یکی من یکی تو قصه امدادی مسابقه امدادی نوعی رقابت ورزشی است که در آن اعضای یک تیم هر کدام بخشی از مسیر را طی می‌کنند و پس از به پایان رساندن مسیر خود، ادامه مسیر توسط دیگر هم‌تیمی انجام می شود." چه خوب است بعضی اوقات به هنگام قصه‌گویی با کودک از این روش بهره ببریم. به این ترتیب که ابتدا یک نفر (تفاوتی ندارد که آن یک نفر ‌ما باشیم یا کودکمان!) شروع می‌کند در حد چند جمله، داستانی را بازگو کردن و از نقطه‌ای در داستان به فرد دیگری واگذار می‌شود و از اینجا به بعد فرد باید خودش سرنوشت و ماجراهای عناصر داستان را به پیش ببرد. (این رفت و برگشت ممکن است چندبار تکرار شود) با این روش افزایش اعتماد به نفس، قدرت سخنوری، تقویت خلاقیت و بصورت غیر مستقیم تقویت حل مساله را در کودک پرورش می‌دهیم. علاوه بر این که در این نوع داستان‌پردازی‌ها فرصتی بی‌پیرایه و بدون قضاوت برای کودک فراهم می‌آوریم تا گاهی واگویه‌ها و درددل‌های خودش را در قالب همان شخصیت‌های داستان بیان کند. پانوشت: البته این نوع قصه‌گویی به دلیل اینکه برای کودک بیشتر شبیه به یک بازی است و مهم‌تر از همه فعالیت فکری و قدرت تخیل بیشتری نیز از کودک می‌طلبد؛ پیشنهاد می‌شود حتماً در اوقاتی از روز که سرحال است انجام شود. نکته: خوبی این بداهه‌پردازی و قصه‌بازی این است که مادر یا پدر در هر حالتی میتواند آن را انجام دهد. در حال استراحت، کار منزل، آشپزی و... تجربه این فعالیت را دارید؟ امتحانش کنید و نتیجه را برای ما بنویسید. #بداهه_پردازی #قصه_بازی #قصه_گویی #قصه #داستان_کودک #ادبیات_کودکان #کتاب_کودک #کتابخوانی #مادرانه #والدگری #والدین_قصه_گو #قصه_امدادی

💌گزارش دورهمی کتابخوانی دلتا ‌ ⭕کشف اکسیر جوانی🔻 ‌ بسیاری از انسانها در طول تاریخ دنبال اکسیر جوانی بودند. دنبال آب حیات که جاودانی‌شان کند. دنبال چیزی که بخورند یا بنوشند یا انجام بدهند که آنها را نامیرا کند. من امروز فهمیدم اکسیر جوانی ما چیست. به قول ارشمیدس فقید: «اورِکا...اورِکا...» اکسیر جوانی ما نشست و برخاست و هم صحبتی با جوانان است. به همین راحتی. انگار وقتی به چشمهایمان نگاه میکنند، انگار وقتی درونیاتشان را کلمه می‌کنند و بیرون میریزند، انگار وقتی زاویه دیدشان را با ما به اشتراک می‌گذارند وقتی از خواسته‌ها و دانسته‌ها و ایده هایشان میگویند معجونی جاودانی ساخته میشود که در کاسه سر ما میریزد و ما را جوان میکند. ‌ ما به دنبال همین اکسیر جوانی حلقه کتابخوانی راه انداختیم. نوجوان‌ها را جمع کردیم که درباره کتابها و داستانها حرف بزنند و کلمات را از کاسه سرشان در جمجمه ما بریزند و ما را چند سال به عقب ببرند. ‌ در این جلسه چهارتا از دخترهای گلمان حضور پیدا کردند و جای بقیه عزیزانی که کسالت داشتند و نتوانستند بیایند حسابی خالی بود. ‌‌ خانم میرابوطالبی ابتدا به طور کلی کتاب را معرفی کرد و درباره رمانهای مدرسه‌ای صحبت کرد. بعد رفتیم درباره این مسئله صحبت کردیم که چطور میشود در یک کلاس به یک نفر بگویند جزیره؟ جزیره بودن چه حسی دارد؟ تا به حال با کسی که در کلاس مطرود باشد مواجه شده‌ایم؟ و سوالات دیگری که پاسخشان در کتاب بود. ‌‌ بی صبرانه منتظر جلسه یازدهم اسفند هستیم تا بچه‌ها تا آن زمان کتاب را بخوانند و با هم گفتگو کنیم. اسم دورهمی‌مان را گذاشتیم دلتا دلتا جایی است که رود به دریا می‌پیوندد. ما امروز در ابرک میزبان چند رود جوان و شاداب و درخشان بودیم که با هم در مسیر دریا شدن پیش رفتیم. ‌ سپاس از خانم معصومه میرابوطالبی @masoomemirabootalebi ‌ فروشگاه کتاب ابرک‌ @abrakbookstore ‌‌ #کتابخوانی #گروه_کتابخوانی #رمان_نوجوان #کتاب

شما چه تجربه‌ای از مطالعه کتاب‌های تصویری با کودک دارید؟ ‌‌ منتظر پست بعدی باشید ولی تا اون موقع در استوری ها بعضی از کتاب‌های تصویری خوب و نویسندگان‌اش را معرفی خواهیم کرد. ‌‌ @ziregonbad @ziregonbad #کتاب_تصویری #کتاب_کودک #کودک_کتابخوان #کودک #کتاب_برای_کودکان #مشاوره_کتاب

این روزها ذهن‌ بچه‌ها درگیر واژه‌های بیماری، بهبود، درمان، ویروس، زنجیره انتقال، سرایت و غیره است. این دانسته ممکن است آنها را مضطرب کرده باشد. یکی از راه‌های آرام کردن ذهن بچه‌ها دادن اطلاعات صحیح و واقعیست. یکی از راه‌های اطلاعات دادن داستان است. اگر داستانی درباره بیماری و بهبود یافتن و... دم دستتان ندارید خاطره‌ای از بیمار شدن خودتان در کودکی تعریف کنید. چطور مریض شدید؟ واکنش اطرافیان چه بود؟ چطور خوب شدید؟ آیا قرنطینه شدید یا نه؟ چطور بازی میکردید؟ ووو . من خاطره آبله مرغان گرفتن در هفت سالگی را برای دختر چهار ساله‌ام تعریف کردم. اول تب کردم بعد دانه‌های قرمز رویید از دو هفته مدرسه نرفتن از خارش جوش‌ها از قیافه دون دون و... . امروز دیدم دخترم یک کوسه درست کرده که آبله مرغان گرفته است و خالهای قرمز دارد. آن را روی کابینت چسباندیم تا همیشه این موجود بامزه را ببینم ویاد بچگیم بیفتم.😅 . . #زیرگنبدکبود #زیر_گنبد_کبود #قصه #قصه_گویی #ادبیات_کودکان #داستان #داستان_زندگی #کودکی #کتاب #کتاب_کودک #کتاب_خوب #کتاب_باز #کرونا_را_شکست_میدهیم #کووید۱۹

قصه، والدین و بچه‌ها را به هم نزدیک می‌کند. اگر مکان و حالت قصه‌گویی نامتعارف باشد این نزدیکی و صمیمیت بیشتر رخ می‌دهد و رابطه موثر اتفاق می‌افتد. چه اشکالی دارد اگر کتابی را می‌خوانید که در تاریکی غار رخ می‌دهد، زیر میز نهارخوری بروید و رویش را با پتو بپوشانید یا کمد لحاف تشک‌ها را برای این کار انتخاب کنید یا حتی پتویی روی سرتان بیندازید وچراغ قوه را روشن کنید و داستان را تعریف کنید. تا به حال شده مکان متفاوتی برای قصه گفتن انتخاب کنید؟ #قصه #داستان #داستان_کودک #ادبیات_کودکان #تمرین_قصه_گویی #زیر_گنبد_کبود #زیرگنبدکبود #کتاب_کودک #کتاب_خوب #کتابخوانی #کتابخوارها #والدگری #والدین_قصه_گو #ارتباط_موثر

درباره تجربه مشاوره کتاب و کتابخوانی در نمایشگاه کتاب بخش کودک و نوجوان با حضور زینب ایمان‌طلب معصومه توکلی زهرا توکلی زهرا محسنی‌فرد #نمایشگاه_کتاب #کتاب #مشاوره_کتاب #کتاب_کودک