پست های مشابه
madaran_sharif
. بعد از حدود ۹ ماه و به لطف قرنطینه😅 بالاخره نوبت رسید به مرتب کردن کتابهای کتابخونهای به غایت بینظم!😣😫 که هیچ دو کتاب مرتبطی پیش هم نبودن😩 . یه شب که بچهها زود خوابیدن و ما هنوز بیهوش نشده بودیم، فرصت رو غنیمت شمردیم💪🏻 و با سرعت بالایی طی ۲ ساعت رسیدیم به نظم دلنشینی که با دیدنش به وجد میاومدیم!😍😁 . تا اینجا همه چی خوب بود... اما صبح که محمد بیدار شد، دیدیم ظاهراً این نظم برای ایشون هم خیلی جذاب بوده و یاد بازی کودکیهاش افتاده😅 یعنی کتاب بازی! البته در ورژن جدیدتر!😈 . قدیما نهایتا یه قفسه رو خالی میکرد و قطارشون میکرد! اما حالا میخواد با چهارپایه تا جایی که میتونه کتابا رو پیاده کنه و یه آغل بسازه... تا خودش در نقش ببعی بره توش!😨😨 . همینطور که مشغول کارهای خونه بودم، بهش گفتم دست به کتابا نزنیا! تازه مرتب کردیم!😡 برو با اسباببازیات آغل بساز! هاج و واج نگاهش👀 بین من و کتابا میچرخید، و نمیفهمید علت نهی من چیه!😕😯📚📗📒📕 . دست از کار کشیدم و مستأصل به زحمت دیشبمون فکر کردم که محمد براش نقشه کشیده بود! جوری نگاه میکرد که مطمئن بودم اگر بهش اجازه ندم، میافته رو فاز لجبازی و...😵😱👿😈 . کتاب سوم «من دیگر ما» وارد گود شد! - نظم کودکانه... نظم بزرگترها! - نظم بزرگترها رو بچهها میفهمن!؟ - نظم خشک زندگی مدرن، برخلاف طبیعت کودکه! - همینطور که تربیت جسمی کودک نظم داره، و مثلا آبگوشت که غذای خوبی هست، برای نوزاد میتونه کشنده باشه؛ نظم هم اگرچه چیز خوبیه، اما برای کودک سه سالهی من هم خوبه؟! - اصلا آموزش نظم به کودک در چه قالبی باید باشه؟! - نظم بیرونی یا نظم درونی؟! کدوم اولویت داره؟ . . خلاصه که باز هم نویسنده کتاب پیروز شد😅 با خودم گفتم اگر هم کتابهارو پایین بیاره، چون جاشون مشخصه، میشه با کمک خودش تو ده دقیقه دوباره همه جا مرتب بشه! و من و محمد مشغول خالی کردن کتابها و چیدنشون روی هم شدیم؛ ببعی هم یه نصفه روزی با داداش ببعی مشغول بازی با آغلِ کتابی بودن. و بعد با کمک محمد همه چی برگشت سرجاش.😍 . پ.ن: اینکه مادر بتونه تو چنین شرایطی به خودش مسلط بشه و تصمیم درستی بگیره به عوامل زیادی بستگی داره! برای من هم بارها پیش اومده که بدترین تصمیم ممکن رو گرفتم😔 و روز خودم و فرشتههامو خراب کردم!😓 واقعا از خدا همیشه میخوام که کمکم کنه و خطاهام کمتر بشه. . . #پ_بهروزی #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف
06 اردیبهشت 1399 17:19:26
0 بازدید
madaran_sharif
. #خواب #تنظیم_خواب #قسمت_دوم . میشه از خود بچهها هم برای آروم کردن خونه کمک گرفت: تا مامان ظرفا رو میشوره، تو چراغا رو خاموش کن... تو تلویزیونو... بابا رخت خواب ها رو بیارن... یا حتی اگه کتاب خواندن بلدن، هر شب یکی شروع کنه و کتاب بخونه. بچه های کوچیکتر هم میتونن با ذهن خلاقشون قصه بگن😍 . برای راحت خوابیدن بچه ها، خوبه که در طول روز، با بازی و تحرک، حسابی خسته بشن. میشه هم نذاریم در طول روز بخوابن تا شب بهتر و زودتر بخوابن.😝 . برای تنظیم خوابشون، احتمالا اوایل مجبوریم ما هم باهاشون بخوابیم؛ ولی وقتی عادت کنن به خوابیدن در اون ساعت، میشه خودمون بعدش بیدار بمونیم و از زمان خوابشون استفاده کنیم. یا اینکه ما هم زود بخوابیم، و در عوض، صبحها زودتر پاشیم. . این فرایند، برای تنظیم خواب نوزادان هم، با کمی صبر و حوصله، و در طول چند هفته، احتمالا جواب میده. یعنی اگه عادت دارن شبها بیدار باشن، تو یه اتاق تاریک و بدون سروصدا نگهشون داریم تا کم کم خوابشون درست بشه. و در عوض روزها، پردهها رو کنار بزنیم و نور و صدای طبیعی تو خونه باشه. . ۶. بیدار موندن موقع بین الطلوعین (از اذان صبح تا طلوع آفتاب) ، برکات و فواید زیادی داره. گاهی با دعا و قرآن خوندن، و گاهی با تفریحات مختلف! میشه به این عادت برسیمث و بعد ازش بهره ببریم. زود خوابیدن شب قبلش هم قطعا کمککنندهس. . ۷. گاهی برای انجام کارهامون، خوبه به این مهارت برسیم که توی ساعات بیداری بچه ها، درس بخونیم یا حتی با لپتاپ کار کنیم. این قضیه وقتی بچه ها چندتا باشن و سنشون هم بیشتر بشه، راحتتر اتفاق میفته. . از طرفی خوبه که کارهای خونه رو، تو بیداری بچهها انجام بدیم تا توی اوقات خوابشون، با فراغت خاطر، به کارهای مورد علاقهمون یا ضروریات دیگه برسیم. اینجوری بچهها هم، تمیز کردن خونه رو یاد میگیرن☺ . ۸. میشه هم توی ساعاتی که بچهها مشغولبازی هستن، کمی چرت بزنیم و با یه خواب کوتاه، انرژی بگیریم. گاهی هم میشه از همسرهای وظیفه شناس😎، کمک بگیریم و وقتی خونه هستن، یه ساعتی بخوابیم. . ۹. در آخر حواسمون باشه اگه بتونیم از زمان خواب بچه ها، به خوبی استفاده کنیم و به علایق و وظایفمون برسیم، انرژی و انگیزه مضاعف پیدا میکنیم و در طول روز حوصله بیشتری برای بچهها داریم. . البته خیلی مهمه که از ساعاتی که بچه ها خوابن، نهایت استفاده رو بکنیم و مثلا با غرق شدن تو گوشی، هدرش ندیم.😅 پس خوبه که برای این ساعات، برنامهریزی داشته باشیم.👌 . . #مهارت_های_مادرانه #مادران_شریف_ایران_زمین
17 اسفند 1399 17:26:40
1 بازدید
madaran_sharif
. با کمک شما چند تا روش ساده و خوب برای ورزش پیدا کردم😊 . هفته پیش دربارهی اینکه چهجوری میشه تو خونه و با بچهها ورزش کرد، پرسیده بودم و خیلی از دوستان جواب دادن. واقعا همهی جوابها مفید و انگیزهبخش بود😍 خیلی ممنون از همهتون😀 . خلاصهی نظرات دوستان رو میگم شاید به درد بقیهی مامانها هم بخوره: . ♦️۱. یه روش خیلی خوب، مفید و راحت، استفاده از برنامههای ورزشی تلوزیونه😇 . ✅ شبکه ورزش هر روز برنامهی زنده داره که مربیها میان، ورزش میکنن و آموزش میدن. دوتا ۱۵ دقیقه در روز.💪🏻 ساعت ۱۱:۲۵ (روزای زوج پیلاتس و روزای فرد تایچی) ⏱ ساعت ۱۲:۴۵ (ایروبیک) . این روش برای بچه دارها خیلی خوبه👌🏻 هم بچهها هم میبینن و مشغول ورزش میشن،🤸🏻♂️ از طرفی نیاز به کار با گوشی📱 و دیدن ورزشها از گوشی نداره و فقط همون ۱۵ دقیقه زمان میبره😊 . ✅ برنامهی باشگاه خونگی هم ( ساعت ۱۵ هر روز از شبکه ورزش) حرکات مختلف برای کمردرد و گردندرد و... رو همراه با توضیحات بیشتری آموزش میده😄 . 👈🏻میتونید ساعت کوک کنید و هر روز با یکی از این برنامهها ورزش کنید😇 . 👈🏻حتی میشه فیلمهای ورزشی رو دانلود کنید و با فلش وصل کنید به تلوزیون و ببینید.😇 مثل آموزشهای ایروبیک حبیبالله حامدیان از آپارات. . ♦️۲. یه روش خوب دیگهای که خیلی از دوستان پیشنهاد دادن، استفاده از نرم افزارهای ورزشی و صفحاتی هست که حرکات ورزشی رو به زبان فارسی آموزش میدن. . اپلیکیشن ها: 🔸home workout 🔸loose fat 🔸lose weight in 30 days 🔸leap fitness group 🔸women fitness 🔸legs workout صفحههای اینستاگرام: @pilateschool @pabepafit . . ♦️۳. و یه روش خوب: #پیاده_روی 👈🏻بعضی دوستان گفتن صبح زود که بچهها خوابن و آقای همسر پیششون هست، میرن پیادهروی صبحگاهی😇 👈🏻یا برای نماز جماعت یه مسجد دورتر رو در نظر میگیرن و تا اونجا پیاده میرن روزانه👌🏻 👈🏻یا بچهها رو چند روز در هفته میبرن پارک😊 👈🏻یا حتی توی خونه پیادهروی میکنن😍 . اینا هم خیلی روشهای خوبیه، فقط بهتره بذارید بعد اینکه قرنطینه و کرونا تموم شد . ♦️۴. روش پایانی هم استفاده از وسایل ورزشیه: چرخونک و حلقه اینا هم وسیلههای ساده و خوبین برای لاغر شدن😊 . . پ.ن۱: اگر بتونید با یکی (همسر یا دوستان) قرار بذارید و روزانه با هم ورزش کنید، انگیزهتون خیلی بیشتر میشه. . پ.ن۲: ورزشها لزوما برای لاغری نیستن. برای تقویت عضلات و سلامت بدن اند و حتی لاغرها هم میتونن ورزش کنن😁😁 . . #پ_شکوری #ورزش #مادران_شریف_ایران_زمین
26 فروردین 1399 16:15:39
0 بازدید
madaran_sharif
. . من متولد ۷۳ شهرستان مرندم. دوره دبیرستان رو در مدرسه تیزهوشان درس خوندم و سال ۹۱ کنکور دادم. 📚📖 . به لطف خدا تونستم با رتبه ۱۹۷ کشوری، در رشته مورد علاقم، یعنی #مهندسی_برق #دانشگاه_صنعتی_شریف قبول بشم💪 . این شد آغاز دوران دانشجویی من، با دوستان و اتفاقات جدید.😊 . . ۴ ترم رو پشت سر گذاشتم. هنوز ترم ۵ شروع نشده بود که من و همسرم توسط یه زوج از دوستامون به هم معرفی شدیم.😌🌹 ایشون هم ورودی ۸۸ همین رشته و دانشگاه بودن. . کمتر از یک ماه بعد، هم عقد کردیم و به طور رسمی دوران جدید همسریمون رو آغاز کردیم. 😍😍 . ترم ۵م تازه شروع شده بود. این ترم باید انتخاب گرایش میکردم. خیلی دوست داشتم دیجیتال قبول بشم. گرایشی بود که با تفاوت زیاد از بقیه گرایش ها بیشتر دوستش داشتم. . بالاخره نتایج انتخاب گرایشامون اومد. همسرم زودتر از خودم دیده بود و خبر قبولی مو بهم داد. خداروشکر دیجیتال قبول شده بودم. 😄 . . ۶ ماه بعد از عقدمون، عروسی کردیم. 💖💝 عروسیمونو طوری برگزار کردیم که همسرم هنوزم مثالشو برا دوستاش میزنه.😏 دوستایی که خرج بالای ازدواج رو بهونه میکنن و به فکر زن گرفتن نیستن.😑 یعنی حسابی دست همسرم پره تو بحثا.😆 البته از نظر خودم همچینم ساده نبودا.😉 . مثلا به نظر من وقتی میشه تو خونه پدری که بزرگه، ولیمه داد، چه نیازی به تالار! ولی برا بعضیا جالبه که ما تالار نگرفتیم.😁 . یا مثلا تو جهازم، ما مبل و تخت و بوفه و میز وصندلی اینا نخریدیم. حتی تلویزیون هم.📺 به نظرم ضرورتی نداشت.😎 . . خونه هم یه خونه ۵۰ متری اجاره کردیم و عشقمونو با وسایل زندگیمون توش چیدیم😍😍 به این ترتیب بخش جدیدی از زندگی من آغاز شد. . بعد عروسی درسم و نمراتم بهتر از زمان مجردی شد.😅 . همسرم هم، که مثل من گرایش دیجیتال بود، خیلی کمکم کرد.👨💻 . کارآموزی و پروژه کارشناسیم رو هم تو شرکتی که همسرم کار میکرد، به خوبی انجام دادم.😃 . و بالاخره با لطف خدا، تیر ۹۶، با معدل بالای ۱۷ فارغ التحصیل شدم👨🎓 . و اسفند همون سال، گل پسرمون 🌼محمد به دنیا اومد.👶 . . ادامه در پست های بعدی😉😉 . . #ه_محمدی #برق91 #داستان_مادری #تجربه_کار_با_بچه #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف
21 مهر 1398 17:48:57
0 بازدید
madaran_sharif
. سلام🖐🏻😄 و اما امروز میخوایم دستان پشت پردهی مادران شریف رو لو بدیم.🤭 ۱. چند نفر نویسندهی اصلی داریم که پستها رو آماده میکنن.📝☺️ اینا تو اکثر کارهای مادران شریف حضور دارن و همه جا یه سرکی میکشن.😁 گردوندن صفحه و کامنت و دایرکت جواب دادن و ویرایش کردن پستها و... خانمها جباری، اکبری، محمدی، شکوری، بهروزی، و منظمی، از این دسته هستن. که البته دوتای آخریشون فعلا در مرخصی درسی و کاری به سر میبرن.🤓 ۲. واحد رسانهمون که مسئولش خانم عارفی هستن و با کمک خانمها سازگار، سعیدینیا، حاتمپور، فرهادی و داودی به خوشگل سازی صفحه مشغولن.🎨🎶🖋️📹 کارهایی مثل: - درست کردن عکسها -عکسنوشتها - کاور هایلایت اینستاگرام - آماده کردن کلیپها - ویرایش نگارشی متنها و... ۳. واحد ترجمه (بینالمللمون😎): ترجمه کلیپهای خارجی محصول این واحده. خانمها باغانی و محرمزاده تو این قسمت مشغولن. ۴. گروه مصاحبه:🎙️ خانمها قاسمی، اسکندری، قیطاسی و نجفلو که با صاحبان پستهای #تجربیات_تخصصی (همون پستهای چند قسمتی که داستان زندگی یه مامان چندفرزندیه👶🏻) مصاحبه صوتی انجام میدن. ۵. گروه پیادهسازی:💻 این گروه هم صوتهای مصاحبه رو تبدیل به متن میکنن. مسئول گروه خانم مسگری و اعضای اون، خانمها عالم، نجفلو، قیطاسی، مهدی زاده، عارفی آغازی، سلیمانی، هاشمی، عابدین پور، کاظم، یزدیان، مجلسی، آقاشاهی، ابویی، ذاکری و طالبی زاده هستن. ۶. درست کردن پادکست:🎧🎶 تو این گروه خانمها کاظم، عبدی و آقاشاهی، گویندگی کار رو به عهده دارن و خانم نجفیپور پادکست رو آماده میکنن. ۷. گروه مطالعاتی:📚 خانم باغانی مسئول دورهی مطالعاتی هست و خانمها سلیمانی، مسگری، عابدی، سلمانی، عبدالهی، جوکار و تبریزی کمک میکنن. بریده کتابها محصول این واحده.👌🏻 ۸. کانالهای مادران شریف: خانم محمدپور، ادمین اونها هستن و پستها رو بارگذاری میکنن. و خانم پازوکی، مسئول بخش ارتباط با ما هستن. ۹. لایوهامون: که خانمها ابوذر، فرهادی و علیعسگری مجریگری اونها رو به عهده دارن. ۱۰. عکسنوشتهای مناسبتی:📿 خانمها سلیمانی (پیدا کردن محتوا) و ابوذر (درست کردن عکس) این مسئولیت رو بر عهده دارن. ۱۱. پروژه تحلیل راهکارهای جمع نقشهای بانوان:👩🏻💻 مسئول گروه خانم جباری هستن و خانمها یعقوبی، عارفی، اسماعیلی، محمودی و...، تو این کار پژوهشی همراهی میکنند. ۱۲. مسئولیت مالی: با خانم روانبخش هست.💳💵 ۱۳. آرشیو پستها: خانم اکبری زحمتشو میکشن.🧾 #تولد_دو_سالگی #مادران_شریف_ایران_زمین
19 مهر 1400 16:42:56
2 بازدید
madaran_sharif
. #ط_اکبری (مامان #رضا، #طاها و #محمد ۶، ۴.۵ و ۲ ساله) . زندگی رو دور تند بود و حس میکردم با شیب نزدیک ۹۰ درجه، دارم به ملکوت اعلی میپیوندم😃 . درس و پروژه دانشگاه، دوتا فرشته کوچولوی شیر به شیر، حیاط و مرغ و خروس و... و همسری که به اندازهی موهای سر و صورتش کار و مشغله داشت🤪 . از هر فرصت کوچکی برای درس خوندن و فکر کردن روی تمرین، پروژههام، بچهداری و همسرداریم استفاده میکردم . پای اجاق، حین خوابوندن بچهها، شبها، #بین_الطلوعین، تایم بازی دوتایی و حیاط رفتنشون، مترو و... در ناخودآگاهم حس میکردم چون مادرم و لحظه لحظه خدمتم اجر داره و صبر و تلاشم برای بازی و رفع نیازهاشون عین عبادته، دیگه چه نیازی به سیرمطالعاتی تهذیب نفس، هیئت، دعا، تعقیبات، استغفار، ذکر و قرآن🤔 . گهگاهی یه سخنرانی گوش میدادم اونم بدون سیر مشخص. گاهی یه مناجات سحری، یه دعای ندبهای...و فکر میکردم #برنامه_عبادیم سنگین شده😄🤭 . خلاصه به خیال خودم دارم با ترک #محرمات و انجام #واجبات پیش میرم🙃 . کمکم نمازهام به خاطر نیازهای بیپایان بچهها و غذای روی اجاق و... به بعدا مؤکول شد😐 گاهی هم به وقت اضافه😓 بلافاصله بعد نمازم میرفتم سراغ کارهام. . کمکم برنامهی #محاسبه_نفس هم به تک و توک آه و استغفار بدون فکر و برنامهی اصلاح، بدل شد😕 . ارتباطم با خدا، محدود شده بود به ابراز عجز و ناله حین مشکلات و نهایتا شکرگزاری خشک و خالی😒 به قول حاج آقا پناهیان خدا برام شده بود یکی از اقلام سبد نیازمندیهام 🤭 حتی در حل مشکلات هم مرحلهی آخر یاد خدا میافتادم😢 . روزمرگی میکردم و میشنیدم حضرت زهرا(س) با اون جایگاه والا، بچههای کوچیک و کارهای سخت منزل، خیالشون به اندازهی من تخت تبارک نبوده😄 عبادات رو با رعایت دقیق آداب انجام میدادند و از سنگینی برنامهی عبادی پادرد میگرفتند🤔 . روزمرگی میکردم و میشنیدم: حضرت علی (ع) با اون مقام و عصمت، سحرگاهان استغفار ۷۰ بند میخواندند🤔 . روزمرگی میکردم و میشنیدم: دین یه واقعیت پویاست، درجا زدن نداره یا پیشرفت داری یا پسرفت! یه کوچولو غفلت کنی پس میری😯 . روزمرگی میکردم و میشنیدم: عبد باید برنامه عبادی منظم و مشخص داشته باشه . روزمرگی میکردم و میشنیدم: عبد در نماز میهمان خداست و بعد هر نماز واجب یک دعای مستجاب داره، اگر بعد نماز چیزی از مولایش نخواد، به مولا برمیخوره و... خب حالا وقتش رسیده بود به سادگی از کنار شنیدههام نگذرم رفتم سراغ اصلاح یک رابطهی پیچیدهی ناشناخته: #رابطه_عبد_و_مولا . . #روزنوشت_های_مادری#قسمت_اول #مادران_شریف_ایران_زمین
20 مرداد 1399 16:55:50
0 بازدید
مادران شريف
0
0
. #پ_شکوری (مامان #عباس ۲سال و ۱۰ماهه و #فاطمه ۱سال و ۴ماهه) . زندگی دور از خانواده مادری سخته؟ معلومه که سخته... مخصوصا وقتی مامان شده باشی و قبلش هم هیچ تجربهای از نوزاد و بچه کوچیک نداشته باشی😅 . . چهار سال پیش بود که عقد کردیم. یکی از دوستان همسرم ما رو به هم معرفی کردند. ما مشهدی بودیم و خانواده همسرم تهرانی. همشهری بودن خیلی برام مهم نبود. معیارهایی که برام مهم بود رو داشتن خداروشکر. به همین خاطر نه من و نه خانوادهام مخالفتی نداشتیم. . . اما تازه بعد از بچهدار شدن فهمیدم که دوری از خانواده چقدر سخته😢😢 (خانواده شوهرم تهران هستن اما خونهشون دوره از ما.) . وقتی عباس به دنیا اومد، مامانم اومدن تهران خونمون. تا کارهای مربوط به درمان زردی و عفونت ریه و ختنه و... انجام شد، یک ماهی طول کشید. بعدش مامانم برگشتن. همین حضور مامانم توی اون روزای بیتجربگی و پردلهرهی نوزادی خیلی کمک بزرگی بود خداروشکر. . بعدش هم تا الان، تقریبا هر دو ماه یکبار مامانم یکی دو هفتهای میومدن و میان پیشمون. دو ماه دلتنگی و دوری و بعدش یکی دو هفته خوشحالی و ذوق دورهم بودن😍 بچهها هم توی مدتی که مامان جونشون هست، خیلی بهشون خوش میگذره. البته موقع رفتن تا چند روز دلتنگی و غصه دارن... . توی این سه سال بعد از بچهداری توی شهر غریب😅 گاهی شرایط خودمو مقایسه میکردم با اونایی که ماماناشون تهرانن یا حتی همسایه و هممحلهای هستن و غصه میخوردم و گله و شکوه که چرا من اون شرایطو ندارم؟😢 . گاهیم می دیدم بعضی دوستام مثلا توی یه کشور دیگه و دور از همه خانوادهشون هستن و خیلی کم امکان دید و بازدید با خانوادههاشون رو دارن و باز خدا رو شکر میکردم. . کمکم فهمیدم وقتی نمیشه شرایطی رو تغییر داد، نباید غصه خورد براش. باید باهاش کنار اومد و از همون شرایط لذت برد... هیچوقت همه لذتها با هم جمع نمیشه. تو این دنیا و همیشه و توی زندگی همممه آدما سختیایی هست. البته ممکنه نوعش و مقدارش متفاوت باشه. اما زندگی بدون سختی ممکن نیست... (لقد خلقنا الانسان فی کبد) . همین باور و پذیرفتن شرایط خیلی بهم کمک کرده... و البته باور به اینکه اگر خوب زندگی کنم و تو هر شرایطی به جای غر زدن، کار خودمو به بهترین نحو انجام بدم، یه روزی این سختیها و غصهها و دلتنگیها تموم میشه و همه میتونیم پیش هم زندگی کنیم. شاد و خوشحال تا ابد... اگه خدا بخواد... . . #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین