پست های مشابه

chamran_kids

میای باهم دنیارو با عینک یه کوچولوی چهار ساله ببینیم؟🤓 . بچه هایی که فقط چهارتا بهار از زندگیشون گذشته و خیلییییی چیزا براشون جدیده‼️ . 👓با عینک ۴ساله ها👓 بطری های نوشابه میشن یه وسیله ی فضایی🤖 سکوهای حیاط میشن دیوارهای یه قلعه🛕 کاغذ های ریز ریز میشن دونه های برف❄️ همه چیز از دید اونا خیلی ساده و شیرینه🌈 همه چیز هیجان انگیز و جاد‌وییه!✨ برای همین هم دنیاشون قشنگ تره🤩 . و ما بزرگترا، ما مربی ها؛ گاهی چقدر به این عینک نیاز داریم تا دنیارو یه بار دیگه با قشنگی هاش، از نگاه اون ها ببینیم و سخت نگیریم. به بچه ها فضا بدیم تا تخیل کنند😇 توی دنیای رنگی و قشنگشون زندگی کنند و همراهیشون کنیم تا خلاقیت شون بروز پیدا کنه و دنیارو دقیقا همون شکلی ببینیم که بچه ها میبینند و حتی بهش پر و بال بدیم😎 باور کنید میشه یه دنیای ساده و جالب رو کنار چهارساله ها تجربه کرد! . امتحانش کنید…😉 #حسینیه_کودک_شهید_چمران #مهد_کودک#کودکانه #مدرسه #چهار_ساله #مربی_کودکان #مربی #بازی #رنگ #معلم #شادی #خلاقیت #چمران_فقط_یک_مدرسه_نیست

28 اردیبهشت 1401 17:06:34

0 بازدید

chamran_kids

سلام بر طیب حاجی رضایی! مردی که هشت سال ما را مهمان خانه اش کرد. اولین روزی که آقای بنگاه دار کلید را داخل قفل کوچکی چرخاند، ما وارد دالان تنگ و تاریکی شدیم. چند ثانیه بعد تاریکی رفته بود و حیاطی باصفا جلوی ما ظاهر شده بود. انگار دالان ما را انداخته بود داخل یک بهشت کوچک. وسط حیاط حوض داشت و گوشه کنارش درختهایی قد کشیده بودند. خیلی از خانه خوشمان آمد ولی گفتند شاید صاحبخانه با راه اندازی کار در خانه اش موافقت نکند که نکرد.همان اول کار یک نه آمده بود. آقای اعلایی با صاحبخانه صحبت کردند، از شهید چمران گفتند و از مدرسه شان در لبنان و اینکه ما آنجا را دیدیم و دوست داریم مدرسه راه بندازیم. صاحبخانه راضی شد.‌ همان اول بسم الله فهمیدیم خانه مال طیب حاجی رضایی بوده که فروخته به پدر صاحبخانه ی فعلی‌. اصلا شاید خود شما ما را برای این خانه انتخاب کرده بودید. ما را که نه بچه هایی پاک و شیطان را. ما این سالها از تمام سوراخ سنبه های خانه تا جایی که توان داشتیم استفاده کردیم. بچه ها از درختها بالا رفتند، در راه پله ها دویدند، باهم بازی کردند، غذا خوردند، درس یاد گرفتند و خلاصه هر کاری از دستشان برمیامد کردند.شما کدام گوشه از حسینیه کودک می ایستادید و بچه ها را نگاه می کردید؟ راستی دیدید دخترهایمان همانها که خیلی بازیگوش بودند و پسرهایی که از در و دیوار بالا میرفتند دبستانی شدند؟ حواستان هست پسرها رفتند خانه ی بغلی که صاحبخانه اش کس دیگری بود و آنجا هم تا توانستند بازی کردند و درس خواندند و باز هم از درختها بالا رفتند؟ آقای طیب روزی که دخترها به سن تکلیف رسیدند شما کجای ساختمان داشتید بزرگ شدنشان را می دیدید؟ راستی وقتهایی که خیلی تحت فشار بودیم و آمدیم حرم حضرت عبدالعظیم سرقبرتان و حسابی گریه کردیم شما همان طرفها بودید یا داشتید با بچه های حسینیه کودک سر و کله میزدید؟ راستی دیدید ما پنج نفر از تیم دخترانه باهم بچه هایمان به دنیا آمدند؟ بالاخره شما نوزادها را هم با مهربانی در خانه تان جا دادید. من امروز میخواستم از شما تشکر کنم. شنیده بودم روایتی است که میگوید زمینها هم مثل آدمها سرنوشت دارند. شما آدم خوبی بودید هم خودتان عاقبت بخیر شدید و هم زمینتان. هشت سال زمینتان میزبان بچه های کوچکی بود و حتما خودتان هم حواستان به تک تک بچه ها بوده.. ما بابت مهمان نوازیتان از شما ممنونیم. بابت تمام لحظه های خوش و ناخوشی که کنار شما داشتیم.. دعایمان کن و همین نزدیکیها خودت یک میزبان مهربان دیگر برایمان پیدا کن... #خانه_با_صفا#خانه_حیاط_دار #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #آموزش_پروژه_محور#مدرسه

12 اسفند 1399 13:48:10

0 بازدید

chamran_kids

📚 خیلی از عادت ها از بچگی شکل می گیره. مثل عادت به کتاب خوانی... اگه برای بچه ها کتاب بخوانیم، بگذاریم کتاب بخوانند، مدام بابت تا شدن و یا احیانا پاره شدن کتاب به آنها تذکر ندهیم، می توانیم کودک را با کتاب دوست کنیم. ‌ بچه های حسینیه کودک، برای یکشنبه ها لحظه شماری می کنند. تا به کتابخانه بروند. کتاب انتخاب کنند، کتاب بخوانند و کتاب امانت بگیرند. #کتاب #کتابخوانی #کتاب_کودک #پنج_ساله #حسینیه_کودک_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

19 دی 1397 10:15:39

0 بازدید

chamran_kids

🚙 چمرانی های پنج ساله، هر ماه به یک اردو خانگی می روند. اردوی خانگی یعنی بچه ها همراه خاله ها، به خانه ی یکی از بچه ها می روند. ‌ هدف از این اردو، این است که مادر ها بتونند با مشورت خاله ها، فعالیتهایی را در خانه برای حدود ۶ کودک طراحی کنند‌. و می تونن فضای خونه رو برای بازی بچه ها تغییر بدن. فعالیتهایی مثل بازی های مختلف اعم از بازیهای فکری و هیجانی و فعالیتهای مختلف مثل نقاشی، آشپزی و ... . و حتی مکانهای جالب نزدیک خانه را هم به بچه ها نشان دهند. پارک، امامزاده و هر جایی که میتواند بچه ها را سرگرم کند... این کار مادر ها رو برای یک مادر خلاق شدن، یاری می کنه. و یک هدف دیگه هم داره: اینکه بچه ها در همین سن باهم و تحت نظارت ما رفت و آمد می کنن و آسیبهاش براشون از بزرگسالی خیلی کمتره. امیدواریم امسال اردوهای خانگی خیلی پرباری داشته باشیم پر از خاطرات خوب برای بچه ها،مامانها و خاله ها.... #اردو #اردو_خانگی #پنج_ساله_ها #حسینیه_کودک_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

04 دی 1397 10:22:07

0 بازدید

chamran_kids

#ورق_بزنید #تابستانی_برای_مرد_هزار_چهره . 📝قسمت ششم . تابستان پنجم/کاوه آهنگر . پدربزرگم، خدا رحمتش کند، یک مغازه چراغ‌سازی داشت. چند سال تابستان برای شاگردی به مغازه‌اش رفتیم. ساعت 6صبح می‌رفتیم شوش و 6 عصر برمی‌گشتیم. اوایل که بچه بودیم، کار کردن برایمان بیشتر بازی بود. ولی بزرگ‌تر که شدیم، کارمان سنگین شد. یادم است اولین املت زندگی‌ام را در مغازه بابا حاجی پختم. تا مدت‌ها در خانه برای بقیه املت می‌پختم. اره کردن آهن، جوشکاری، تراشکاری و کار با دریل میزی را هم در نوجوانی تجربه کردم. بعد از کنکور، یک مدت رفتم مغازه پدربزرگم. همان روزهای اول مرا با شاگردش به یک بلورفروشی فرستاد و گفت کل این مغازه را ویترین بزنید. از بس اره کردم، تمام دستم تاول‌زده بود. بدتر از آن جوشکاری بدون ماسک بود که باعث شد تمام شب از چشم‌درد نخوابم. چند سال بعد که در دانشگاه تهران دانشجو شده بودم، به بچه‌های رشته مکانیک تئاتر درس می‌دادم. یک مسابقه ماشین‌های فنری در دانشگاه برگزار شد و بچه‌های مکانیک سخت مشغولش بودند. کارشان خوب پیش می‌رفت ولی برای کامل کردن ماشین‌ها جوشکاری بلد نبودند. کل کارهای جوشکاری‌شان را برایشان انجام دادم. خیلی از من تشکر کردند. من هم خیلی خوشحال شدم کاری بلدم که بقیه شاگرداول‌ها هم بلد نیستند. البته بازهم چون بدون ماسک جوش دادم، چشمانم را برق زد.    این تجربه‌ها بخشی از تابستان‌های زندگی من بود. بخشی که با حمایت پدر و مادرم، خانواده، همسایه‌ها و انسان‌های مهربان برایم ایجاد شد و توانستم از آن استفاده کنم. دوست دارم رازهایی را به شما بگویم تا شما هم بتوانید تابستان‌های درخشانی را تجربه کنید. قسمت بعدی تابستان‌های مرد هزارچهره را بخوانید. . پ.ن: این مطالب که به قلم کارشناس تربیتی، حجت الاسلام احمدرضا اعلایی نوشته شده است برای اولین بار درصفحه ی: @nojavan_khamenei منتشر شده است!🙏🌸 #تابستانه #چمرانی_ها #اوقات_فراغت #کار_مفید #سرگرم_کردن_بچه_ها

31 تیر 1399 17:40:38

0 بازدید

chamran_kids

🏴 رفتار با کودکان عراقی ‌ 👧🏻 معمولا در خانه ها و موکب های عراقی چندین کودک وجود دارد. کودکانی که با اشتیاق به استقبال ما می آیند و دوست دارند با ما ارتباط بگیرند. ‌ بهتر است در برخورد با کودکان عراقی: ‌ 😊 به آنها لبخند بزنیم. ‌ 🗣 سعی نکنیم با زبان فارسی با آنها صحبت کنیم. شما اگر فارسی را شمرده صحبت کنید، کودک عرب زبان متوجه آن نخواهد شد! ‌ 🥁 زبان مشترک تمام کودکان دنیا، بازی است. بهتر است از راه یک بازی ساده مثل توپ بازی ارتباط برقرار کنید. ‌ 🎁 می توانید به عنوان تشکر یک هدیه ی کوچک به آنها بدهید. ‌ ⏳ #روز_شمار اربعین 👈🏻 ۱۹ روز مانده ‌ #سرباز_حسینم #پیاده_روی_اربعین

08 مهر 1398 17:10:18

0 بازدید

ادمین چمران

0

0

🎉 داشتند تمرین می کردند. صدای سرود خواندنشان تا طبقه ی بالا می آمد و نوید یک روز پر از جشن و شادی را می داد. نوبت درست کردن عیدی های امام رضایی رسید. برای بسته بندی شکلات ها هر کسی باید حساب می کرد تا داخل هر بسته چندتا شکلات جا میشود تا ۵بسته شکلات کامل شود. همه شروع به حساب و کتاب کردند. بعد از تقسیم شکلات ها، نوبت نقاشی ها و نوشتن جملاتی بود که دوست داشتند روی عیدی ها باشد. عیدی های تولد امام رضا علیه السلام آماده شد. بعضی هایش را بین بچه های حسینیه کودک پخش کردند و بعضی هایش را هم همراه خود بردند برای همسایه ها و مامان و باباهاشون تا جشن ادامه پیدا کند... ‌ 💡شما هم تا دیر نشده دست به کار بشین...تولد امام مهربونه... ‌ ✅ تیم ادبستان دخترانه و پسرانه و حسینیه کودک شهیدچمران آمادگی خود را برای خدمت در حرم امام رضا اعلام می کنند. @imamreza_ir ‌ #کلاس_دومی_ها #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #امام_رضا #عیدی #جشن #مجتمع_آموزشى_شهيد_چمران #حمزه_دوران #چمرانی_ها

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

chamran_kids

ادمین چمران

0

0

🎉 داشتند تمرین می کردند. صدای سرود خواندنشان تا طبقه ی بالا می آمد و نوید یک روز پر از جشن و شادی را می داد. نوبت درست کردن عیدی های امام رضایی رسید. برای بسته بندی شکلات ها هر کسی باید حساب می کرد تا داخل هر بسته چندتا شکلات جا میشود تا ۵بسته شکلات کامل شود. همه شروع به حساب و کتاب کردند. بعد از تقسیم شکلات ها، نوبت نقاشی ها و نوشتن جملاتی بود که دوست داشتند روی عیدی ها باشد. عیدی های تولد امام رضا علیه السلام آماده شد. بعضی هایش را بین بچه های حسینیه کودک پخش کردند و بعضی هایش را هم همراه خود بردند برای همسایه ها و مامان و باباهاشون تا جشن ادامه پیدا کند... ‌ 💡شما هم تا دیر نشده دست به کار بشین...تولد امام مهربونه... ‌ ✅ تیم ادبستان دخترانه و پسرانه و حسینیه کودک شهیدچمران آمادگی خود را برای خدمت در حرم امام رضا اعلام می کنند. @imamreza_ir ‌ #کلاس_دومی_ها #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #امام_رضا #عیدی #جشن #مجتمع_آموزشى_شهيد_چمران #حمزه_دوران #چمرانی_ها

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن