chamran_kids
دنبال کننده
7
پست
764
مجتمع آموزشی شهید چمران اینجا کودک سبک زندگی اسلامی را بازی می کند.
پست های مشابه
chamran_kids
خب دیگه وقتشه ماهر بشن!🧐 . هفت سال دوم زندگی که از راه میرسه دیگه وقتشه کم کم بچه ها رو به مسیر مهارت آموزی هدایت کنیم، حالا اگه پسر باشن و در آستانه نوجوانی، اهمیت این موضوع چند برابر میشه! 😊 . چون علاوه بر سرگرمی و داشتن یک فعالیت مفید و هنری؛ به مرور باید یاد بگیرند که چطور توانایی هاشون رو به کار بگیرند و ازشون کسب درآمد کنند 😎 در این فیلم پسرهای کلاس ششمی چمران درحال تجربه ی معرق کاری و کار با چوب هستن! 🙋♂️ . برای شروع کار هم اسم و فامیل خودشون رو انتخاب کردند🤩⬆️ . ⁉️به نظرتون چه مهارت های دیگه ای برای بچه ها در این سن و سال مناسبه؟ 🤔برامون کامنت کنید👇🏻 #معرق_کاری_چوب #پروژه_هنر#مهارت_آموزی #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #پسران_چمرانی #مهارت#معرق_چوب #آموزش_پروژه_محور #چمران_فقط_یک_مدرسه_نیست
13 آذر 1400 17:14:39
0 بازدید
chamran_kids
📖 📖 مجموعه داستان های #گِل_آباد قسمت پنجم 👈 نجاتِ گل آباد هم چنان ادامه داره... #من_یار_انقلابم #پویش_مردمی_کودک_و_انقلاب #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران #قصه #کودک
23 اسفند 1397 11:32:14
0 بازدید
chamran_kids
. پسرم شش ماهه بود که به یک موقعیت کاری مناسب جواب مثبت دادم .چند ساعت بعد سوالات و اما و اگرهای مختلف در ذهنم رژه میرفتن🤯 وقتی که مادر میشی برای انجام هرکاری ،هزار تا دغدغه پیدا میکنی . ⁉️حالا که مادر شدم میشه ادامه تحصیل بدم ؟اصلا ادامه تحصیل بدم یا نه 🤔 دوست دارم برم سرکار ولی آخه ... ⭕لطفا این پست رو ببینین و برای همه ی والدین و مربی ها بفرستید🤗 #مهد_کودک#مهد#مهد_مناسب #سن_مناسب_مهدکودک #سن_مناسب_مهد
08 تیر 1400 17:46:12
0 بازدید
chamran_kids
🏴 آشنایی با ائمه یکی از انتظاراتی است که خیلی از ما به عنوان پدر، مادر یا معلم از کودکان داریم. اما راه و روش این آشنایی خیلی مهم است. مثلا بعضی ها می آیند و داستان های تاریخی را عینا برای بچه ها تعریف می کنند، بدون هیچ کم و کاست! اما باید توجه کنیم کودکان توانایی درک این مسائل را ندارند و گاها دچار ترس و اضطراب می شوند. می توانیم داستان هایی از مهربانی ها، شجاعت ها و رفتارشان با بچه ها تعریف کرد. یا فعالیت ها را با محوریت نام و یاد ائمه انجام داد. دخترهای چمرانی در پروژه خیاطیشان، تصمیم گرفتند گردن بندهایی درست کنند که روی آن نام حضرت زهرا س، دوخته شده است. مربی: مهری حدادی #کلاس_سومی_ها #تربیت_دینی #حضرت_زهرا #آشنایی_با_ائمه #چمرانی_ها #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران
07 بهمن 1398 17:55:47
0 بازدید
chamran_kids
. دوست دارید یه صورت فلکی تو خونه خودتون داشته باشید؟؟؟😳 . یکی ازفعالیت های دخترهای کلاس چهارمی ما، درست کردن صورت فلکی به شکل های مختلفه که حسابی برای درس علوم به کارمون میاد. هر صورت فلکی هم با خلاقیت بچه ها میتونه یه قصه ی متفاوت و جالب داشته باشه!🙃 . پس بیاید دست به کارشیم👇 فقط یه جعبه،خودکار، ماژیک یا کچ و یه چراغ قوه میخوایم. . پ.ن: فیلم آموزشی رو دیدید؟ فیلم بعدیش، نمونه ای از صورت فلکی بچه هاست🤗 . برای کسایی که بچه ی دبستانی دارند بفرستین تا اوناهم صورت فلکی داشته باشن🙃 . #صورت_فلکی#نجوم#فیلم_آموزشی #درس_علوم#علوم_چهارم_ابتدایی #دختران_چمرانی#چمرانی_ها #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران
05 مهر 1399 17:06:16
0 بازدید
chamran_kids
🌱امام جون🌱 خیلی برای نسبت ایجاد کردن بین امام خمینی و بچه های ۵ ساله برنامه ای نداشتیم. یعنی اگر برنامه ریزی هم میکردیم ممکن بود چیز درست و حسابی از آب درنیاید. ولی خود امام انگار برنامه های دیگری برای ایجاد نسبتهای جالب بین خودش و این بچه های کوچک داشت. . 🔹️همان سال اول پسری وارد حسینیه کودک شد که به امام میگفت "امام جون" و این اسم در بین بقیه بچه ها جا افتاد. این شد اولین نسبت مهربانانه بین امام و بچه های کوچک. بچه هایی درست همسن خودم، آن زمانی که اولین نسبتم با امام شکل گرفت. . 🔹️🔹️دومین نسبت وقتی شکل گرفت که بچه ها خواستند عکس" امام جون" را ببینند و ما یکسری عکس های امام در حال لبخند و کنار بچه های کوچک را به آنها نشان دادیم. کلی داستان ساده راجع به عکسها گفتیم از اینکه امام جون چقدر بچه هارا دوست داشته و مراقبشان بوده است. .🔹️🔹️🔹️سومین نسبت بین امام و بچه ها وقتی شکل گرفت که بچه ها به خانه امام جون رفتند. خانه ای بزرگ و بدون هیچ وسیله اضافی( حسینیه جماران). آنجا کلی دویدند، کله معلق زدند، خوراکی خوردند و اینقدر بالا و پایین پریدند که اعتراض مسئولین جماران بلند شد که اینطوری به این مکان بی احترامی میشود. 🔹️ در حالیکه ما معتقد بودیم بچه ها دارند نسبتشان با امام را در بازی کردن محکم می کنند. و البته تمام روز دنبال امام جون گشتند و ماهم جواب واضحی ندادیم. فقط در این حد راهنمایی کردیم که الان اینجا نیست. وقتی برگشتند با چه ذوق و شوقی برای بقیه تعریف کرده بودند: امام جون خونش خیلی بزرگ بود. اجازه داد هرچی میخوایم تو خونش بدویم و خوراکی بخوریم، فقط امروز خودش، خونه نبود.... و بعد از آن امام یکی یکی و هر سال با بزرگ شدن بچه ها نسبتهای جدیدی بین خودش و آنها ایجاد کرد. با هر سال دعوت کردن آنها به خانه بزرگش، به راه دادن آنها به آن یکی خانه اش( مرقد)، به نگاه کردن چشم در چشم آنها از بالای تخته، با شور و هیجانی که به برنامه های دهه فجر بچه ها داد و با خیلی چیزهای دیگر. 🌱🌱 و ما هر سال منتظریم" امام جون" نسبت جدید و جذابی را بین خودش و بچه های ۴ سال تا ۱۱ ساله چمرانیمان ایجاد کند ممنون امام جون ممنون که از بالای تخته و روی دیوارها همچنان حواست به ما و تمام بچه هایت است.... .#امام_جون #خونه_دوست_داشتنی #پدری_مهربان #نسبت_ما_با_امام #بچه_های_شهید_چمران #حسینیه_کودک #اردوی_جماران
17 خرداد 1399 12:25:56
0 بازدید
ادمین چمران
0
0
#ورق_بزنید . #تابستانی_برای_مرد_هزار_چهره . 📝قسمت دوم . تابستان اول/ در جستوجوی یخچالهای ایسلند . یکی از رؤیاهای بزرگم، نوشتن یک رمان بلند بود. 11سالم بود، چند تا برگه کوچک A6 در کمد پیدا کردم، همه را باهم منگنه و یک دفترچه درست کردم. یک نقاشی روی جلدش کشیدم و یک عنوان دهانپُرکن برایش گذاشتم. «در جستوجوی یخچالهای ایسلند». حالا یکی نبود بگوید: چرا این اسم رو گذاشتی؟! یخچال به درد کی میخوره که بره دنبالش. ولی من در همان عالم نوجوانی فکر میکردم کلاً جستوجو جالبترین کار دنیاست، حالا جستوجوی چیزهای عجیبتر، جالبتر هم هست. اسمهای خارجی برای شخصیتهای داستانم گذاشته بودم که رمانم جذابتر بشود. اسمهایی مانند تام، جیم، سام و .... خواهرم دست به نوشتنش خیلی بهتر از من بود. سرعتش هم بیشتر بود. یک روز قصهای که در ذهنم بود را برایش تعریف کردم و او هم نوشت. 16صفحه شد. به همه پز میدادم که «من یه داستان 16صفحهای نوشتم، تازه هنوزم تموم نشده.» . بعد از این تجربه خوب، به خاطر علاقهای که به داستان داشتم، کتاب داستانهای خواهر و خالهام که خیلی کتابخوان بودند را میگرفتم و میخواندم. کلاً معروف شده بودم به اینکه در هر حالتی کتاب میخوانم، حتی در خیابان. سالها بعد که دانشجو شدم استاد دانشگاهمان چند بار به من گفت که در خیابان مرا در حال کتاب خواندن دیده و هرچه برایم دست تکان داده و سلام کرده، من متوجه نشدم. خواندنم خیلی کند بود، ولی در همان تابستانهای کودکی، تعداد زیادی کتاب و فیلمنامه از نویسندههای مختلف را خواندم. کتابی خواندم که در آن چند نوجوان، یک انجمن مخفی درست کرده و اشعارشان را برای هم میخواندند و این کار برایم همیشه یک آرزو بود. در دانشگاه از همان سال اول سعی کردم نمایشنامه و داستان بنویسم. الآن چند تا کتاب داستان و شعر کودک نوشتم. نوشتن برایم دوستداشتنی است. همین مهارت نوشتن، در پایاننامه، نامهنگاریهای اداری، ارائه گزارش کار، تدریس و تدوین کتابهای علمی پژوهشی کلی کارم را راه انداخته و باعث شده محتاج کسی نباشم. . پ.ن: این مطالب که به قلم کارشناس تربیتی، حجت الاسلام احمدرضا اعلایی نوشته شده است برای اولین بار درصفحه ی: @nojavan_khamenei منتشر شده است!🙏🌸 . #تابستانه #چمرانی_ها #اوقات_فراغت #کار_مفید #سرگرم_کردن_بچه_ها