پست های مشابه

chamran_kids

. 🔹️ امروزه سیستم های آموزشی متنوع و مدرنی در کودکستان ها به کار گرفته می شود که در تربیت کودک زیر ۷ سال، بسیار موثر است. این سیستم های آموزشی برمبنای اصول تربیتی خاصی طرح ریزی می شود که نشات گرفته از فرهنگ و جغرافیای زندگی کودکان تحت تعلیم در کودکستان است. 🔹️ حسینیه کودک شهید چمران با بهره گیری از سیستم آموزشی باز، با هدف آموزش سبک زندگی اسلامی در قالب بازی های کودکانه برای کودکان زیر ۷ سال تاسیس شده است. این سیستم آموزشی دارای ۴ محور اصلی کرامت محوری، بازی محوری، گرایش محوری و تجربه محوری است. در این پست با این موسسه بیشتر آشنا خواهیم شد. 🔸️ نظر شما درباره سیستم آموزشی باز چیست؟ @yarestankoodakestan 🌐 yarestankoodakestan.ir #سازمان_تعلیم_و_تربیت_کودک #رویداد_ملی_یارستان_کودکستان #محصولات_کودک #مهدکودک #تعلیم_و_تربیت #توتک

24 مرداد 1401 10:45:02

0 بازدید

chamran_kids

سلام بر طیب حاجی رضایی! مردی که هشت سال ما را مهمان خانه اش کرد. اولین روزی که آقای بنگاه دار کلید را داخل قفل کوچکی چرخاند، ما وارد دالان تنگ و تاریکی شدیم. چند ثانیه بعد تاریکی رفته بود و حیاطی باصفا جلوی ما ظاهر شده بود. انگار دالان ما را انداخته بود داخل یک بهشت کوچک. وسط حیاط حوض داشت و گوشه کنارش درختهایی قد کشیده بودند. خیلی از خانه خوشمان آمد ولی گفتند شاید صاحبخانه با راه اندازی کار در خانه اش موافقت نکند که نکرد.همان اول کار یک نه آمده بود. آقای اعلایی با صاحبخانه صحبت کردند، از شهید چمران گفتند و از مدرسه شان در لبنان و اینکه ما آنجا را دیدیم و دوست داریم مدرسه راه بندازیم. صاحبخانه راضی شد.‌ همان اول بسم الله فهمیدیم خانه مال طیب حاجی رضایی بوده که فروخته به پدر صاحبخانه ی فعلی‌. اصلا شاید خود شما ما را برای این خانه انتخاب کرده بودید. ما را که نه بچه هایی پاک و شیطان را. ما این سالها از تمام سوراخ سنبه های خانه تا جایی که توان داشتیم استفاده کردیم. بچه ها از درختها بالا رفتند، در راه پله ها دویدند، باهم بازی کردند، غذا خوردند، درس یاد گرفتند و خلاصه هر کاری از دستشان برمیامد کردند.شما کدام گوشه از حسینیه کودک می ایستادید و بچه ها را نگاه می کردید؟ راستی دیدید دخترهایمان همانها که خیلی بازیگوش بودند و پسرهایی که از در و دیوار بالا میرفتند دبستانی شدند؟ حواستان هست پسرها رفتند خانه ی بغلی که صاحبخانه اش کس دیگری بود و آنجا هم تا توانستند بازی کردند و درس خواندند و باز هم از درختها بالا رفتند؟ آقای طیب روزی که دخترها به سن تکلیف رسیدند شما کجای ساختمان داشتید بزرگ شدنشان را می دیدید؟ راستی وقتهایی که خیلی تحت فشار بودیم و آمدیم حرم حضرت عبدالعظیم سرقبرتان و حسابی گریه کردیم شما همان طرفها بودید یا داشتید با بچه های حسینیه کودک سر و کله میزدید؟ راستی دیدید ما پنج نفر از تیم دخترانه باهم بچه هایمان به دنیا آمدند؟ بالاخره شما نوزادها را هم با مهربانی در خانه تان جا دادید. من امروز میخواستم از شما تشکر کنم. شنیده بودم روایتی است که میگوید زمینها هم مثل آدمها سرنوشت دارند. شما آدم خوبی بودید هم خودتان عاقبت بخیر شدید و هم زمینتان. هشت سال زمینتان میزبان بچه های کوچکی بود و حتما خودتان هم حواستان به تک تک بچه ها بوده.. ما بابت مهمان نوازیتان از شما ممنونیم. بابت تمام لحظه های خوش و ناخوشی که کنار شما داشتیم.. دعایمان کن و همین نزدیکیها خودت یک میزبان مهربان دیگر برایمان پیدا کن... #خانه_با_صفا#خانه_حیاط_دار #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #آموزش_پروژه_محور#مدرسه

12 اسفند 1399 13:48:10

0 بازدید

chamran_kids

🎊 ❓ کسی رو میشناسین که جشن و جشن گرفتن رو دوست نداشته باشه؟ مخصوصا اگه جشن تولد باشه و بدونید جشن تولد مهربون ترین بابای دنیا، و میلاد پیامبر ص باشه... ‌‌ 🤔برای این جشن بزرگ چه کارهایی می تونیم همراه بچه ها انجام بدیم؟ 🎊خونه هامون رو تزیین کنیم. 🍲نذری بدیم. 🎁عیدی بدیم. 🎢پارک بریم و برای بچه ها وقت بذاریم. ‌‌ می دونستین با همین کارهای به ظاهر ساده، میشه گرایش های دینی رو تو بچه ها تقویت کرد و به دیندار شدن شون کمک کرد؟ ‌ دختر های کلاس دومی،از امروز شروع کردند و ادبستان رو برای جشن میلاد پبامبر ص تزیین کردند. مربی: منیره سادات امامی دوست دارید بازم در مورد راهکار های دیندار شدن بچه ها بدونید؟ ‌ #تربیت_دینی #هفده_ربیع #میلاد_پیامبر #کلاس_دومی_ها #چمرانی_ها #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

20 آبان 1398 16:51:14

0 بازدید

chamran_kids

سرنخ خودت رو پیدا کن😎🧐 . گنج یابی یکی از فعالیت های هیجان انگیز و فوق العاده هست که برای هر سنی از بچه ها جذابه اما نکته مهم اینه که وقتی مخصوص پسرهای کلاس پنجمی باشه، مسیر پیچیده تر و سخت تر میشه😅🤩 . مثلا در این گنج یابی⬆️، پسرها به گروه های سه نفره تقسیم شدن و باید هرگروه سرنخ ها و گنج خودش رو کشف می‌کرد، البته سکه های راهنما هم داشتند که هروقت به مشکل خوردند، به کمکشون بیاد😁 . ✅حالا جالب اینه که بچه ها در خلال این فعالیت، تونستند معماهای علوم،ریاضی، اندازه گیری با متر و ساخت اوریگامی و کار گروهی حرفه ای رو هم تجربه کنند🤗 . پ.ن: این فیلم بخشی از گنج یابی پسرهای کلاس پنجمی چمران هست که در اردوی پارک به همراه عموشون انجام دادند😊 . ⭕این پست رو ذخیره کنید و برای والدین و معلم ها بفرستید🌱 . #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #گنج_یابی #ریاضی_دبستان #علوم_پنجم_دبستان #بازی_درسی #آموزش_بازی_محور #کلاس_پنجم #پسران_چمرانی

08 آذر 1400 11:44:04

0 بازدید

chamran_kids

💡 اردو همیشه پارک نیست، گاهی می توان مکان های مختلف را مقصد اردو قرار داد. چرا که بچه ها به دنبال کشف و تجربه‌های جدید هستند که این تجربه ها را می توان در مکان های دیگر به دست آورد. ‌‌ اردوی این هفته‌ی چهارساله های چمرانی‌ها، یک امام زاده بود. تعدادی آجر در حیاط امام زاده، توجه بچه ها را جلب کرد. با همراهی مربیان، تصمیم گرفتند یک خانه‌ی آجری بسازند. ‌ مربی: مائده جهانگیری، فاطمه فیض آبادی، مریم صادق پور، زهرا صحتی ‌ چه بازی ها و فعالیت های دیگری می توانیم در یک امام زاده انجام دهیم؟ ‌ #چهار_ساله_ها #اردو #اردو_مهد_کودک #مهد_کودک #ایده_اردو #ایده_فعالیت #حسینیه_کودک_شهید_چمران #چمرانی_ها

28 بهمن 1398 18:35:13

0 بازدید

chamran_kids

💡 چقدر به دست سازه های فرزندتون اهمیت میدین؟ دست سازه یعنی همون کاردستی کج و کوله و پر از چسب و خط خطی ... که خیلی وقتا شباهتی با واقعیتش نداره. ‌ نه اون کاردستی شیک و آماده مثل اون هایی که شبکه پویا آموزش میده یا تو خیلی از مهدکودک ها توسط خاله ها درست میشه یا تو خونه پدرها و مادر ها درست می کنند. دست سازه یعنی حاصل فکر و خلاقیت کودک... پس به بچه ها فرصت بدیم خودشون فکر کنند، خودشون بسازند، خودشون تجربه کنند! ‌ چهارساله های چمرانی چیزهایی که تو پارک کشف کردند رو کشیدند . دست سازه هاشون رو آویزون کردند تا همه بتونند ببینند. #چهار_ساله_ها #اردو #کاردستی #دست_سازه #مهد_کودک #حسینیه_کودک_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

15 اسفند 1397 09:27:32

1 بازدید

ادمین چمران

0

0

#ورق_بزنید . #تابستانی_برای_مرد_هزار_چهره 📝قسمت سوم . تابستان دوم/ از فیل اسباب‌بازی تا تابلوی دیواری . پسرعمه‌ام اره‌مویی و تخته سه‌لا گرفته بود، وسایل مختلف درست می‌کرد و بین اقوام و دوستان می‌فروخت. من و برادرم هم دیدیم عجب اتفاق جالبی است، هم کار می‌کنیم و پول درمی‌آوریم، هم می‌توانیم با چوب همه‌چیزهای خفنی را که دوست داریم تولید کنیم. روزهای اول وسایل خیلی ساده درست کردیم. طرحش را هم از پسرعمه‌ام گرفته بودیم. یک فیل ساده و یک اردک. هرکدام سه یا چهار قطعه داشتند و سرهم می‌شدند. بعد از اتمام ساخت، آن‌ها را فروختیم. مدتی که گذشت یک کتاب پیدا کردیم پر از الگو، البته مقوایی بود، ولی همه الگوها را می‌شد با تخته سه‌لا اجرا کرد. یادم است پیچیده‌ترین پروژه‌ای که انجام دادیم اسکلت یک دایناسور گیاهخوار بود که نزدیک به 100قطعه داشت. بعد از تمام شدن، دایناسور را به آزمایشگاه مدرسه‌مان فروختیم. البته یادم نیست پولش را دادند یا نه! من می‌ساختم و داداشم بازاریاب بود. بعد از مدتی دیدیم کسانی که از ما خرید می‌کنند، محدود به فامیل و همسایه‌ها هستند و آن‌هم به خاطر این است که دل ما نشکند. واقعیت این بود که همسایه‌ها و فامیل، به اسکلت دایناسور یا اردک نیاز نداشتند، پس رفتیم سراغ تولید وسایل کاربردی. زیر قابلمه‌ای، زیر استکانی و .... ساختیم که بازار نسبتاً خوبی داشت. روی چوب‌ها را روغن جلا می‌زدیم که هم زیباتر شوند و هم خراب نشوند. آخرین پروژه‌های آن تابستانمان هم تابلوی آیات، احادیث و اسامی الهی و ائمه بود. از کتاب‌های معماری پدرم، الگوی کتیبه‌ها، گِره‌ها و اسلیمی‌ها را کپی کردیم، روی چوب چسباندیم و اره کردیم. یک تابلوی مزین به اسم محمد رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله را آن موقع ( 20سال پیش) 5000تومان به یکی از همسایه‌هایمان فروختم. 5000 تومان خیلی پول بود برای ما! ساخت این تابلو نزدیک به یک ماه زمان برد. چون تابلواش 50تا حفره داشت که باید سر هرکدام، اره را باز می‌کردم و می‌بستم. یک‌بار پدرم ما را به کارگاه چوب حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام برد. فوق‌العاده بود. درهای حرم را درست می‌کردند. بوی چوب گردو و عناب حس خوبی به آدم می‌داد. ابزارهایی که داشتند و کارهایی که انجام می‌دادند، خیلی پیچیده و عظیم بود. از آن روز یکی از رؤیاهایم این شد که یک روز بتوانم درِ یکی از حرم‌ها را درست کنم. جایی که زائرها آن را می‌بوسند. . ادامه مطلب در کامنت اول👇 #تابستانه #اوقات_فراغت #کار_مفید #سرگرم_کردن_بچه_ها #نجاری

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

chamran_kids

ادمین چمران

0

0

#ورق_بزنید . #تابستانی_برای_مرد_هزار_چهره 📝قسمت سوم . تابستان دوم/ از فیل اسباب‌بازی تا تابلوی دیواری . پسرعمه‌ام اره‌مویی و تخته سه‌لا گرفته بود، وسایل مختلف درست می‌کرد و بین اقوام و دوستان می‌فروخت. من و برادرم هم دیدیم عجب اتفاق جالبی است، هم کار می‌کنیم و پول درمی‌آوریم، هم می‌توانیم با چوب همه‌چیزهای خفنی را که دوست داریم تولید کنیم. روزهای اول وسایل خیلی ساده درست کردیم. طرحش را هم از پسرعمه‌ام گرفته بودیم. یک فیل ساده و یک اردک. هرکدام سه یا چهار قطعه داشتند و سرهم می‌شدند. بعد از اتمام ساخت، آن‌ها را فروختیم. مدتی که گذشت یک کتاب پیدا کردیم پر از الگو، البته مقوایی بود، ولی همه الگوها را می‌شد با تخته سه‌لا اجرا کرد. یادم است پیچیده‌ترین پروژه‌ای که انجام دادیم اسکلت یک دایناسور گیاهخوار بود که نزدیک به 100قطعه داشت. بعد از تمام شدن، دایناسور را به آزمایشگاه مدرسه‌مان فروختیم. البته یادم نیست پولش را دادند یا نه! من می‌ساختم و داداشم بازاریاب بود. بعد از مدتی دیدیم کسانی که از ما خرید می‌کنند، محدود به فامیل و همسایه‌ها هستند و آن‌هم به خاطر این است که دل ما نشکند. واقعیت این بود که همسایه‌ها و فامیل، به اسکلت دایناسور یا اردک نیاز نداشتند، پس رفتیم سراغ تولید وسایل کاربردی. زیر قابلمه‌ای، زیر استکانی و .... ساختیم که بازار نسبتاً خوبی داشت. روی چوب‌ها را روغن جلا می‌زدیم که هم زیباتر شوند و هم خراب نشوند. آخرین پروژه‌های آن تابستانمان هم تابلوی آیات، احادیث و اسامی الهی و ائمه بود. از کتاب‌های معماری پدرم، الگوی کتیبه‌ها، گِره‌ها و اسلیمی‌ها را کپی کردیم، روی چوب چسباندیم و اره کردیم. یک تابلوی مزین به اسم محمد رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله را آن موقع ( 20سال پیش) 5000تومان به یکی از همسایه‌هایمان فروختم. 5000 تومان خیلی پول بود برای ما! ساخت این تابلو نزدیک به یک ماه زمان برد. چون تابلواش 50تا حفره داشت که باید سر هرکدام، اره را باز می‌کردم و می‌بستم. یک‌بار پدرم ما را به کارگاه چوب حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام برد. فوق‌العاده بود. درهای حرم را درست می‌کردند. بوی چوب گردو و عناب حس خوبی به آدم می‌داد. ابزارهایی که داشتند و کارهایی که انجام می‌دادند، خیلی پیچیده و عظیم بود. از آن روز یکی از رؤیاهایم این شد که یک روز بتوانم درِ یکی از حرم‌ها را درست کنم. جایی که زائرها آن را می‌بوسند. . ادامه مطلب در کامنت اول👇 #تابستانه #اوقات_فراغت #کار_مفید #سرگرم_کردن_بچه_ها #نجاری

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن