزرگ جلوه دادن مشکلات موجود و کمرنگ کردن قشنگیهای زندگی... گاهی متوقفم میکنه و گاهی حتی به عقب میبره.😣 . اما خدایی دارم که به خاطر حضور این فرشتهها نگاهم میکنه، با هر بوسهای که به بچهها میزنم، بوی بهشت رو بهم هدیه میده.😍💞 خدایی که من رو مادر آفریده، فطرتم رو هم طوری قرار داده که با مادری کردن آرامش داشته باشم، و بعد برای همین مادری کردنم کلی پاداش قرار داده.😍😘 هر وقت شیطان میاد که غالب بشه و کارو خراب کنه، تلنگرهای کتاب «طعم شیرین خدا» رو برا خودم تجویز میکنم...هر روز یه درس از این کتابو با یه فنجون بادرنجبویه مینوشم.😍 و به زندگی ادامه میدم... . #پ_بهروزی #ریاضی۹۱ #تجربیات_تخصصی #قسمت_هفتم #مهاجرت_معکوس