پست های مشابه

madare.aram

کپشن بسیار مهم🌱 به نام خدا سلام🌹 🌱در مورد درک انتزاعی یه توضیح بدم. یکی دو نفر از من پرسیدن در مورد قصه گویی برای بچه ها که مثلا #مفاهیم_دینی و قصه هایی که توی داستان های ائمه ی معصومین هست رو بگیم یا نگیم.... 🌱مثل همیشه میگم من مشاور و روانشناس نیستم اما چیزی که خودم فهم میکنم از صحبت های اساتید مختلف و مقایسه میکنم با رویکرد هوش متعادل اینه که: 🌱دو تا موضوع مختلف هست یکی انتقال مفاهیم دینی مثل #قیامت، #بهشت و #جهنم و این دست مسائل که به شدت انتزاعیه و به نظر میرسه بچه ها رو دچار #اضطراب هم میکنه چون خودم دیدم که میگم و نباید گفت؛ و یک مسئله ی دیگه هم داستان هایی هست که از زندگی معصومین علیهم السلام به ما رسیده و اتفاقا چه قدر هم جذابه و بچه ها دوست دارن. نمیدونم کی گفته که این ها رو به بچه ها نگیم؟! یه سوء تفاهمی پیش اومده بین دوستان که حالا چون استاد سلطانی یا اقای کثیری گفتن کودک درک انتزاعی نداره پس نباید قصه ی معصومین رو بگیم ولی اشتباه متوجه شدن چون اون مفاهیم انتزاعی که در دسته ی اول گفتیم مثل بهشت و جهنم رو گفتن که نباید گفت. وگرنه شما فرض کن قصه ی به دنیا اومدن امام علی علیه السلام یا بازی های پیامبرصلی الله علیه واله با کودکان در کوچه یا رسیدگی های امام علی علیه السلام به یتیمان و رفتن به خونه هاشون و براشون کار کردن چه اشکالی داره با زبان کودکانه و حال خوب گفته بشه اصلا کی گفته که نگید؟؟! 🌱خلاصه مباحث رو باهم مخلوط نکنیم👌 لازمه که بگم از گفتن قصه هایی مثل مصائب عاشورا باید پرهیز کرد؟! واضحه دیگه. لطفا نگید به بچه ها☺ 🌱تجربه تون رو در قصه گویی برای بچه ها بگید: #درک_انتزاعی #استاد_سلطانی #رویکرد_هوش_متعادل #کودک_متعادل #پیاژه #قصه_گویی_کودکان #قصه_گویی_خلاق #روانشناسی_رشد #شخصیت #روانشناسی_کودک #قصه_گویی#کودک_باهوش #قصه #کودک_خلاق #کودکانه #کودک #مادر

17 اسفند 1400 09:24:33

24 بازدید

madare.aram

به نام پروردگار یکتا گفتیم اگر به پیامهای هوش جسمی اهمیت ندیم تبدیل به بیماری میشوند... مثل همین پرخوری ها که به خاطر دل درد از روش نوشابه میخوریم در حالی که اینها معلول هستند و علت نیستند. متاسفانه در پزشکی معلول را از بین میبریم بدون مداوای علت! در مورد نظافت از صحبتهای گذشته استاد هم استفاده کردم. در مورد خواب و استراحت به مرور مطالب مفیدی خواهم نوشت. ان شاالله🌹 #هوش_متعادل #استاد_سلطانی #هوش_جسمی #موانع_رشد_متعادل #وسواس_نظافت

09 آبان 1399 08:55:05

28 بازدید

madare.aram

کپشن مهمه👇 به نام خدا سلام🌹 🌺 چرا بعضیا دائما دچار احساس گناه از اشتباهتشون میشن و عبور نمیکنن و بعضیه هم برعکس اصلا نمیفهمن اشتباه کردن و مصرانه همه چیز رو تقصیر دیگران میندازن؟ 👈در واقع این برمیگرده به درک ما از زندگی👉 🌺 محیط و رفتار والدین در کودکی سه نوع درک میتونه به ما بده که اگر آگاه نباشیم نمیتونیم رشد و تعالی داشته باشیم: 👈درک مقصر 👈درک مظلوم 👈درک مسئول این مسئله خیلی مهمه و ابعادش برای بررسی زیاده. من تلاش میکنم حتما توی استوری ها در حد فهم خودم توضیح بدم. 🌺اما اینکه الان یه چیزی دستگیرمون بشه بدونیم که افرادی که دارای درک مقصر هستند از احساس گناه عبور نمیکنن و توی همه چیز خودشون رو مقصر میبینن. 🌺افرادی که دارای درک مظلوم هستند هیچوقت اشتباهات خودشون رو نمیپذرن و همیشه بدبینانه دیگران رو مقصر میدونن. 🌺هر دو این افراد حال بد دارند. حال خوب ازان فرد دارای درک مسئول است. 🌺کسی که اشتباه خود را میپذیرد و جبران میکند و سپس عبور میکند... شما کدومش هستید؟ کامنت کنید تا توی استوری های فردا راجع بهش حرف بزنیم. #ارتباط_اجتماعی #هوش_اجتماعی #ارتباطات_اجتماعی #روابط_اجتماعی #ارتباط_مؤثر #ارتباط_با_کودک #ارتباطات #رویکرد_هوش_متعادل #درک_مقصر #درک_مظلوم #درک_مسئول #احساس_گناه #وجدان #کودک #روانشناسی_کودک #تحلیل_رفتار_متقابل #یاد_خدا #ذکر #اشتباه #والدین_آگاه #والد #والدگری #فرزندپروری

12 تیر 1400 06:34:58

31 بازدید

madare.aram

يا رَجائي عِندَ مُصيبَتي🌱 خواهری در سوگ عزیزش به زیبایی هرچه تمام تر از گذر ایام و خاطرات باقی مانده در کوچه پس کوچه های روزگار و زمان نوشته بود؛ چندین بار خواندم و گریستم.... به او گفتم که هر بار سوگ نامه ات را میخوانم قلبم همزمان لبریز از شوق و سرشار از حزن می شود. آری... روزگار نمی ایستد! منی که از ماندن هراسی ندارم و شوقی برای سفر در وجودم نمیابم از #گذر_زمان محزونم! اما کسی که از ماندن می هراسد و #شعله_ی_عشق در وجودش زبانه می کشد چه زیبا سوار بر اسب چابک روزگار می شود و #افسار_زمان را در دست می گیرد و شوق زیستن را به شور رسیدن _پیوند_ میزند.... خوش به حال آنها که از ماندن و ایستادن می هراسند.... پی نوشت. عزیزان از دست رفتمون رو به یک صلوات مهمان کنیم🌱 #شوق #حزن #پاییز #روزگار #درد #دلتنگی #ماندن #رفتن #غم #سوگ #زمان #نخل_و_نارنج #صلوات ....که رفتن بهتر از ماندن... اگر سمت سراب درد باشد بهتر از بی دردی محض است....

04 آذر 1400 17:07:38

17 بازدید

madare.aram

به نام پروردگار یکتا یه مطلبی که در این دو صوت مطرح شد جزئی نگری و کلی نگری بود. ما برای توضیح دادن نیازمند جزئی نگری هستیم ولی باید همه اینهارا در یک کل هم بتوانیم ببینیم. متاسفانه نظام اموزشی ما براساس جزئی نگری است و به کلی از کلی نگری دور شده است. ما جزئی نگر هستیم، سعی میکنیم بچه های خودمان را برجسته کنیم، جامعه یا خانواده خودمان را برجسته کنیم در حالی که توجه نداریم نظام هستی یک مجموعه ی بهم پیوسته است... در دانشگاه های امریکا میگویند analysis دیگر جوابگو نیست! بروید به سمت observation یعنی کلی نگری، بینش... توانایی بچه ها را با هم مقایسه نکنید. با طراحی بازی های حرکتی در خانه و محیط شاد توانایی هایشان را افزایش دهید. #هوش_متعادل #استاد_سلطانی #اهمیت_تحرک #کلی_نگری #هوش_جسمی

08 آبان 1399 09:40:25

78 بازدید

madare.aram

به نام خدا سلام🌹🌹🌹 🌺قدیمی ها می گفتند یه خرج داریم یه بَرج داریم! بَرج خانواده همیشه بیشتر از خرج خانواده ست. بَرج یعنی همون هزینه های هنجاری که از طرف جامعه و تبلیغات به ما تحمیل میشه. البته باید سعی کنیم تحمیل نشه دیگه! . 🌺استاد میخوان اول نگاه خودمون رو صحیح شکل بدیم و بعد بریم سراغ بچه ها. پس همین امروز فکر کنیم ببینیم کجاها بدون اینکه فکر کنیم واقعا چیزی رو نیاز داریم یا نه، هزینه کردیم؟ کجاها ناخوداگاه رفتیم سراغ چیزهایی که تبلیغات به ما القا کردن نیازشون داریم؟ . 🌺تا من مادر به این خودآگاهی نرسم که نمی تونم روی فرزندم اثرگذار باشم. من مادر اگه تو نگاهم و تفکر اقتصادیم تفاوتی بین نیاز و خواسته قائل نباشم چطور توقع دارم کودک، نوجوان یا جوانم ولع مصرف نداشته باشه؟ . 🌺تو پست های بعدی بیشتر درباره ی این موضوع صحبت میکنیم. راستی دوستاتونو تگ کنید🌹 #استاد_سلطانی #رویکرد_هوش_متعادل #کودک_متعادل #تفکر_اقتصادی #تربیت_اقتصادی #کودک #تربیت_صحیح_کودک #بینش_والدینی #هزینه_های_ضروری #تأثیر_تبلیغات #هزینه_های_هنجاری #ولع_مصرف #مصرف_گرایی مد #تقلید #هزینه_های_خانواده #خانواده_پرهزینه #درامد_خانواده

16 اسفند 1399 06:53:35

21 بازدید

0

1

یا صابر🌱 ساعت پنج بعد از ظهر است. دوباره زنگ در به صدا در مىآید؛ مثل فشفشه ازجامىپرم، نکند دخترم بیدار شود؟ در را باز مىکنم؛ براى بار نمىدانم چندم توضیح مىدهم: "هنوز ساعت شيش نشده!"  پسرک با نگاه ملتمسانه مىگوید: "نمیخوام بازی کنیم! فقط باهم حرف بزنیم!" میدانم که حرف زدن همان و بالاگرفتن سروصداهایشان همان و ازخواب پریدن دخترم همان. اما پسرم هم دیگر کلافه شده؛ اول با صدای بلند مىگوید: "مگه نمیفهمی مامانم میگه ساعت شیش نشده؟" ولی بعد انگار مرغ دلش پرکشیده باشد به من نگاه میکند و حالی ام میکند که بس است بگذار بیاید و بازی کنیم. میدانم که برای سروسامان دادن به اوضاع رفت و آمدها و بازی هایشان باید سر قراردادی که وضع کرده ام بمانم: _فقط یک ساعت مونده بچه ها! برو خونتون از مامانت بپرس هروقت گفت ساعت شیش شده بیا. تأکیدم روی "از مامانت بپرس" دیدنی است! میخواهم مادرش را وارد گود کنم تا این بار سنگین را با هم به دوش بکشیم؛ اما زهی خیال باطل! در را می بندم. باید انرژی بگذاریم تا روی بازی دونفره ی مان دوباره متمرکز شویم. به خانم همسایه تقریبا هیچ امیدی ندارم. شاید چهارپنج باری راجع به نیازم به زمان بندی بازی بچه ها با او صحبت کرده ام اما هر بار به جای چاره اندیشی و تلاش برای بهبود وضعیت با کوهی از عذرخواهی و "این بچه اصلا نمیفهمه توروخدا حلال کنید" روبه رو شده ام. و در نهایت راه حل او برای این مسئله این بوده که: "بذار بیاد اینجا باهم بازی کنن به خدا من مشکلی ندارم".  زبان مشترکی نداریم؛ من از "لزوم درک محدودیت و چهارچوب و به هم نخوردن آرامش خانواده" صحبت میکنم و او از اینکه "چه اشکالی دارد؟ بگذار بازی کنند."  میفهمم. پسرکشان تک فرزند است و حوصله اش سر می رود؛ از سبک زندگیشان هم چیزهایی می دانم. به گفته ی خودش خرید اسباب بازی را جایگزین بازی کرده اند. هیچوقت نمیخواهم شرمندگی او را ببینم. دیدن شرمندگی دیگران حالم را بد میکند. من فقط خسته ام و دنبال حل مسئله! هر بار که زنگ در به صدا در می آید دچار خشم می شوم."یادم می افتد که آزادی بی چهارچوب در دایره ی رفتارهای مهربانی محور نمی گنجد! _مامان! چراحواست نیست؟ گفتم گنج رو از زیر برنجاپیداکن! _آهان.باشه ببخشید داشتم فکر میکردم. _به چی؟ _هیچی. مهم نیست. _نه بگو! (سماجتش هم به خودم رفته) _همین که چرا هرچقد به خاله اینا توضیح میدم ساعت شیش رو رعایت نمیکنن. _خب ولش کن شاید ساعت بلد نیستن. (خنده ام می گیرد) _شاید. 🌱شما هم مشکلات رفت و امدی دارید؟ چه چاره ای اندیشیدید؟؟ کامنت بنویسید 🌱این متن درمورد پسر خودم هم صادقه ها😶😶

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

madare.aram

0

1

یا صابر🌱 ساعت پنج بعد از ظهر است. دوباره زنگ در به صدا در مىآید؛ مثل فشفشه ازجامىپرم، نکند دخترم بیدار شود؟ در را باز مىکنم؛ براى بار نمىدانم چندم توضیح مىدهم: "هنوز ساعت شيش نشده!"  پسرک با نگاه ملتمسانه مىگوید: "نمیخوام بازی کنیم! فقط باهم حرف بزنیم!" میدانم که حرف زدن همان و بالاگرفتن سروصداهایشان همان و ازخواب پریدن دخترم همان. اما پسرم هم دیگر کلافه شده؛ اول با صدای بلند مىگوید: "مگه نمیفهمی مامانم میگه ساعت شیش نشده؟" ولی بعد انگار مرغ دلش پرکشیده باشد به من نگاه میکند و حالی ام میکند که بس است بگذار بیاید و بازی کنیم. میدانم که برای سروسامان دادن به اوضاع رفت و آمدها و بازی هایشان باید سر قراردادی که وضع کرده ام بمانم: _فقط یک ساعت مونده بچه ها! برو خونتون از مامانت بپرس هروقت گفت ساعت شیش شده بیا. تأکیدم روی "از مامانت بپرس" دیدنی است! میخواهم مادرش را وارد گود کنم تا این بار سنگین را با هم به دوش بکشیم؛ اما زهی خیال باطل! در را می بندم. باید انرژی بگذاریم تا روی بازی دونفره ی مان دوباره متمرکز شویم. به خانم همسایه تقریبا هیچ امیدی ندارم. شاید چهارپنج باری راجع به نیازم به زمان بندی بازی بچه ها با او صحبت کرده ام اما هر بار به جای چاره اندیشی و تلاش برای بهبود وضعیت با کوهی از عذرخواهی و "این بچه اصلا نمیفهمه توروخدا حلال کنید" روبه رو شده ام. و در نهایت راه حل او برای این مسئله این بوده که: "بذار بیاد اینجا باهم بازی کنن به خدا من مشکلی ندارم".  زبان مشترکی نداریم؛ من از "لزوم درک محدودیت و چهارچوب و به هم نخوردن آرامش خانواده" صحبت میکنم و او از اینکه "چه اشکالی دارد؟ بگذار بازی کنند."  میفهمم. پسرکشان تک فرزند است و حوصله اش سر می رود؛ از سبک زندگیشان هم چیزهایی می دانم. به گفته ی خودش خرید اسباب بازی را جایگزین بازی کرده اند. هیچوقت نمیخواهم شرمندگی او را ببینم. دیدن شرمندگی دیگران حالم را بد میکند. من فقط خسته ام و دنبال حل مسئله! هر بار که زنگ در به صدا در می آید دچار خشم می شوم."یادم می افتد که آزادی بی چهارچوب در دایره ی رفتارهای مهربانی محور نمی گنجد! _مامان! چراحواست نیست؟ گفتم گنج رو از زیر برنجاپیداکن! _آهان.باشه ببخشید داشتم فکر میکردم. _به چی؟ _هیچی. مهم نیست. _نه بگو! (سماجتش هم به خودم رفته) _همین که چرا هرچقد به خاله اینا توضیح میدم ساعت شیش رو رعایت نمیکنن. _خب ولش کن شاید ساعت بلد نیستن. (خنده ام می گیرد) _شاید. 🌱شما هم مشکلات رفت و امدی دارید؟ چه چاره ای اندیشیدید؟؟ کامنت بنویسید 🌱این متن درمورد پسر خودم هم صادقه ها😶😶

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن