پست های مشابه

madaran_sharif

. #ط_اکبری (مامان #رضا 7ساله، #طاها 6ساله، #محمد 3ساله، #زهرا 4ماهه) . اسفند95بود مُشتی تمرین و کوئیز و پروژه‌ی سنگین داشتم که به بچه‌داری و خانه‌تکانی عید اضافه شده بود. رضا2.5سالش بود و طاها 1سال و اندی. طبق معمول وقتی تمیزکاری میکردم، بچه‌ها میومدن دستمال و جارو میگرفتن و خلاصه همیشه تو #کارهای_اشتراکی حضور داشتن. 👌 البته کمک که چه عرض کنم بساط بازی‌شون رو جور میکردن و کار من رو چندبرابر❗️ من هم میدادم دستشون و از صحنه بامزه کارکردنشون قلقلکم می‌گرفت و عکس میگرفتم! چندتاشون هم برای دوستان فرستادم با این زیرنویس: "کودکان سخت مشغول کارند اگر شما هم قلبتان به درد آمد، مراتب را به مسئولین ذیربط گزارش کنید باشد که دیگر کودک کار نبینیم!" . الان حدود 4سال از اون روزها میگذره کوکان کار 3تا شدند😁 و یکی هم در گهواره درحال یادگیری😂 بچه ها همچنان درکارها حاضرند البته نه با اون اشتیاق! کلی باید انگیزه ایجاد کنم و حرص بخورم😜 درواقع خودم همه کارها رو بکنم خیلی راحت‌تره تا اینکه نقش جعبه تقسیم رو بازی کنم و مدام مسئولیت‌ها رو تذکر بدم و نحوه اجرا رو بررسی کنم و ایرادات رو بهشون بگم و برطرف کنن. چاره چیه بالأخره باید میدون بدم تا رشد کنن و براشون ملکه بشه که این کارها واسه همه‌س نه مامان😉 . شاید اون موقع چندان ارزشش رو نمیدونستم و بهش فقط به چشم آزادی و بازی نگاه میکردم اما منم با بچه ها بزرگ شدم و ارزش این مسئولیت دادن برام روشن‌تر شد... . الان اگه مهمون داشته باشم و بچه‌هام و همسرم نباشن به شدت خسته‌ میشم و احتمالا سالاد هم نداریم😅 (جدیداً رضا و گاهی طاها، سیب زمینی، لوبیا، خیار و... خرد میکنن برای غذا و سالاد) چون مدتهاست نقش مدیریتی‌م از اجرایی پررنگ‌تر بوده😂 . این فقط مربوط به بچه‌ها نیست بعضی خانوما چون کارکردن آقایون رو قبول ندارن میدون نمیدن تا خطا کنن و یادبگیرن. "کمک نخواستم آقا! بدتر کار تراشیدی جانم" در نتیجه نوه و نتیجه دار هم که میشن همچنان آقا جاش جلو تلویزیون، یا تو حیاط و کوچه‌س بعضا خریدها رو هم خانوم انجام میده🙄 . البته حساب آقایونی که این کارها رو زنونه میدونن با کرام‌الکاتبینه(بلکه با سریع الحسابه😆) . خلاصه که باید یه همتی کنیم نسل‌های آینده برامون دعای‌خیر کنن😍 . پ.ن: چندی پیش که زهرا مریض بود. وقتی از کارها فارغ شدم، رفتم آشپزخونه، با بسته‌های تمیز و مرتبِ مرغ پاک و خردشده(کار همسر) مواجه شدم! سینک ظرفشویی و ظروف مربوطه هم مثل آینه برق میزد😳 یک لحظه با چشمان گرد و دهان باز در افق محو شدم! . #روزنوشت_مادری #مادران_شریف_ایران_زمین

24 شهریور 1400 15:38:56

0 بازدید

madaran_sharif

. از نیمه‌ی مرداد😒 که کلاس‌های آقای همسر شروع شد، زندگی با سرعت زیادی می‌گذشت و ما هم بدو بدو دنبالش می‌رفتیم⁦🏃🏻‍♂️⁩ از ۶ صبح کلاس داشتن، تا اذان مغرب من و پسرهای سحرخیز😣 هم از نماز صبح بیدار بودیم از لحظه‌ای که چشم باز می‌کردن تا وقتی بیهوش بشن مشغول بشور، بپز، بخور، بخورون، بازی، کتاب، مطالعه شخصی، دوره مجازی و ...تا همسر بیاد خونه، که اگر می‌تونستیم به خستگی غلبه کنیم به کارهایی که از اثاث‌کشی هنوز باقی مونده بود برسیم. خلاصه اینکه زندگی رو دور تند بود ⏪ و ما هم دنبالش🏃... دوست داشتم مثل بچگی‌ها که وسط بازی کم می‌آوردم با خنده داد بزنم و بگم آقااا اِستُپپ😂😂 که ناگاه کروناجان (بر او و بر سازندگانش لعنت بیشمار) آمد و دکمه ⏯ رو فشرد.😁 آخیشش😊 همسرجان تا اطلاع ثانوی تعطیل شدن😁😆😍 از خونه هم نباید بریم بیرون😍 هوا بهاری شده و پسرها که به ندرت تو خونه میان، تو حیاط با حنایی و فلفلی و قلقلی و مرغ زرد کاکلی😍😅 بازی می‌کنند. من هم سرخوش از فراغت ایجاد شده، لیست مفصلی از کارها می‌نویسم و بسم الله... . ☑نظافت ماشین، با محمد آقا مشغول می‌شیم. کار که تموم می‌شه، علی رو از تو باغچه برمی‌دارم و جفتشون رو می‌ذارم تو لگن بزرگ حمام تا خوب خیس بخورن.😂 . ☑اتو! مدت کوتاهی بعد از تولد علی اتو کردن از برنامه‌ی کاری خونه رسماً حذف شد.😅 لباس‌ها بعد از شستشو تو کمد آویزون می‌شدن به این امید که موقع استفاده اتو بشن، ولی هیچوقت این اتفاق نیفتاد!😅 تا اینکه چند روز پیش اتو جان هم به جمعمون اضافه شدن و علی برای اولین بار با این وسیله‌ی هیجان انگیز مواجه شد.😁 . ☑بعد از مدت‌ها که میز خیاطی فقط برای گردگیری لمس ‌‌میشد، نخ و سوزن و قیچی آوردم، به همسر هم گفتم هرچی دوخت و دوز داری بیار که این اتفاق سالی یه بار میفته.😅😆 . ☑بالاخره تونستم عقب ماندگی های دوره مطالعاتی رو جبران کنم و برسم به برنامه.😍 . ☑با محمد کاردستی درست میکنیم، با آرد خمیر درست می‌کنم و محمد و علی رو تا مدتی سر کار می‌ذارم😅. «نقاشی بازی» و «نقاشی قصه» هم تو برنامه هست. . آقای همسر نصف روز مطالعه و کلاس مجازی و ... باقی روز کارهای عقب مونده خونه.😊😉 از شخم زدن باغچه و کاشت سبزی و نهال تا ساخت پل معلق برا پسرا!!😅😂 تعمیر وسایل خراب و اصلاح اسباب بازی‌ها و... خلاصه این ویروس منحوس! برای خانواده ما که دستاوردهای زیادی داشت😅... خدا ان‌شاءالله رفتگان رو بیامرزه😔 و آرامش به قلب بازمانده‌ها هدیه بده.❤ امیدوارم برای کشورمون هم منشأ خیرات زیادی باشه.🙏 . #پ_بهروزی #ریاضی۹۱ #کرونا #روزنوشت_های_مادری #مادران_شریف

14 اسفند 1398 17:16:12

0 بازدید

madaran_sharif

. #قسمت_دوم  . #م_کلاته (مامان #مرتضی ۵ سال و ۸ ماهه، #فاطمه ۳ سال و ۹ ماهه و #مجتبی ۱۱ ماهه) . من و همسرم تا آخر خرداد امتحان داشتیم و چند روز بعد، پسر کوچولوی ما به دنیا اومد.👶🏻 من به توصیه مسؤولین آموزش، برای ترم بعد مرخصی گرفتم. . تو همین دوران به خاطر شرایط کاری همسرم برگشتیم قم.😍 ترم بعد رو هم مرخصی با امتحان گرفتم تا بتونم بهتر شرایط رو مدیریت کنم. . از وقت های پرت مثل شب و عصر استفاده می‌کردم و درس می‌خوندم. با یکی از دوستام درس‌ها رو مباحثه می‌کردم. همسرم هم اگر جایی مشکلی داشتم، کمکم می‌کرد. این ترم هم با موفقیت سپری شد و پسر کوچولومون برای ترم مهر، یک سال و سه ماهه شد.👶🏻 . حوزه‌مون برای بچه‌های بالای یک سال، مهدکودک داشت.🤩 منم تصمیم گرفتم بصورت حضوری برم سر کلاس.🗒 . هفته اول تا پسرم به محیط مهدکودک عادت کنه خیلی سخت بود اما بعدش هر روز خودش با شور و شوق، کیفش رو برمی‌داشت و می‌دوید به سمت مهدکودک. مهد رو خیلی دوست داشت و بهش خوش می‌گذشت. . . ترم بعد تصمیم گرفتیم یه کوچولوی دیگه رو به جمع خونواده‌مون اضافه کنیم.😍 . اون ترم هر روز صبح باید پسرم رو بغل می‌کردم و همراه ویارهای شدیدی که همدم هر روزم بود، مسافتی رو می‌رفتم تا به سرویس حوزه برسم.🚌 کمر دردهام که به خاطر بغل کردن پسرم و حمل کردن کیف پر از کتابم بود به علاوه بقیه مشکلات یک زن باردار، اوضاع رو سخت و همسرم رو خیلی نگران کرده بود. اگر میتونستن صبح‌ها من و پسرم رو تا حوزه می‌رسوندند که یه کم کارم کمتر بشه‌. ولی بیشتر اوقات باید بغلش می‌کردم.😕 . هوا هم سرد شده بود و مریضی‌های گوناگون شروع شد.🤧 وقتی بچه‌ها مریض می‌شدند، اجازه نداشتند مهد برن. این در حالت کلی خیلی ایده‌آل به نظر می‌رسه، اما تصور کنید! بچه‌ات مریضه و کسی نیست که بچه رو نگه داره. بچه رو هم نمی‌تونی ببری سر کلاس چون اجازه نمیدن!  شما هم اجازه غیبت نداری!  و از این دست مشکلاتی که زیاد بود.😤 باید چکار می‌کردم؟؟🧐 . یه روز متوجه شدم که امروز روز آخریه که امکان غیرحضوری کردن درس‌ها وجود داره. هیچی از غیرحضوری نمی‌دونستم و فقط اطلاعیه رو روی برد حوزه دیده بودم. یه سر به مرکز غیرحضوری زدم و یه سری اطلاعات اولیه گرفتم که بازم هیچی نفهمیدم😅 اسکورم و فایل و ...🤨 تو ساعت آخر با توصیه اکید همسرم رفتم برای درخواست غیرحضوری کردن دروس. چون معدلم خوب بود، راحت با درخواستم موافقت شد.😊 . تو این چند سال، جزو طلاب ممتاز بودم و ازم تقدیر میشد. . از اون ترم روند درس خوندن من تغییر کرد.😉 غیرحضوری! . . #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف_ایران_زمین

03 اسفند 1399 17:28:19

0 بازدید

madaran_sharif

. #پوشک #قسمت_اول . سلام بر همراهان همیشگی مادران شریف😃 . چند روز پیش ازتون خواستیم تجربیاتتون رو در مورد از پوشک گرفتن کوچولوهاتون، برامون بنویسید.👶🏻 . از همه‌ی کسایی که نظراتشونو فرستادن خیلی خیلی ممنونیم.😊 . اینجا می‌خوایم یه جمع‌بندی از نظرات و تجربیات مختلف رو براتون بذاریم. امیدواریم با توجه به شرایط خود و کودک عزیزتون، از تجربه‌ای که براتون بهتره، استفاده کنید.❤ ❇️ ۱. اولین نکته‌ای که خیلی از دوستان گفته بودن، اینه که بچه باید به سن مناسب برسه و از لحاظ جسمی‌ و ذهنی آمادگی پیدا کنه. البته یه نسخه‌ی واحد برای سن آمادگی همه‌ی بچه‌ها وجود نداره. ممکنه تو یه سنی، این فرایند رو شروع کنیم و ببینیم فرزندمون هنوز آمادگی پیدا نکرده و دوباره پوشکش کنیم تا یه مدت دیگه. (البته خوبه حداقل دو هفته‌ای مداومت داشته باشیم و زود کوتاه نیایم.) . ❇️ ۲. برای آمادگی ذهنی دادن به کودک، از مدتی قبل، موضوع رو با کتاب و قصه و حرف زدن، براش توضیح بدیم. مثلا داستان کسی که خودش دستشویی می‌ره.🚽 یا توضیح دادن اینکه دیگه بزرگ شده و پوشک براش کوچیکه. یا اینکه جیش‌ها دوست دارن برن خونه‌ی خودشون (دستشویی) و اگه بریزن تو شلوار گریه می‌کنن و... . ❇️ ۳. قبل از پوشک گرفتن، باید بچه رو با مفهوم خیسی و خشکی آشنا کنیم.☝🏻 همچنین توضیح بدیم دستشویی کردن چیه و چرا آدما نیاز دارن. اگر هم تو حموم یا موقع شستن، دستشویی کرد، توضیح بدیم چه اتفاقی افتاد. . ❇️ ۴. آغاز فرایند، بهتره تو فصل گرما باشه؛ یا اگه زمستونه، خونه حتما گرم باشه. اگه با وجود کم خوردن مایعات، تند تند دستشویی می‌کرد، احتمالا سردیش شده؛ اگه چند بار حوله گرم گذاشته بشه روی کمر و شکم و بین پاهاش، بهتر می‌شه. روغن‌مالی کشاله ران هم توصیه شده. خوبه بچه بیشتر تو حیاط باشه تا نگران نجس شدن خونه هم نباشیم. . ❇️ ۵. برای دستشویی رفتن، براش ایجاد انگیزه کنیم. مثل چسبوندن برچسب، گذاشتن خوراکی و اسباب‌بازی ارزون تو دستشویی، نشون دادن گل‌ها و طرح‌های توی دستشویی، آب بازی کردن، تفنگ آب‌پاش، شمع فوت کردن تو دستشویی و... . ❇️ ۶. برای خراب‌کاری کردن، دعواش نکنیم. دعوا کردن کار رو خراب‌تر می‌کنه. اینکه خونه نجس بشه (ولو در حد یکی دو دفعه)، تقریبا امر حتمیه و باید صبور باشیم. . زمان کافی برای این فرایند در نظر بگیریم، تا حد ممکن سرمون خلوت باشه و تمرکز کنیم رو این موضوع. بچه‌ها تا الان، عادت داشتن تو پوشکشون دستشویی کنن؛ و حالا عوض کردن این عادت، زمان می‌بره. . . #ادامه_در_پست_بعدی . . #پوشک #از_پوشک_گرفتن #مهارت_های_مادرانه #مادران_شریف_ایران_زمین

10 آذر 1399 17:18:41

2 بازدید

madaran_sharif

. کلیپ داریم چه کلیپی! اینکه این خانومه چند سالشه که فقط ۲۱ سال تجربه زندگی مشترک داره،😮 و چه‌جوری انقدر خوب مونده با ۱۵ تا بچه رو یه جوری با خودم حل می‌کنم! اصلا شاید ژن خوب که می‌گن همینان😉 و دمشون گرم که ژنشون رو تکثیر کردن در تیراژ بالا.😂 ولی سوالی که دارم اینه که مگه آدم چند بار تو عمرش ماشین ظرفشویی می‌گیره؟!😐 حالا شما مامان‌هایی که دو، سه، چهار تا بچه یا حتی بیشتر دارید بیاید بگید برای مدیریت شرایط مالی چه تکنیک‌هایی دارید؟ شما هم به خرید وسایل دست دوم فکر کردید؟ خودتون شاغلید؟ یا چی؟! لایک کنید و کامنت بذارید. مامان‌هایی که می‌شناسید رو تگ کنید تا بیان راهکاراشونو بگن. #کلیپ #مدیریت_مالی #خانواده_چند_فرزندی #ا_باغانی #پ_عارفی #پ_بهروزی

13 مرداد 1400 14:39:35

0 بازدید

madaran_sharif

. #پ_بهروزی #قسمت_پایانی . یه کم خونه سر و سامون گرفت. انگار این امتحان زندگی هم به پایان رسید و حالا خدا برای فرجه بین امتحانات یه پیشنهاد هیجان انگیز داشت.😁 . استخر🌊 مردد بودم که علیِ شش ماهه رو می‌شه تنها بذارم و برم؟! محمد رو زیر یک سال اصلا تنها نمی‌ذاشتم، ولی حالا حساسیتم کمتر شده😁 چون هم دیگه مامان اولی نیستم، و هم اینکه انگار حضور محمد باعث می‌شه علی کمتر یاد من بیفته. پس می‌ریم که بعد دوسال و نیم از شروع مادری لحظاتی رو بدون حضور بچه‌ها داشته باشیم.⁦💪🏻⁩😀 روزهای زوج همسر و روزهای فرد من.😍 . فرجه‌ی خیلی خوبی بود واقعا و من برای بار چندم تصمیم گرفتم ورزش رو وارد برنامه ثابت زندگیم کنم.😁 (ولی انگار ورزش هنوز نمی‌خواد وارد برنامه‌ی ثابت زندگیم بشه😒😕) . قبل بچه‌دار شدن نهایت فعالیت روزانم، ناهار و شامِ دست و پاشکسته و نهایتا مطالعه‌ی کتاب بود... و تازه آخر شب خونه مرتب نبود.😯 (واقعا خونه بدون بچه نامرتب می‌شه؟!) حالا چطور می‌رسم این همه کار انجام بدم؟! رسیدگی به این دو تا فرشته کللللیییی زمان می‌بره، غذا و نظافت و کارهای معمول خونه که هست، رسیدگی به خودم، وقت گذاشتن برای همسر، مطالعه و گاها ورزش و دوره های مجازی و دورهمی دوستانه و... عمیقأ احساس می‌کنم با هر بچه «من» بزرگتر می‌شم... همه‌ی «من»، حتی وقتِ من کش میاد انگار... و انگار وقتی «مادریِ من» با کارهای دیگه ترکیب می‌شه، اون کارها هم بزرگ می‌شن، عمیق می‌شن و پربرکت... . مادرِ خانه‌دار، مادرِ دانشجو، مادرِ پزشک، مادرِ معلم، مادرِ ورزشکار... . این روزهای من ترافیکش سنگینه، درست مثل ترافیک ماشین‌های محمد.😅 . سومین دوره‌ی تربیت مربی مجازی به نیمه رسیده، ترم چهار دوره مطالعاتی شروع شده، چند تا کتاب هم خودم گذاشتم تو برنامه و دارم می‌خونم. محمد به سن لجبازی رسیده و داره برای صبور شدن من تلاش می‌کنه.😅 علی راه افتاده و هی زمین می‌خوره و داره برای بالا رفتن سرعت عمل من تلاش می‌کنه.😂 آقای همسر سه هفته است مریضه و بنده خدا خودش داره برای بهبودی خودش تلاش می‌کنه😆 و من این روزها بیشتر از هروقت دیگه‌ای از همه‌ی کائنات سپاس‌گزارم که در راه رشد و تعالی من تمام تلاششون رو می‌کنن.😍😅 و الحمدلله رب العالمین... و العاقبه للمتقین😍 . #پ_بهروزی #ریاضی۹۱ #قسمت_پایانی #مادری #تجربیات_تخصصی #مادران_شریف

16 بهمن 1398 16:57:23

0 بازدید

مادران شريف

0

0

. #ز_منظمی (مامان علی آقا ۳ساله و فاطمه خانم ۱ سال و ۱۰ ماهه) . امروز می‌خوام یه چیزی بهتون معرفی کنم که به وسیله‌ی اون می‌تونید خودتون و رفتارهاتون رو آنالیز کنید...🤔 یک آینه‌ی جادویی...👌🏻 . این آینه‌ی جادویی قابلیت نشون دادن بخشی از وجود شما رو داره که هیچ آینه‌ی دیگه‌ای این امکان رو نداره😎 ❗اگر می‌خواین از زوایای پنهان وجودتون با خبر بشید عجله کنید❗ . برای تهیه‌ی این آینه‌ی اسرارآمیز عدد ۵ را به شماره‌‌ی ۹۸۷۶۵۴۳۲۱ پیامک بزنید...😜 . . تازگیا فهمیدم... بچه‌ها بهترین آینه‌ی ما هستن...👌🏻 قسمتایی از وجودمون رو آینه نمی‌تونه نشون بده ولی بچه‌ها می‌تونن... قبلا هم اینو شنیده بودما... اما با تمام وجودم درکش نکرده بودم... که درک کردم😏 . گاهی با رفتار و حرف‌هاشون نقاط ضعف و قوتمون رو بهمون می‌فهمونن... گاهی هم خودمون تو چالش‌ها می‌فهمیم تو کدوم قسمتای وجودمون و توانایی‌هامون ضعیفیم... . پ.ن۱: چند وقته حرف زدن پسری کامل شده... توی روز چندین مرتبه کلمات و جملات خودم رو ازش می‌شنوم... گاهی میگه: اگه اینو بهم ندی می‌رم تو اتاق! تازگیا فهمیدم چقدر تهدید می‌کنم🤦🏻‍♀️ یا حتی چه‌طوری جواب همدیگه رو می‌دیم😅 جدیدا علی آقا در جواب هرکسی که صداش می‌زنه می‌گه: جاااانم😆 یا اینکه تو خونه چه خوب از همدیگه چیزی رو درخواست می‌کنیم...😊 (ما تو خونه قانون نوبتی بازی کردن داریم یعنی اغلب اسباب‌بازی‌ها باید نوبتی استفاده بشه) . بارها ازمون شنیدن که: کی این وسیله رو به خواهری یا داداشی می‌دی؟🤗 و تازگیا وقتی از کسی چیزی می‌خواد می‌گه می‌شه اینو به من بدین؟🤩 جالب‌ترین موردش وقتیه که علی آقا به خواهرش می‌گه: آجی کی اینو به من می‌دی؟🙃 خواهرش می‌گه: الآن دوباره گل پسر می‌پرسه: کی الآن می‌شه؟!🤔 و خواهری که هنوز درکی از زمان نداره می‌گه: بعدا🤣 . پ.ن۲: حتما خودتون می‌دونید که رو موارد مثبت تاکید بیشتری کردم و بقیه موارد منفی رو از قلم انداختم دیگه🙈 . . #مادران_شریف_ایران_زمین #روزنوشت_های_مادری

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

madaran_sharif

مادران شريف

0

0

. #ز_منظمی (مامان علی آقا ۳ساله و فاطمه خانم ۱ سال و ۱۰ ماهه) . امروز می‌خوام یه چیزی بهتون معرفی کنم که به وسیله‌ی اون می‌تونید خودتون و رفتارهاتون رو آنالیز کنید...🤔 یک آینه‌ی جادویی...👌🏻 . این آینه‌ی جادویی قابلیت نشون دادن بخشی از وجود شما رو داره که هیچ آینه‌ی دیگه‌ای این امکان رو نداره😎 ❗اگر می‌خواین از زوایای پنهان وجودتون با خبر بشید عجله کنید❗ . برای تهیه‌ی این آینه‌ی اسرارآمیز عدد ۵ را به شماره‌‌ی ۹۸۷۶۵۴۳۲۱ پیامک بزنید...😜 . . تازگیا فهمیدم... بچه‌ها بهترین آینه‌ی ما هستن...👌🏻 قسمتایی از وجودمون رو آینه نمی‌تونه نشون بده ولی بچه‌ها می‌تونن... قبلا هم اینو شنیده بودما... اما با تمام وجودم درکش نکرده بودم... که درک کردم😏 . گاهی با رفتار و حرف‌هاشون نقاط ضعف و قوتمون رو بهمون می‌فهمونن... گاهی هم خودمون تو چالش‌ها می‌فهمیم تو کدوم قسمتای وجودمون و توانایی‌هامون ضعیفیم... . پ.ن۱: چند وقته حرف زدن پسری کامل شده... توی روز چندین مرتبه کلمات و جملات خودم رو ازش می‌شنوم... گاهی میگه: اگه اینو بهم ندی می‌رم تو اتاق! تازگیا فهمیدم چقدر تهدید می‌کنم🤦🏻‍♀️ یا حتی چه‌طوری جواب همدیگه رو می‌دیم😅 جدیدا علی آقا در جواب هرکسی که صداش می‌زنه می‌گه: جاااانم😆 یا اینکه تو خونه چه خوب از همدیگه چیزی رو درخواست می‌کنیم...😊 (ما تو خونه قانون نوبتی بازی کردن داریم یعنی اغلب اسباب‌بازی‌ها باید نوبتی استفاده بشه) . بارها ازمون شنیدن که: کی این وسیله رو به خواهری یا داداشی می‌دی؟🤗 و تازگیا وقتی از کسی چیزی می‌خواد می‌گه می‌شه اینو به من بدین؟🤩 جالب‌ترین موردش وقتیه که علی آقا به خواهرش می‌گه: آجی کی اینو به من می‌دی؟🙃 خواهرش می‌گه: الآن دوباره گل پسر می‌پرسه: کی الآن می‌شه؟!🤔 و خواهری که هنوز درکی از زمان نداره می‌گه: بعدا🤣 . پ.ن۲: حتما خودتون می‌دونید که رو موارد مثبت تاکید بیشتری کردم و بقیه موارد منفی رو از قلم انداختم دیگه🙈 . . #مادران_شریف_ایران_زمین #روزنوشت_های_مادری

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن