chamran_kids
دنبال کننده
6
پست
764
مجتمع آموزشی شهید چمران اینجا کودک سبک زندگی اسلامی را بازی می کند.
پست های مشابه
chamran_kids
🌱اردوهای جهادی 📝قسمت اول اولین بار نوروز ۸۸ بود که سفر جهادی را تجربه کردیم. با گروهی همراه شدیم. گروه جهادی رضوان که گروه با سابقه ای بود و بیشتر فارغ التحصیلان مدرسه مفید بودند. مقصد خراسان جنوبی بود، منطقه نهبندان. 🚃🚃🚃🚃🚃 قبل از سفر چند جلسه توجیهی گذاشتند. و بنا شد من در تیم بزرگسال فعالیت کنم یعنی کلاس داشتن برای خانم های متاهل با موضوعات همسرداری و بچه داری و ... و همسرم در قسمت مستندسازی و ساخت فیلم فعالیت کنند. مسیر نهبندان دور بود و به نظرم می آمد هیچ وقت نمی رسیم. به خصوص که با اتوبوس میرفتیم و من همیشه ی خدا تمام طول سفر در اتوبوس، حالت تهوع دارم.بالاخره با حالی نزار به یک مدرسه رسیدیم. تیم پشتیبانی از قبل، مدرسه را برای اسکان خانمها آماده کرده بودند. شرایط جالبی داشتیم که برای خودم تجربه متفاوتی بود. امکان حمام رفتن نبود، محدودیت استفاده از آب داشتیم، تعداد زیادی خانم در راهروها و کلاسهای یک مدرسه ساکن شده بودیم. روزی دو نوبت صبح و عصر، اعزام داشتیم. کلمه اعزام واقعا برازنده اردوهای جهادی است. صبح خیلی زود باید بلند میشدیم، آماده میشدیم، وسایلمان را جمع و جور می کردیم. و سوار مینی بوسهای قدیمی میشدیم. کلی روستا را رد می کردیم تا به روستایی که ما را برای آنجا در نظر گرفته بودند میرسیدیم. دو ساعتی آنجا بودیم و دوباره بر میگشتیم و عصر همین ماجرا تکرار میشد. حضور در جمع اهالی روستا برای ما فضایی در ذهنمان میساخت. مدل زندگی و روابطشان، مشکلات منطقه ای که زندگی می کردند و خلاصه تمام جزئیات زندگیشان ما را به فکر فرو می برد. در واقع من خیلی به آنها چیزی یاد نمیدادم و بیشتر از حرفهایشان سوالهای جدیدی در ذهنم ایجاد میشد. به خصوص که با خانمهای متاهل سر و کار داشتم. وقتی شغل همسرانشان را می پرسیدم و قریب به اتفاق می گفتند: قاچاق سوخت، من واقعا فکر می کردم زندگی چه مدلها که جریان ندارد و چه بازیهای متفاوتی که با هر آدمی دارد. به نظرم حضورحتی موقت در جاهایی غیر از تهران، و به خصوص روستاها، برای خود من دستاوردهای زیادی داشت و چراغهای متفاوتی را در ذهنم روشن کرد. چراغهای قدیمی ولی پرنور، نه از آن چراغهایی که در خانه ما شهریها روشن میشود.... قبل از رفتن به سفرهای جهادی، ما فصلهایی معمولی در هر سال را تجربه میکردیم. ولی با تجربه این اردوها انگار یک فصل جدید به زندگی ما باز شد. بعد از همان چهار فصل معمولی که در سال تجربه می کردیم یا حتی بین فصلهای معمولی... " فصل پنجم" #سفر_جهادی #اعزام #روستا #خاطرات_شیرین #اردوهای_جهادی #تاریخچه_چمران
04 خرداد 1399 22:04:31
0 بازدید
chamran_kids
❤ می توانستند عروسک هایشان را به حسینیه کودک بیاورند. از اول صبح، عروسک را محکم بغل کرده و دوست نداشت کسی به او دست بزند. وقت پروژه، قرار شد برای عروسک ها لباس بدوزند. با دقت پارچه را انتخاب کرد، آن را برید و مشغول دوخت و دوز شد. برای بازی به حیاط نرفت و می گفت: سرد است، عروسکم یخ می کند... موقع ناهار، چشمش به عروسکش بود تا غذا رویش نریزد. آخرای روز بود که گفت: خاله من دیگه عروسکم رو نمیارم...همش باید مواظبش باشم... قصهی مادری های کوچک ... روزتون مبارک ❤ #روز_مادر #چمرانی_ها #حسینیه_کودک_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران
07 اسفند 1397 06:11:41
0 بازدید
chamran_kids
📖 مجموعه داستان های #گِل_آباد قسمت هشتم👈 موی پادشاه هم چنان ادامه داره... #من_یار_انقلابم #پویش_مردمی_کودک_و_انقلاب #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران #قصه #کودک
21 خرداد 1398 09:21:17
0 بازدید
chamran_kids
. شاید بهترین هدیه ای که مامان هارو خوشحال کنه، کارت پستال های تبریک رنگی و قشنگ بچه ها باشه که با دست های کوچولو و خلاقیت خودشون درست میکنند...😍😊👆 . پس بریم ببینیم چطور میتونیم دوتا مدل کارت پستال ساده و جالب برای غافلگیر کردن مامان ها داشته باشیم...🤗🤔 . #روز_مادر_مبارک #روز_مادر #کارت_پستال #هدیه_روز_مادر #هنر #هدیه#کلاس_سومی_ها
15 بهمن 1399 16:01:14
0 بازدید
chamran_kids
تابهحال درباره شجرهی خانوادگی خود با فرزندتان صحبت کردهاید؟ 🌳درخت خانوادگی یا شجرهی خانوادگی، به ما کمک میکند تا بدانیم چه پیشینهای داشتهایم. هر چقدر بتوانیم این درخت خانوادگی را تا نسلهای خیلی گذشتهی خود ادامه دهیم بهتر میتوانیم بگوییم دقیقا اصالت ما چیست. منظور از اصالت فقط گفتن نام اجداد نیست، اصالت یعنی اجداد ما متعلق به کدام شهر بودند، چه القابی داشتند، مردم آنها را با چه ویژگیهایی میشناختند، در چه کارهایی مهارت داشتند، چه روحیهها و خلقوخویی داشتند؟ آیا ما شبیه آنها شدهایم؟ میدانستید که خیلی از روحیهها، علاقهها و گرایشها از اجداد ما به ما ارث میرسد؟ پس باید درباره اجداد گذشته خود از قدیمیها بپرسیم. این به ما کمک میکند علاوهبر اینکه خودمان و خانوادهمان را بشناسیم، نقش مهمی در جمعآوری بخشی از تاریخ، البته تاریخی که بیشتر روی شناخت انسان ها و روحیاتشان متمرکز است داشته باشیم؛ یعنی علم جامعهشناسی! آیا میتوانید درخت خانوادگی را تا جد سوم یا چهارم پدری ادامه دهید و دربارهی او و زمان او بپرسید؟ مربی: زهرا مرزانی @zahra_marzani #چمرانی_ها #پروژه_سوم_دبستان #ادبستان_دخترانه #اصالت #هویت #درخت_خانوادگی
31 اردیبهشت 1399 13:29:57
0 بازدید
chamran_kids
. برای هر کسی یه چیزی افتخاره بعضی موقع ها یه کاری که کردیم باعث میشه حس خوبی داشته باشیم و آدم وقتی یادش میفته با وجود سختی هاش قند تو دلش آب بشه... برای من خادمی هیات کودک از اون کارهاست، از اون افتخارها و البته از اون چیزای خیلی سخت:) چون هر سال باید کلی با خودم بجنگم که ده شب برم هیات ولی تو خود هیات نباشم، یه گوشه ای با یک عالمه بچه مشغول باشیم و نه صدایی از هیات بشنویم و نه تصویری ببینیم. هیات کودکِ ما در دانشگاه هنر، اینقدر جاش دنجه که فقط وقتی مردم میان دنبال بچه هاشون می فهمیم هیات تموم شده.... و اون وقت باید جمع کنیم و بریم. وقتی بیشتر دل آدم میسوزه و میفته تو دو دو تا چهارتای خودش که آیا کار درست رو میکنم یانه که قیافه ی خیس از اشک آدمها رو بیرون هیات میبینه... خلاصه که پیدا کردن نیروی کمکی برای همچین توصیفاتی، قاعدتا باید خیلی سخت باشه، حالا بازی کردن با بچه ها هر سال چند تا دونه طرفدار داره ولی نفری برای ورودِ بچه ها و اسم نویسی شون و هزار تا دردسر دم در ورودی جزء اون کارای دردناکیه که اگر کسی براش اعلام آمادگی کنه اون نفر یک گوهر کمیابه....! چرا؟ چون کلی شماره باید بنویسه، کلی بچه که دلشون برای مامانشون تنگ شده کنارش باهم گریه می کنن و اون باید دونه دونه هم آرومشون کنه و هم به مامانشون زنگ بزنه، کفش بچه ها رو که یکی درمیون گم میشه پیدا کنه، بچه هایی رو که میخوان برن دستشویی بسپره به خاله های هیات کودک و سخت ترین کار، موقع رفتن بچه هاست که در بین اون شلوغی وانفسای آخر شبِ مادرها، خوش اخلاق باشه و تند تند بچه هارو صدا کنه و چون غالبا نمیخوان برن بیرون و دوست دارن بازی کنن با لطایف الحیلی راضیشون کنه برن خونه و مطمئنشون کنه فردا شبم هیات کودک هست... . ما یک گوهر کمیاب داشتیم که چند سال ده شب این ماموریت ویژه رو انجام میداد و در این چند سال هیچ شبی لبخند از صورتش گم نشد.... و این گوهر امروز بعد از کلی سختی کشیدن از زندگی این دنیا و پسر سه سالش خداحافظی کردو رفت به سمت هیات کودک واقعی در بهشت....😭 . آزاده سلطانی میدونم اونجا هم دم در میشینی و با خوش اخلاقی مثل همیشه هوای بچه ها رو داری... 💔 کاش مسئول هیات کودک بچه های امام حسین شده باشی اون چیزی که همه مون آرزوشو داشتیم و همیشه اول دهه برای خودمون تکرارش میکردیم...😔 راستی کاش وقتی دلتنگ سید علی میشی چند دقیقه سه ساله ی امام حسین رو بهت بسپارن که باهاش بازی کنی...😭 پ.ن:با فاتحه ای دوست هم هیاتی مارو بدرقه کنین...یک خادم در هیات کودک.... یک خاله ی مهربون.... خاله ی ثبت نام....🖤 #هیئت_کودک#هیئت_هنر
21 خرداد 1400 16:39:10
0 بازدید
ادمین چمران
0
0
🥗 وقتی گزارشی از فعالیت های آشپزی پسرها می گذاریم، خیلی ها پیام می دهند که چرا پسرهایتان را به کارهای دخترانه وادار می کنید؟!! در پاسخ باید بگوییم چه کسی گفته آشپزی کاری زنانه یا دخترانه است؟ آشپزی یک مهارت است. آشنایی با استفاده از ابزاری مثل چاقو، تقویت مهارت های ظریف مثل پوست کندن و خرد کردن، تلفیق مزه های گوناگون و کشف یک مزه جدید را می توان از اهداف یک فعالیت آشپزی دانست. کودک با تجربه های مختلف است که می تواند در سنین بالاتر، مستقل و مسئولیت پذیر شود و استعداد هایش پرورش یابد. چه دختر باشد و چه پسر. پسرهای پنج ساله، در پروژه آشپزی شان، شور درست کردند. خرد کردن مواد و ترکیب شان، به عهده ی پسرها بود. مربی: فاطمه مزارعی، فاطمه فیض آبادی #پنج_ساله_ها #آشپزی_کودک #کودک #مهد_کودک #طرح_درس #چمرانی_ها #حسینیه_کودک_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران