دوره زمونه جوریه که ما مادر و پدرها و معلم ها همیشه باید با دست پر با بچه ها مواجه بشیم و هوشیارانه تر از قبل عمل کنیم، نظر شما چیه؟ پ.ن.١:داستان از کتاب قصه های شیرین و شاد از ایران و جهان نوشته ی آقای سید جمال میر خلف هست. پ. ن. ٢:کلیپ کار پسرم سید مسیحا است. (به خاطر پنجاه ونه ثانیه شدن سرعت رو بالا بردیم.) #داستان_های_کودکانه #داستان_آموزنده #بنیادسفینه #بنیاد_سفینه #سرگرم_آموزی #bonyadsafineh @bonyadsafineh #bonyadsafineh.fan

درس و مشق ها شروع شده، شما چه جوری درس ها رو به صورت جذاب مرور می کنید؟ #سرگرم_آموزی #بنیادسفینه #بنیاد_سفینه #بازی_خلاق #کلاس_اولی_ها @bonyadsafineh #bonyadsafineh #bonyadsafineh.fan

شما خاطره دارید؟ خاطره ویژه ی من اسمش "بهترین نیمروی دنیا" است، براتون پست اش بکنم؟ #بنیادسفینه #بنیاد_سفینه #امام_خمینی #دوربین #خاطره #چهاردهم_خرداد #امام_و_بچه_ها

تفسیر و توضیح قرآن برای بچه ها هم، باید کودکانه و قابل فهم برای اون ها باشه و کاربردی تو زندگی شون. از سوره ی کافرون میشه مهارت مهم "نه گفتن" در برابر کارهای خطرناک و نادرست رو به بچه ها یاد داد، نظر شما چیه؟ #بنیاد_سفینه #بنیادسفینه #تفسیر_کودکانه #سوره_کافرون #قرآن @bonyadsafineh #bonyadsafineh #bonyadsafineh.fan

سلام سلام از دوستانی که تو جشن شرکت کردند خیلی خیلی ممنونیم این هم فیلم کاردستی جشن امروزمون،برای دوستانی که نرسیدند درست کنند. #بنیادسفینه #روز_دختر

سلام بچه های دوست داشتنی فردا پنجمین سالگرد آسمانی شدن شهید محمد علی خادمی به پیش خداست. پنج سال پیش که رفت گفت از خودش برای خانواده اش نشونه می‌فرسته و اون ها را از حالش با خبر میکنه. خدا کنه دوباره مثل پنج سال پیش به قولش عمل کنه. محمد جواد(پسر شهید) :شهدا قاصدک هستند قاصدک ها هرگز نمی میرند پدرم پنج سال پیش خیلی سبک بال از باغ زندگی ما پرکشید و اکنون داره در دشتی پهناور تر از زمین ما، مثل مروارید میدرخشه و زندگی می کنه و شاهد ماست. آخرین روزی که رفت گفت برات یه کبوتر خوشگل از بهشت میفرستم مراقبش باش. دقیقا چند روز بعد که از سر مزار برگشتیم دیدیم یک کبوتر آرام کنار عکس پدرم نشسته، مامان هم خوشحال بود و هم دایی و مادر بزرگ را با خبر کرد. انگار پدرم چند روزی در قالب یک کبوتر مهمان ما بود و رفت. دوست های محمد جواد گفتند :چه مردونه به قولش عمل کرده کاش باهاش بازی میکردیم، کاش میشد مثل تو، باهاش عکس بگیریم. ما میدونیم که عطر گل زیبای پدرت، همیشه تو اون کبوتر باقیه. به نظر محمد جواد، چشم های کبوتر همه حرف های پدرش را راوی بود، او به کبوتر گفت:" به بابام بگو از اون بالا خیلی مراقبمون باشه." کبوتر هم پر کشید و رفت تو آسمون. محمد جواد همین جور که به آسمون خیره شده بود توی دلش زمزمه می کرد:" خدا کنه حالا که بابام مردونه به قولش عمل کرد منم بتونم مردونه مراقب مامانم باشم." اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. (پ.ن:کپشن نوشته:فاطمه قاسمی کلیپ:سید مسیحا حسینی) #شهید_محمدعلی_خادمی #شهید_مدافع_حرم #بنیادسفینه #بنیاد_سفینه #داستان_کوتاه @bonyadsafineh https://harimeharam.ir/news/43120