پست های مشابه

chamran_kids

🎉 قبل از اینکه فعالیت مان را در ادبستان ها شروع کنیم، یک دوره آزمایشی سواد آموزی در یکی از روستای اطراف تهران و با بچه های پاکستانی داشتیم. ‌ سه سال از آن روزها می گذرد و همیشه لبخند بچه های پاکستانی را با خودمان حس کردیم. ‌ امسال تابستان هم، مربیان چمرانی به این روستا رفتند و یک مدرسه ی صحرایی زدند. ‌ برای عید غدیر، جشن گرفتیم. مدرسه را تزیین کردیم. کاردستی درست کردیم، نقاشی کشیدیم و شربت درست کردیم برای نذری عید. ‌ بعضی هایشان اهل تسنن بودند اما در شادی ما شریک شدند. ‌ #عید_امیر #عید_غدیر #برکه_رنگین_کمانی #جشن_بزرگ #به_عشق_علی #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران

02 شهریور 1398 07:58:53

0 بازدید

chamran_kids

💳 📣 بانک چمرانی افتتاح شد ‌ کلاس دومی ها بعد از برگزاری بازارچه زمستان، بانک چمرانی را راه اندازی کردند. ‌‌ ابتدا هر کس که میخواست، پول هایش را میشمرد سپس به حسابدار میداد ‌. حسابدار پول ها را میشمرد و از بچه ها تحویل میگرفت و در دفتر ثبت میکرد. بانک روزی دوبار باز میشود و بچه ها میتوانند پول بگذارند یا بردارند. با این کار علاوه بر اطمینان از گم نشدن پول ها ، میتوان از این حساب، قرض الحسنه به بچه ها چمرانی قرض بدهیم. #ریاضی #کلاس_دومی_ها #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران #دبستان_پسرانه_حمزه_دوران #چمرانی_ها

25 اسفند 1397 10:08:40

0 بازدید

chamran_kids

🌱اردوهای جهادی 📝قسمت اول اولین بار نوروز ۸۸ بود که سفر جهادی را تجربه کردیم. با گروهی همراه شدیم. گروه جهادی رضوان که گروه با سابقه ای بود و بیشتر فارغ التحصیلان مدرسه مفید بودند. مقصد خراسان جنوبی بود، منطقه نهبندان. 🚃🚃🚃🚃🚃 قبل از سفر چند جلسه توجیهی گذاشتند. و بنا شد من در تیم بزرگسال فعالیت کنم یعنی کلاس داشتن برای خانم های متاهل با موضوعات همسرداری و بچه داری و ... و همسرم در قسمت مستندسازی و ساخت فیلم فعالیت کنند. مسیر نهبندان دور بود و به نظرم می آمد هیچ وقت نمی رسیم. به خصوص که با اتوبوس میرفتیم و من همیشه ی خدا تمام طول سفر در اتوبوس، حالت تهوع دارم.بالاخره با حالی نزار به یک مدرسه رسیدیم. تیم پشتیبانی از قبل، مدرسه را برای اسکان خانمها آماده کرده بودند. شرایط جالبی داشتیم که برای خودم تجربه متفاوتی بود. امکان حمام رفتن نبود، محدودیت استفاده از آب داشتیم، تعداد زیادی خانم در راهروها و کلاسهای یک مدرسه ساکن شده بودیم. روزی دو نوبت صبح و عصر، اعزام داشتیم. کلمه اعزام واقعا برازنده اردوهای جهادی است. صبح خیلی زود باید بلند میشدیم، آماده میشدیم، وسایلمان را جمع و جور می کردیم. و سوار مینی بوسهای قدیمی میشدیم. کلی روستا را رد می کردیم تا به روستایی که ما را برای آنجا در نظر گرفته بودند میرسیدیم. دو ساعتی آنجا بودیم و دوباره بر میگشتیم و عصر همین ماجرا تکرار میشد. حضور در جمع اهالی روستا برای ما فضایی در ذهنمان میساخت. مدل زندگی و روابطشان، مشکلات منطقه ای که زندگی می کردند و خلاصه تمام جزئیات زندگیشان ما را به فکر فرو می برد. در واقع من خیلی به آنها چیزی یاد نمیدادم و بیشتر از حرفهایشان سوالهای جدیدی در ذهنم ایجاد میشد. به خصوص که با خانمهای متاهل سر و کار داشتم. وقتی شغل همسرانشان را می پرسیدم و قریب به اتفاق می گفتند: قاچاق سوخت، من واقعا فکر می کردم زندگی چه مدلها که جریان ندارد و چه بازیهای متفاوتی که با هر آدمی دارد. به نظرم حضورحتی موقت در جاهایی غیر از تهران، و به خصوص روستاها، برای خود من دستاوردهای زیادی داشت و چراغهای متفاوتی را در ذهنم روشن کرد. چراغهای قدیمی ولی پرنور، نه از آن چراغهایی که در خانه ما شهریها روشن میشود.... قبل از رفتن به سفرهای جهادی، ما فصلهایی معمولی در هر سال را تجربه میکردیم. ولی با تجربه این اردوها انگار یک فصل جدید به زندگی ما باز شد. بعد از همان چهار فصل معمولی که در سال تجربه می کردیم یا حتی بین فصلهای معمولی... " فصل پنجم" #سفر_جهادی #اعزام #روستا #خاطرات_شیرین #اردوهای_جهادی #تاریخچه_چمران

04 خرداد 1399 22:04:31

0 بازدید

chamran_kids

🇮🇷 📻 #رادیو_انقلاب 🎙خبرنگار افتخاری رادیو انقلاب 👈 خانم لیلا شفیعی #من_یار_انقلابم #پویش_مردمی_کودک_و_انقلاب

21 بهمن 1397 18:13:16

0 بازدید

chamran_kids

✏ چند روز پیش، در مدرسه‌ی چمران، مشاوره گروهی داشتیم. موضوع جلسه دیدن ویژگیهای مثبت بچه هایمان بود. کلی لبخند داشتیم مبنی بر اینکه اصلا به ویژگیهای مثبت بچه ها، فکر نکرده بودیم. بعد از فکر کردنهای زیاد، بالاخره داوطلب پیدا شد برای گفتن مثبتها. و لابه لای ویژگیهای مثبت، مرتب گریز زده میشد به ویژگیهای منفی بچه ها و همه بابت اینکه انگار ویژگی مثبت بدون گفتن منفی، حلال نمیشود می خندیدیم. و نتیجه فکرها، کلی حرفهای خوب بود که هیچ وقت به چشم ویژگیهای مثبت و نعمت به آن نگاه نمی کردیم. پسر من خوب غذا میخورد. پسر من به میوه خوردن علاقه دارد. دختر من مهمان را دوست دارد. پسر من دوست دارد آواز بخواند. دختر من زود شعرها را حفظ می کند. پسر من خیلی خوب از خودش دفاع می کند. دختر من به جزئیات توجه می کند و متوجه تغییرات کوچک منزل هم میشود. پسر من کتاب دوست دارد. ‌ شما چه ویژگی مثبت در کودکتان می بینید؟ و چه کار می کنید که این ویژگیهای مثبت ماندگار شود؟ #راهچه #مشاوره_گروهی #مشاوره #تربیت #کودک #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

19 آذر 1398 17:27:22

0 بازدید

chamran_kids

🤹 حالا که زندگی ها طوری شده که از طبیعت فاصله گرفتیم، خوبه ساعتی رو برای دوستی با طبیعت در نظر بگیم. چهارساله های چمرانی ساعت زیادی از روزشون رو در خونه ی شنی، مشغول شن بازی هستند. #چهار_ساله_ها #حسینیه_کودک_شهید_چمران #شن_بازی #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

12 دی 1397 16:07:32

0 بازدید

ادمین چمران

0

0

📏 بیشترین انتظار خانواده از ما وقتی مدرسه می رفتیم، این بود که باید ریاضیت خوب باشه. اول از همه نمره ی ریاضی تو کارنامه دیده می شد و تو فامیل هم با نمره ی ریاضی مون پز می دادیم. البته برای رسیدن به نمره ی خوب هم کلی سختی می کشیدیم. ‌ اما الان فهمیدم که ریاضی، علمیه که بین مفاهیم انتزاعی و مفاهیم ملموس قرار گرفته. ذهن بچّه‌ها هنوز مهارت‌های تفکّر انتزاعی رو پیدا نکرده. بنابراین نمی‌تونند مسایل رو آن‌گونه که ما می‌بینیم، تحلیل کنند. برای همین این ریاضی را برای فرزندانمان دشوار می‌کند. حالا چی به شکستن این سختی کمک می‌کند؟ محسوس‌کردن و ملموس‌کردن مفاهیم و مسایل. برای همین، تو کلاس چهارم، تصمیم گرفتیم ریاضی رو برای بچه ها ملموس کنیم. پسرها، می خواستند شربت هایی که درست کرده بودند را بفروشند. برای همین نیاز داشتند قیمت هر بطری را به دست آورند. ‌هر بطری را یک خانه درنظر گرفتیم و هر ۱۰۰ میلی‌لیتر را یک آدم. این کمی مسئله را ملموس کرد. بعد به این فکر کردیم، که بطری ۳۰۰میلی‌لیتری خانه‌ای چندنفره است. تعداد همه‌ی بطری‌ها را هم که می‌دانستیم؛ یعنی تعداد همه‌ی خانه‌ها را می‌دانستیم. پس می‌توانستیم تعداد کلّ آدم‌ها را حساب کنیم. با این کار می‌توانستیم، کلّ پولی را که هزینه‌کرده‌بودیم، بین آدم‌ها تقسیم کنیم. معنی این حرف: می‌توانستیم بفهمیم هزینه‌ی هر ۱۰۰ میلی‌لیتر چه‌قدر شده. تا این‌جا فهمیدید چه شد؟ ‌ ‌ با این بیان‌ها سعی کردیم، از پیچیدگی تقسیم هزینه بر بطری‌هایی با حجم‌های متفاوت و واحد اندازه‌گیریِ سختی مثل میلی‌لیتر کم کنیم. امّا این تازه یک گردنه از مسیر پیچ‌درپیچمان بود! ‌ بعد از پیداکردن تعداد آدم‌ها( ۱۰۰میلی‌لیترها ) تازه پیچیدگی دیگری سر راهمان سبز شد. این که چگونه ۲۸۰۰۰( کلّ هزینه ) را بر ۴۷( تعداد آدم‌ها( میلی‌لیترها ) تقسیم کنیم. از درنظرگرفتن ۲۸۰ به‌جای ۲۸۰۰ بگیر تا نشاندن پنجاه به‌جای ۴۷( گفتیم ۴۷ تقریباً می‌شود ۵۰ ). و خلاصه پیچیدگی پشت پیچیدگی. یکی پس از دیگری، سختی‌ها را پشت سر می‌گذاشتیم. ‌ درنهایت، پس از تلاش فراوان، فهمیدیم، قیمت هر ۱۰۰ میلی‌لیتر، تقریباً می‌شود ۶۰۰ تومان، که با اضافه‌شدن یک سود درست و عادلانه( ۱۰ درصد ) درمی‌آید ۶۶۰ تومان. #کلاس_چهارمی_ها #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #ریاضی #حساب #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشى_شهيد_چمران

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

chamran_kids

ادمین چمران

0

0

📏 بیشترین انتظار خانواده از ما وقتی مدرسه می رفتیم، این بود که باید ریاضیت خوب باشه. اول از همه نمره ی ریاضی تو کارنامه دیده می شد و تو فامیل هم با نمره ی ریاضی مون پز می دادیم. البته برای رسیدن به نمره ی خوب هم کلی سختی می کشیدیم. ‌ اما الان فهمیدم که ریاضی، علمیه که بین مفاهیم انتزاعی و مفاهیم ملموس قرار گرفته. ذهن بچّه‌ها هنوز مهارت‌های تفکّر انتزاعی رو پیدا نکرده. بنابراین نمی‌تونند مسایل رو آن‌گونه که ما می‌بینیم، تحلیل کنند. برای همین این ریاضی را برای فرزندانمان دشوار می‌کند. حالا چی به شکستن این سختی کمک می‌کند؟ محسوس‌کردن و ملموس‌کردن مفاهیم و مسایل. برای همین، تو کلاس چهارم، تصمیم گرفتیم ریاضی رو برای بچه ها ملموس کنیم. پسرها، می خواستند شربت هایی که درست کرده بودند را بفروشند. برای همین نیاز داشتند قیمت هر بطری را به دست آورند. ‌هر بطری را یک خانه درنظر گرفتیم و هر ۱۰۰ میلی‌لیتر را یک آدم. این کمی مسئله را ملموس کرد. بعد به این فکر کردیم، که بطری ۳۰۰میلی‌لیتری خانه‌ای چندنفره است. تعداد همه‌ی بطری‌ها را هم که می‌دانستیم؛ یعنی تعداد همه‌ی خانه‌ها را می‌دانستیم. پس می‌توانستیم تعداد کلّ آدم‌ها را حساب کنیم. با این کار می‌توانستیم، کلّ پولی را که هزینه‌کرده‌بودیم، بین آدم‌ها تقسیم کنیم. معنی این حرف: می‌توانستیم بفهمیم هزینه‌ی هر ۱۰۰ میلی‌لیتر چه‌قدر شده. تا این‌جا فهمیدید چه شد؟ ‌ ‌ با این بیان‌ها سعی کردیم، از پیچیدگی تقسیم هزینه بر بطری‌هایی با حجم‌های متفاوت و واحد اندازه‌گیریِ سختی مثل میلی‌لیتر کم کنیم. امّا این تازه یک گردنه از مسیر پیچ‌درپیچمان بود! ‌ بعد از پیداکردن تعداد آدم‌ها( ۱۰۰میلی‌لیترها ) تازه پیچیدگی دیگری سر راهمان سبز شد. این که چگونه ۲۸۰۰۰( کلّ هزینه ) را بر ۴۷( تعداد آدم‌ها( میلی‌لیترها ) تقسیم کنیم. از درنظرگرفتن ۲۸۰ به‌جای ۲۸۰۰ بگیر تا نشاندن پنجاه به‌جای ۴۷( گفتیم ۴۷ تقریباً می‌شود ۵۰ ). و خلاصه پیچیدگی پشت پیچیدگی. یکی پس از دیگری، سختی‌ها را پشت سر می‌گذاشتیم. ‌ درنهایت، پس از تلاش فراوان، فهمیدیم، قیمت هر ۱۰۰ میلی‌لیتر، تقریباً می‌شود ۶۰۰ تومان، که با اضافه‌شدن یک سود درست و عادلانه( ۱۰ درصد ) درمی‌آید ۶۶۰ تومان. #کلاس_چهارمی_ها #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #ریاضی #حساب #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشى_شهيد_چمران

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن