پست های مشابه

aliyeh.heybatii

. تو نیا ما داریم می ریم آمپول بزنیم😖 لک لکا تو رو برامون آوردن😂 عیدیاتو بده برات نگه دارم🙄 مربی و معلمت تو اتاقت دوربین دارن می بیننت😏 دندونتو بزاری زیر بالشت، فرشته واست هدیه میاره😕 هسته ی میوه ها یا آدامس رو بخوری تو دلت درخت سبز میشه😨 دروغ بگی سنگ‌میشی😥 مامان باباها شما چه جمله ای از بچگی تون یادتونه 😂😂 خودتون از اینا به کوچولوتون میگید؟ لایک و کامنت یادتون نره😉😘🤩 #دروغ#دروغ_های_مقدس #دروغ_والدین_کودک #تربیت_فرزند #فرزندپروری_مثبت #فرزند_پروری #فرزند_پروری #تربیت_صحیح_فرزند #خاطرات_بچگی #مشاوره_آنلاین #مشاوره_کودک #روانشناسی_کودک #روانشناسی_رابطه #بچگیامون #بیرجند_شهر_من

02 فروردین 1400 17:26:56

1 بازدید

aliyeh.heybatii

. پدر و مادرها باید با شروع علایم #بلوغ اطلاعات لازم را به آرامی و با مهربانی به فرزندشان بدهند و به آنها خبر بدهند که بلوغ اتفاق خوب و مبارکی است.نحوه صحبت کردن با بچه‌ها خیلی مهم است و باید طوری با آنها صحبت کرد که نترسند و بدشان نیاید. سعی کنید لبخندی به لب داشته باشید و با عصبانیت و تحکم با آنها صحبت نکنید. احساس روز اول شروع بلوغ خیلی مهم است و تا آخر عمر با افراد باقی می‎ماند و ممکن است باعث شود آنها از زن بودن یا مرد بودنشان احساس خوبی داشته یا نداشته باشند. برای اینکه این دوران به خوبی طی شود، برای فرزند تازه‌بالغ‌تان جشن بگیرید و به او هدیه‌ای ماندگار بدهید تا وقتی بزرگ شد، بداند چه پدر و مادر نازنینی داشته است. یک میهمانی ترتیب بدهید و دوستان و اقوام را دعوت کنید. لازم نیست به میهمان‌ها چیزی بگویید ولی به فرزندتان بگویید که این میهمانی را به خاطر او برگزار کرده‌اید.  به هرحال، این مرحله را جدی بگیرید تا در آینده فرزندتان بتواند نقش مهمی در زندگی خود داشته باشد. علاوه بر این لازم است با عادات و روش هایی که #نوجوانان معمولا در این زمان در پیش می گیرند آشنا باشید تا مواجهه با آنها شما را غافلگیر و یا دلخور و ناراحت نکنند. #روانشناسی#کودک#نوجوان#ارتباط#آگاهی#عشق#آموزش#علم#عالیه_هیبتی#بیرجند

04 اردیبهشت 1399 05:26:06

0 بازدید

aliyeh.heybatii

. این بازی‌ها را می‌توانید با توجه به سن و توانمندی‌های کودکان در فرصت‌هایی که تمایل به بازی کردن دارند، انجام دهید: ۱ - مسابقه گویندگی ۲ - بازی مصاحبه تلویزیونی ۳ - بازی نقل خاطره، داستان، شعر، معما و لطیفه ۴ - بازی چه کسی می‌تواند دیگران را بخنداند ۵ - بازی کامل کردن یک داستان ۶ - بازی کامل کردن یک شعر ۷ - بازی تکمیل جملات ۸ - بازی پاسخ به پرسش‌ها ۹ - بازی داستان سازی با تصاویر ۱۰ - بازی معلم بودن #بازی #بازی_با_کودک #کودک_خجالتی #فرزندپروری #کودکان#تربیت_کودک #آموزش #کودک_موفق #عالیه_هیبتی#روانشناسی_کودک#خانواده#بیرجند

04 خرداد 1399 05:30:19

2 بازدید

aliyeh.heybatii

شما هم از این چالش ها دارید؟ کدوم روش انتخاب میکنید؟ #کودک#تفریح#بازی#کودکان#ساعت_زنگدار #اطلاع_دادن#ترک_محیط #خوش_گذرانی #مشاوره_آنلاین #مشاوره_خانواده #مشاوره_کودک #عالیه_هیبتی_روانشناس_کودک_نوجوان_خانواده #والدین_هماهنگ

28 فروردین 1401 16:44:10

71 بازدید

aliyeh.heybatii

. هر عشق ودوستی راستینی،ماجرای تحولی غیرمنتظره را دربطن خود دارد.اگر بعد از عاشقی همان باشیم که بوده ایم ،پس چنان که باید عاشق نبوده ایم. #ملت عشق #الیف_شافاک آخر هفته گرم وعاشقانه ای در کنار خانواده داشته باشید. #روانشناسی#پدر#مادر#دختر#پسر#خانواده_عشق #psychology #کودک

28 آذر 1398 16:12:17

4 بازدید

aliyeh.heybatii

. تعبیروتوجیه اغلب ما انسان ها در رابطه در رابطه به دوگونه است. بدشانسی وبداقبالی کیفرگناهان واعمال زشت اما اینها مشکل نیستند بلکه مشکل نگرشی است که نسبت به مشکل دارید. مشکلات نه تنها کفاره گناهانتان نیستند بلکه عالی ترین نعمت الهی است. مشکلات بد بیاری وبدشانسی نیستند بلکه بزرگترین فرصت ها ومجال ها در دل گرفتاری هاست. برشی از کتاب مشکلات را شکلات کنید. #شکلات#مشکلات#مسعودلعلی_روانشناس #بدشانسی

26 آذر 1398 10:39:48

26 بازدید

عالیه هیبتی

0

0

. کلاس اول که بودم یک روزبایکی از بچه های کلاسمان دوست شدم،کلی باهم توی حیاط مدرسه بازی کردیم روزبعدش از خانه شان برایم هدیه آورده بود،یک هواپیمای آبی و قرمزپلاستیکی... آن روزحالم خوب بودوکلی ذوق داشتم که آن رابه خانه ببرم وبا آن بازی کنم. به خانه ک رسیدم،از کیفم بیرونش آوردم وبا افتخار،به همه نشانش دادم،آنقدراین هدیه برایم جذاب و خواستنی بودکه مدام نگران بودم خراب شودوازترس خراب شدنش آن را به مادرم دادم تا بالای طاقچه بگذارد و خیالم راحت باشد. فردایش که به مدرسه رفتم دوستم آمد جلو،سرش را پایین انداخت وگفت:مادرم گفته هواپیما را بیاور،لطفا هدیه ام را پس بده. یادم نمی رود که چقدر بغضم گرفته بود،من حتی با آن بازی هم نکرده بودم!ولی سنم به این حرف ها قد نمی داد که بگویم هدیه را پس نمی گیرند! فردا هواپیما رابه او برگرداندم اما وقتی دیدم آن رابرد وبه دوست جدیدش هدیه داد بغضی که از روز قبل نگه داشته بودم ترکید. همان روز فهمیدم که آدم ها زود عوض می شوند،که نمی شود روی آدم ها و حرف هایشان حساب کرد. ازآن روز تا جایی که می شد از کسی هدیه ای نپذیرفتم.از کسی چیزی نخواستم واجازه ندادم که کسی دلخوشی ام را بسازد.من شادی هایم را منوط به بودن آدم ها نکردم،چون دوست نداشتم وابسته و دلخوش که شدم،دلخوشی ام را از من بگیرند یا برای معذوریت ها و رفتنشان،بهانه و‌دروغ به هم ببافند. اجازه نمیدهم آدم های بلاتکیف،وارد زندگی ام شوند،چون میدانم دلخوش به بودنشان که شدم،می روند. آدم ها را قبل از اینکه دروغ بگویند،کنار می گذارم و قبل از اینکه بروند،می روم. من دلخوشی ام را روی مدار خودباوری ام تنظیم کرده ام وبا خودم عهد کرده ام که خودم چیزهایی که می خواهم رابه دست بیاورم،حتی اگر بهای رسیدن به آن ها سنگین باشد! به سال های کودکی تان برگردید،اتفاقاتی که یادتان مانده همه شان درس های بزرگی دارد. شما حواستان نیست که همان اتفاقات مهم دیروز،چقدر روی مسیر و شخصیت امروزتان تاثیر داشته هیچ خاطره ای بی حکمت نیست! کمی عمیق تر خاطراتتان را مرور کنید... #کودکانه_ها#خیالپردازی#آرزو#شادی#اعتماد#آدم_ها#دلخوشی#خودباوری#شخصیت#خاطره_های_کودکی#انسانهای_بلاتکلیف#تربیت#حکمت#فرزند_پروری#عالیه_هیبتی#بیرجند #نرگس_صرافیان_طوفان

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

aliyeh.heybatii

عالیه هیبتی

0

0

. کلاس اول که بودم یک روزبایکی از بچه های کلاسمان دوست شدم،کلی باهم توی حیاط مدرسه بازی کردیم روزبعدش از خانه شان برایم هدیه آورده بود،یک هواپیمای آبی و قرمزپلاستیکی... آن روزحالم خوب بودوکلی ذوق داشتم که آن رابه خانه ببرم وبا آن بازی کنم. به خانه ک رسیدم،از کیفم بیرونش آوردم وبا افتخار،به همه نشانش دادم،آنقدراین هدیه برایم جذاب و خواستنی بودکه مدام نگران بودم خراب شودوازترس خراب شدنش آن را به مادرم دادم تا بالای طاقچه بگذارد و خیالم راحت باشد. فردایش که به مدرسه رفتم دوستم آمد جلو،سرش را پایین انداخت وگفت:مادرم گفته هواپیما را بیاور،لطفا هدیه ام را پس بده. یادم نمی رود که چقدر بغضم گرفته بود،من حتی با آن بازی هم نکرده بودم!ولی سنم به این حرف ها قد نمی داد که بگویم هدیه را پس نمی گیرند! فردا هواپیما رابه او برگرداندم اما وقتی دیدم آن رابرد وبه دوست جدیدش هدیه داد بغضی که از روز قبل نگه داشته بودم ترکید. همان روز فهمیدم که آدم ها زود عوض می شوند،که نمی شود روی آدم ها و حرف هایشان حساب کرد. ازآن روز تا جایی که می شد از کسی هدیه ای نپذیرفتم.از کسی چیزی نخواستم واجازه ندادم که کسی دلخوشی ام را بسازد.من شادی هایم را منوط به بودن آدم ها نکردم،چون دوست نداشتم وابسته و دلخوش که شدم،دلخوشی ام را از من بگیرند یا برای معذوریت ها و رفتنشان،بهانه و‌دروغ به هم ببافند. اجازه نمیدهم آدم های بلاتکیف،وارد زندگی ام شوند،چون میدانم دلخوش به بودنشان که شدم،می روند. آدم ها را قبل از اینکه دروغ بگویند،کنار می گذارم و قبل از اینکه بروند،می روم. من دلخوشی ام را روی مدار خودباوری ام تنظیم کرده ام وبا خودم عهد کرده ام که خودم چیزهایی که می خواهم رابه دست بیاورم،حتی اگر بهای رسیدن به آن ها سنگین باشد! به سال های کودکی تان برگردید،اتفاقاتی که یادتان مانده همه شان درس های بزرگی دارد. شما حواستان نیست که همان اتفاقات مهم دیروز،چقدر روی مسیر و شخصیت امروزتان تاثیر داشته هیچ خاطره ای بی حکمت نیست! کمی عمیق تر خاطراتتان را مرور کنید... #کودکانه_ها#خیالپردازی#آرزو#شادی#اعتماد#آدم_ها#دلخوشی#خودباوری#شخصیت#خاطره_های_کودکی#انسانهای_بلاتکلیف#تربیت#حکمت#فرزند_پروری#عالیه_هیبتی#بیرجند #نرگس_صرافیان_طوفان

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن