پست های مشابه

madaran_sharif

. #پ_شکوری (مامان #عباس ۳سال و نیمه و #فاطمه ۲ساله) . - مامان! خدا کجاست؟ - خدا همه جا هست. نزدیک ماست و هر وقت باهاش صحبت کنیم، حرف‌های مارو گوش می‌ده. . - یعنی خدا توی خیابونه؟ - آره‌. همین‌جا هم هست. توی قلب‌های شما بچه‌ها هم هست. . - مامان! هممه چیزا رو خدا آفریده؟ - بله. همه‌ی حیوونا، گلا، درختا، آسمون و خورشید و ماه و ستاره‌ها، حتی خود تو رو هم خدا آفریده. همه‌ی مارو خدا آفریده. . - تلویزیون رو هم خدا آفریده؟ - خدا به آدم‌ها عقل داده و کمکشون کرده تا خودشون بتونن یه چیزایی که لازم دارن رو درست کنن. مثل تلویزیون. . - مامان! خدا چرا سوسک‌ها رو آفریده؟ - خدا هر چیزی رو برای یه کاری آفریده، چون خدا خیلی زرنگه و همه چیز رو می‌دونه. شاید ما ندونیم چرا، ولی خدا حتما سوسک‌ها رو برای یه کاری ساخته. مثلاً بعضی پرنده‌ها، همین سوسک‌ها رو می‌خورن مثل غذا. . . اینا یه سری مکالمات من و عباس توی دو سه هفته‌ی اخیره😅 توی کتاب تربیت فرزند دیدم که باید از سه سالگی (قمری) بچه‌ها رو با مفهوم « لا اله الا الله» آشنا کرد. بچه‌ها با فطرت توحیدی به دنیا میان و با مفهوم خدا غریبه نیستن. برای همین تصمیم گرفتم بسته به فهم و درک عباس ، خدا رو بهش معرفی کنم. . بلافاصله سوالات عباس هم شروع شد ، خدا کیه؟ چیکار می‌کنه؟ کجاست؟ . جواب‌هاش با زبونی که بچه بفهمه، سخت به نظر می‌رسید. نمی‌دونستم چی باید بگم و هی به آینده حواله‌ش می‌دادم. . تا اینکه اتفاقی یه کتاب خیلی خوب رو توی کتاب فروشی دیدم. دقیقا کتاب مورد نیاز من و در واقع عباس بود. . 📚کتاب خداشناسی قرآنی کودکان. آقای غلامرضا حیدری ابهری . توی این کتاب ۴۰ تا سوال پرتکرار بچه‌ها درباره خدا رو جواب دادن. با توجه به آیات قرآن و به زبون بچه‌ها. نویسنده هم یه روحانی خیلی خوش ذوقن که کتاب‌های  کودک خیلی خوبی هم نوشتن. . بعد از این سوالات، وارد مرحله دعا شدیم. عباس فهمید که وقتی با خدا حرف بزنه، خدا گوش می‌ده و می‌تونه دعا کنه و از خدا چیزهایی بخواد. اوایل مثلاً می‌گفت خدایا کمک کن خط‌کشم زود پیدا بشه.😅 یا می‌گفت خدایا بهم یه عالمه خوراکی خوشمزه بده‌. اخیرا بیشتر یک دعا رو می‌گه: خدایا بهم یه برادر بده.🙂 . بامزه‌ترین دعاش هم این بود که خدایا به مامان عقل بده که زودی بیاد باهم کاردستی درست کنیم.😉😎 . پ.ن ۱: شما هم درباره سوال و جواب‌هاتون با بچه‌ها درباره خدا بگید. بچه‌های شما چه دعاهایی می‌کنن؟😍 . چندتا نکته‌ی خیلی مهم رو حتما در بخش نظرات بخونید.👇🏻 . #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین

18 اردیبهشت 1400 16:34:43

0 بازدید

madaran_sharif

. #پ_شکوری (مامان #عباس ۳سال و ۱۰ماهه و #فاطمه ۲سال و ۴ماهه) یادمه تنها اسباب‌بازی که توی سیسمونی خریدیم یه دونه اردک زرد با جوجه‌هاش بود.😁 تا یک سالگی عباس هم از اسباب‌بازی‌های به ارث رسیده از اقوام یا هدیه‌هایی که بهش می‌دادن، استفاده می‌کردیم. بعدش کم‌کم وارد فاز خرید اسباب‌بازی شدیم. هرچی بزرگتر می‌شد اسباب‌بازی‌های متنوعی رو می‌تونستیم بخریم و دوران آزمون و خطاهامون شروع شد. حالا می‌خوام تجربیاتی که توی این حدود دو سال خرید اسباب‌بازی به دست آوردم رو باهاتون در میون بذارم: ۱. مهم‌ترین چیز جنس و کیفیت اسباب‌بازیه. اسباب‌بازی‌هایی که جنس محکمی ندارن، خیلی زود خراب می‌شن. درسته که قیمتش ممکنه کمتر باشه، ولی بعد از یکی دو هفته خراب می‌شه و پولی که خرجش شده از بین می‌ره.😖 مثل ماشین‌های پلاستیکی با بدنه‌ی ضعیف، ست‌های اسباب‌بازی پزشکی یا نجاری یا آشپزی با جنس بد. پس بهتره به جای تعداد زیادی اسباب بازی با کیفیت پایین، تعداد کمتری اسباب بازی با کیفیت بالا بگیریم که دوام داشته باشه و چندین سال بچه‌ها بتونن باهاش بازی کنن. ۲. طبق تجربه‌ اسباب‌بازی‌های باتری خور معمولا بعد از مدت کوتاهی جذابیت خودشون رو از دست می‌دن. چون خودکاره و خلاقیت و اراده‌ی بچه توی بازی باهاش دخیل نیست.🧐 مثل ماشین باتری دار خودکار و کنترلی، اسباب‌بازی‌های موزیکال مثل گیتار یا ارگ اسباب بازی‌. ۳. عروسک‌ها و حیوون‌های پلاستیکی هم تقریبا برامون خوب بوده و بچه‌ها باهاش سرگرم شدن و می‌شن. البته هرچی تعداد عروسک‌ها بیشتر بشه، توجه بچه بهشون کمتر می‌شه. معمولاً هم از بین همه‌ی عروسک‌ها، بچه خودش یکی دو تا رو انتخاب می‌کنه و با اون‌ها انس بیشتری می‌گیره. تجربه‌مون در این زمینه هم این بود که زیاد عروسک نگیریم.😅 ۴.اما بهترین و مفید ترین اسباب‌بازی‌هایی که تا الان داشتیم: اسباب‌بازی‌های ساختنی و چیدنی. انواع لگوها، قطعات مختلف ساختنی، لوله‌های پلاستیکی که به هم متصل می‌شن، قطعاتی که توی هم چفت میشن. خوبیش اینه که معمولاً زمان زیادی بچه‌ها رو سرگرم می‌کنه و به خاطر مدلش، بچه‌ها باهم هم‌کاری می‌کنن و هی نمی‌خوان از دست همدیگه بگیرن. چون قطعات یکسان در تعداد زیاد داره. توی عکس‌ها چندتا از این اسباب‌بازی‌های ساختنی خوب و با کیفیت رو که ایرانی هم هست، بهتون معرفی می‌کنم. پ.ن: شماهم بیاید تجربیاتتون رو باهامون در میون بذارید. از خرید کدوم اسباب‌بازی‌ها پشیمونید و از کدوما خیلی راضی هستید؟ گروه سنی هر اسباب بازی رو هم بگید. #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین

10 شهریور 1400 16:19:16

0 بازدید

madaran_sharif

. #ز_زینی_وند (مامان #معصومه ۵ساله و #امیرحسن ۲.۵ماهه) . یادمه قدیما وقتی بچه‌ای به میز و فرش و... می‌خورد و دردش می‌گرفت، دور و بری‌ها چند تا ضربه به آلت جرم می‌زدند😁 و می‌گفتند: أه میز (فرش) بد! تا دل بچه خنک شه.😰 . اما یهو چند سال پیش همه‌ی کانال‌ها و پیچ‌ها پر شد که نهههه این کار باعث می‌شه بچه مسئولیت‌پذیر نشه و آسیب می‌رسونه. . یکی نبود بگه ما که با اون سیستم بزرگ شدیم، مسئولیت کارای نکرده‌مون هم به عهده گرفتیم و هیچی‌مون هم نشده.😅 . خلاصه چند باری که معصوم زمین خورد، قیافه‌ی مادر همه چیز دون به خودم می‌گرفتم و می‌گفتم: تقصیر خودت بود مامان، بیشتر دقت کن.🤨 . گذشت و یه روز یه اتفاق مشابه برام افتاد و وسط درد و آخ، معصوم اومد کنارم و گفت: تقصیر خودت بود. و من تازه دوزاری‌م افتاد که چقدر تو اون موقعیت‌ها جمله‌م اشتباه بوده و چقدر شنیدن این حرف درد داره.🤦🏻‍♀️😥 . و از اون موقع تا چیزیش می‌شد از تکنیک هم‌دلی استفاده می‌کردم و خودمو جای اون می‌ذاشتم و می‌خواستم ببینم اون الان به شنیدن چه کلماتی نیاز داره و وقتی دردش می‌گرفت، سریع می‌رفتم کنارش و می‌گفتم: آخی خوبی مامان؟🤗 و نگم براتون که توی ویار و بدحالی‌م وقتی می‌اومد کنارم و می‌پرسید: بهتری مامان؟ چقققدر حالم بهشت می‌شد.😍 . . از اون موقع به بار کلماتم بیشتر دقت می‌کنم که ببینم با هر کلمه‌م چه پیامی دارم به کودکم می‌دم، چون بچه‌ها حواس جمع‌تر از چیزی هستند که ما فکرشو می‌کنیم.😉 . . #مادران_شریف_ایران_زمین #روزنوشت_های_مادری

01 خرداد 1400 17:17:44

0 بازدید

madaran_sharif

. #قسمت_اول . #م_کلاته (مامان #مرتضی ۵ سال و ۸ ماهه، #فاطمه ۳ سال و ۹ ماهه و #مجتبی ۱۱ ماهه) . سال ۷۵ در شهر تهران چشم به جهان گشودم.😉 اما ساکن شهر مقدس قم شدیم. رشته‌ی دبیرستانم معارف اسلامی بود.😍 سوم دبیرستان هم درسم خوب بود هم یه پام تو فعالیت‌های فرهنگی بود. دوست داشتم زودتر ازدواج کنم. الحمدلله همون سال شرایطش پیش اومد.☺️  . ازدواج و خواستگاریمون کاملا سنتی بود. . فردای عقدمون، امتحان نهایی تاریخ داشتم.🤦🏻‍♀ به قول آقای همسر، امتحان تاریخی تاریخ...😅 بعد از مراسم عقد، نشستم سر کتاب و چند تا درس خوندم. فقط خدا کمک کرد که تونستم امتحانم رو خوب بدم. با همین وضعیت، باقی امتحان‌های نهایی رو هم دادم و تو آزمون ورودی حوزه شرکت کردم. . سال ۹۲ سطح ۲ حوزه رو شروع کردم درحالی‌که ۱۷ ساله‌ بودم. درس‌ها سخت بود.😄 اما چون همسرم هم طلبه بودن تو درس‌ها کمکم می‌کردن. . سال اول رو که تموم کردم، رفتیم سر خونه و زندگی خودمون.👰🏻🤵🏻 اما یه شهر دیگه، تهران! . به حوزه تهران انتقالی گرفتم و حسابی مشغول درس خوندن بودم. . اقوام فکر می‌کردند از بس که من سرم تو درس و کتابه نتونم به زندگیم برسم. . اوایل خیلی حرفه‌ای😜 آشپزی می‌کردم و با اعتماد به نفس فراوون☺️ مهمون هم دعوت می‌کردم.😂 از برنج بدون روغن و ماش‌های نپخته براتون بگم تا گوشت‌های سوخته.😂 . ولی دوری از خانواده به استقلالم خیلی کمک کرد. استقلالی که اگر در شهر مادر و پدرم زندگی می‌کردم ، شاید دیرتر حاصل میشد.🧐 . از بچگی عاشق بچه بودم.👶🏻 با دیدن بچه، دست‌ها و پاهام شل میشد و بغلشون می‌کردم. البته داداشم رو هم خودم بزرگ کردم. ۱۱ سال اختلاف سنی داشتیم و عاشقش بودم.😍 . از همون بعد از عروسی دوست داشتیم خیلی زود یه عضو جدید رو به خونمون دعوت کنیم. تا اینکه یک ماه بعد، خدا یه نی‌نی کوچولو بهمون داد. حالا باردار هم بودم.🤰🏻 . یعنی هم باید به خودم می‌رسیدم، هم به کارهای خونه و هم به درس‌های حوزه. . مسیر حوزه طوری بود که باید با اتوبوس می‌رفتم و می‌اومدم و این شرایط رو سخت‌تر می‌کرد. همسرم تصمیم گرفت صبح‌ها یه جوری از کوچه پس کوچه‌ها من رو برسونه که هم یه مقدار برای من راحت‌تر باشه و هم تو طرح ترافیک نریم. . به شدت ویار داشتم. سر کلاس‌ها حالم بد میشد و به سمت سرویس بهداشتی می‌دویدم.🤮 سرویس بهداشتی طبقه بالا بود اما به جای آسانسور پله‌ها رو دو تا یکی می‌کردم. . وقتی درس می‌خوندم، حالم بهتر میشد. شب‌ها که خوابم نمی‌برد یا از حال بد بیدار می‌شدم، درس می‌خوندم.😍 عاشق درسام بودم و هستم... . #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین

02 اسفند 1399 19:31:39

0 بازدید

madaran_sharif

. #قسمت_پنجم . #ز_فرقانی (مامان چهار فرزند ۱۲ساله، ۷.۵ساله، ۵ساله و ۳ساله) . فکر می‌کردم هر ثانیه باید دنبال بچه بود. مثلا یادمه یه بار روروئک علی گیر کرد لای فرش و من شتابان رفتم که درش بیارم. همسرم دستم رو گرفت و گفت نمی‌افته. اگر هم افتاد فوقش دستش می‌شکنه. این رو که گفت خودم رو با گریه از دستش رها کردم و دویدم و روروئک رو از لای فرش‌ رد کردم که نیفته!🙄 . بعدها متوجه شدم این رفتارهای من روی پسرم هم تاثیر منفی داشته😞 و اون رو ترسو و جمع گریز کرده. وقتی وارد یه جمعی می‌شدیم جوری جیغ می‌زد که انگار هفت دست کتکش زدن!😨 . . بی‌تجربگی دیگه‌م این بود که می‌خواستم همه چی براش مهیا باشه. از انواع اسباب‌بازی تا حتی لپ‌تاپ! مثلا تازه یک سالش بود که انواع ماشین کنترلی و هلی‌کوپتر رو براش می‌خریدیم. در حالی که روی جعبه یکیشون نوشت بود برای بالای ۱۴ سال!🤦🏻‍♀ . در خصوص نگرانی‌هام با چند روانشناس و مشاور آشنا و مورد اعتماد مشورت کردم. یکی‌شون می‌گفت آدم‌های مثل من شاعر یا نویسنده می‌شن و منم به خاطر احساسات زیاد این‌جور وابستگی دارم. یکی دیگه با یادآوری مرگ و تنهایی دائم اون دنیا آرومم می‌کرد. . چند تا راهکار هم دادن. مثل اینکه هر شب نگرانی‌هات رو بنویس و بریز دور، زیاد مراقبه کن و ذکر خدا رو بگو. در نهایت هیچ چیز به اندازه‌ی زیاد شدن تعداد بچه‌ها به درمانم کمک نکرد.😇 . . تابستون سال دوم ازدواج یه روز صبح خواب دیدم پدرم اومدن دیدنم. از خواب بیدار شدم و همسرم گفتن حاضر شو بریم گنبد. با ترس پرسیدم که چی شده؟ گفتند حاج ‌آقا (پدرم) سکته کردن. اون موقع علی ۱ سال و ۴ ماهش بود. یادمه که اون روز من با یه روسری صورتی رفتم گنبد و وقتی رسیدم با سیاه‌پوشی خانواده و خونه‌ی پدری مواجه شدم.😭😭 . فوت پدرم ضربه‌ی بزرگ دیگه‌ای برای من بود. خیلی بهشون وابسته بودم و علاقه‌ی شدیدی داشتم و این موضوع تا مدت‌ها من رو تحت‌تاثیر قرار داد. بعد از مراسم‌ها که برگشتیم تهران، من هر شب صبر می‌کردم علی بخوابه و بعدش بلند بلند گریه می‌کردم.😭 چند بار نتونستم خودم رو جلوش کنترل کنم و می‌دیدم داره از گریه من ناراحت میشه. همون روزا خدا رو شکر کردم که علی رو دارم و زود بچه‌دار شدم که تو این اتفاق به خاطر اون هم که شده یه کم خودداری و مقاومت می‌کنم. البته خیلی دیر برگشتم ولی اگه بچه👶🏻 نبود، خودم و همسرم رو خیلی بیشتر اذیت می‌کردم. . . #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین

26 آذر 1399 16:33:19

0 بازدید

madaran_sharif

. #پ_بهروزی (مامان #محمد سه سال و هشت ماهه و #علی یک سال و هفت ماهه) . یادش بخیر... سال‌های پیش دهه اول محرم برای بچه‌ها یه دهه خاطره‌انگیز بود. هر شب بساط ددر رفتن جور بود. تو هیئت هم کلی بچه می‌اومد و حسابی تو سر و کله هم می‌زدن. آخرشم محمد نذری رو قبل از رسیدن به خونه مي‌خورد و می‌خوابيد. . وسط بازی گاهی مي‌اومد و تو تاریکی منو پیدا می‌کرد. مي‌نشست تو بغلم، با تعجب نگاهم مي‌کرد و با دستاش اشکامو پاک می‌کرد. -مامان چرا گریه می‌کنی?😥😢 . . روزاي اولی که کرونا اومد هیچ کس فکر نمي‌کرد آنقدر موندگار باشه. کم‌کم زمزمه‌هاشو شنیدیم که رفتنی نیست و باید باهاش بسازیم.😔 از همون موقع اولین اضطرابی که تو دلمون اومد این بود: نکنه تا محرم باشه😳 نکنه اربعین رو بگیره ازمون😳😰 . این روزها درحالی داریم به ماه محرم نزدیک می‌شیم که کرونا حسابی جا خوش کرده و انگار نمي‌دونه ما کل سال با انرژی همون هیئت رفتنا و اشک ريختنا روزگار مي‌گذرونديم😐😥 . این وسط ما مادرها شرایط متفاوت‌تری هم داریم، چون علاوه بر خودمون، حفظ سلامت بچه ها هم دغدغه‌مونه. . . قبلا خیلی لازم نبود فکر کنيم. اما این کرونا باعث شده مجبور بشیم سلول‌های خاکستری رو بیشتر به کار بگیریم و برای هر کاری چاره جدید بیاندیشیم. . . بیاید زیر همین پست یه بارش فکری مادرانه راه بندازيم. . امسال محرم چیکار کنیم? چه جوري حال و هوای بچه‌ها رو امام حسینی کنیم?! چجوری به بچه‌ها نشون بدیم که ما تو هیچ قالبی نمي‌گنجيم و هیئت باشه یا نباشه، بريم یا نريم، بازم وظیفه‌مونو پیدا می‌کنیم و انجام میدیم? . مامان‌های خوش فکر رو هم صدا کنید تا بیان پیشنهاداشونو بگن بهمون.😉 چند روز بیشتر تا محرم نمونده ها😓 . . #روزنوشت_های_مادری #محرم #کرونا #کودکان_حسینی #مادران_شریف_ایران_زمین

26 مرداد 1399 15:43:19

0 بازدید

مادران شريف

0

0

. حالا ‌که مهم‌ترین ابزار بازی بچه‌ها توی این سنین هر چیز ممکن از وسایل خونه و مواد خامِ توی خونه‌ست، مامان خانوم باید ترکیباتی از اون‌ها رو در بازیِ بچه قرار بده🙂(بعضی مثال‌هاش رو توی عکس می‌تونید بخونید) . برای تکراری نشدن همه چیزها رو یه دفعه رو نکنه و مرحله مرحله ابزارها و مواد رو به بازی اضافه کنه؛ مثلا روز اول فقط یه کاسه آرد، مرحله بعدی بهش یه کم آب اضافه بشه و... 🍚🧊 . ✅و اما نکته اصلی؛ #برنامه✅ . "برنامه ریزی" ازون چیزاییه که هر روز می‌شنویم و هی هم از کنارش رد می‌شیم! 🚶‍♀️ چون واقعا نمی‌دونیم باید چی کار کنیم🤔 باهاش جمله بسازیم؟😅 خلاصه تا خانم مشاور گفت برنامه! گفتم برای بازی بچه هم برنامه؟؟😳 . شب که همه خوابیدن، چندتا کاغذ برداشتم و ۲-۳ ساعت وقت گذاشتم 🕰 اول از همه حدودی نوشتم که من و زهرا در طول شبانه روز چه کارایی می‌کنیم تا بفهمم برای چند ساعت بازی برنامه بریزم؟ ۸ ساعت بیدار و دو نفری هستیم🙋‍♀️👧 ۱ ساعت خوردن نهار و صبونه🍝🍳 مجموعا ۱ ساعت تلویزیون برای رها کردن ذهن و آسایش خودم!🖥 ۱ ساعتم آشپزی بازی و کار خونه بازی! گذاشتن بچه روی کابینت خیلی راهگشاست، همونجا پوست موادی که میگیرم رو زهرا میریزه توی سطل، اون وسطا سر پوست کن دعوامون میشه که یا میدم دستش چون براش خطرساز نیست یا حواسشو پرت میکنم... در ادامه هم هر کار خلاقانه دیگه‌ای که همون لحظه به ذهنم میرسه رو اضافه می‌کنم. . میمونه ۵ ساعت که اگه ۲-۳ ساعت ازش رو خوب بازی کنیم بقیه‌ش رو خودش سرگرم میشه، عین غذا خوردن که اگه بچه سیر باشه تا یه مدت سرحاله.😊 . گوشیمو گرفتم دستم و صفحات بازی که داشتم رو یه دور نسبتا کامل مرور کردم؛📱 یه لیست بلند از بازی‌های مناسب این سن نوشتم، خیلی از این بازی‌ها ایده دهنده هستن و کلی بازی جدید میشه از روشون خلق کرد، ولی توی نوشتن لیست نباید وسواس به خرج داد چون ته نداره.😬 . پیشنهاد مشاور این بود که از شب قبل بازی‌های پیشنهادی برای فردا رو یادداشت کنم تا ذهنم از آشفتگی رها بشه،😊 این کار مزایای زیادی داره؛ بعد یه هفته دستتون میاد زمان هر بازی چقدره، چه بازی هایی رو بیشتر دوست داره و چه بازی هایی رو فعلا یا کلا بی‌تمایله و... برای روزهای بعدی تغییرات لازم رو اعمال می‌کنیم . برای ایده گرفتن، برنامه و لیست بازی‌ها رو توی عکس‌ها گذاشتم.💡 . اما نهایتا این راهکار معجزه نمی‌کنه و نکته های پست دوم، یعنی دیشب رو هی باید مرور کنید؛ 😉 همه این کارها ان‌شاءالله کمک کنه تا این مرحله سخت با #آرامش بیشتری سپری بشه.🤲 . #ف_جباری #روزنوشت‌های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

madaran_sharif

مادران شريف

0

0

. حالا ‌که مهم‌ترین ابزار بازی بچه‌ها توی این سنین هر چیز ممکن از وسایل خونه و مواد خامِ توی خونه‌ست، مامان خانوم باید ترکیباتی از اون‌ها رو در بازیِ بچه قرار بده🙂(بعضی مثال‌هاش رو توی عکس می‌تونید بخونید) . برای تکراری نشدن همه چیزها رو یه دفعه رو نکنه و مرحله مرحله ابزارها و مواد رو به بازی اضافه کنه؛ مثلا روز اول فقط یه کاسه آرد، مرحله بعدی بهش یه کم آب اضافه بشه و... 🍚🧊 . ✅و اما نکته اصلی؛ #برنامه✅ . "برنامه ریزی" ازون چیزاییه که هر روز می‌شنویم و هی هم از کنارش رد می‌شیم! 🚶‍♀️ چون واقعا نمی‌دونیم باید چی کار کنیم🤔 باهاش جمله بسازیم؟😅 خلاصه تا خانم مشاور گفت برنامه! گفتم برای بازی بچه هم برنامه؟؟😳 . شب که همه خوابیدن، چندتا کاغذ برداشتم و ۲-۳ ساعت وقت گذاشتم 🕰 اول از همه حدودی نوشتم که من و زهرا در طول شبانه روز چه کارایی می‌کنیم تا بفهمم برای چند ساعت بازی برنامه بریزم؟ ۸ ساعت بیدار و دو نفری هستیم🙋‍♀️👧 ۱ ساعت خوردن نهار و صبونه🍝🍳 مجموعا ۱ ساعت تلویزیون برای رها کردن ذهن و آسایش خودم!🖥 ۱ ساعتم آشپزی بازی و کار خونه بازی! گذاشتن بچه روی کابینت خیلی راهگشاست، همونجا پوست موادی که میگیرم رو زهرا میریزه توی سطل، اون وسطا سر پوست کن دعوامون میشه که یا میدم دستش چون براش خطرساز نیست یا حواسشو پرت میکنم... در ادامه هم هر کار خلاقانه دیگه‌ای که همون لحظه به ذهنم میرسه رو اضافه می‌کنم. . میمونه ۵ ساعت که اگه ۲-۳ ساعت ازش رو خوب بازی کنیم بقیه‌ش رو خودش سرگرم میشه، عین غذا خوردن که اگه بچه سیر باشه تا یه مدت سرحاله.😊 . گوشیمو گرفتم دستم و صفحات بازی که داشتم رو یه دور نسبتا کامل مرور کردم؛📱 یه لیست بلند از بازی‌های مناسب این سن نوشتم، خیلی از این بازی‌ها ایده دهنده هستن و کلی بازی جدید میشه از روشون خلق کرد، ولی توی نوشتن لیست نباید وسواس به خرج داد چون ته نداره.😬 . پیشنهاد مشاور این بود که از شب قبل بازی‌های پیشنهادی برای فردا رو یادداشت کنم تا ذهنم از آشفتگی رها بشه،😊 این کار مزایای زیادی داره؛ بعد یه هفته دستتون میاد زمان هر بازی چقدره، چه بازی هایی رو بیشتر دوست داره و چه بازی هایی رو فعلا یا کلا بی‌تمایله و... برای روزهای بعدی تغییرات لازم رو اعمال می‌کنیم . برای ایده گرفتن، برنامه و لیست بازی‌ها رو توی عکس‌ها گذاشتم.💡 . اما نهایتا این راهکار معجزه نمی‌کنه و نکته های پست دوم، یعنی دیشب رو هی باید مرور کنید؛ 😉 همه این کارها ان‌شاءالله کمک کنه تا این مرحله سخت با #آرامش بیشتری سپری بشه.🤲 . #ف_جباری #روزنوشت‌های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن